فصل 1
قسمت 19
انقلاب چین ۲
مدت زمان : 60 دقیقه
تاریخ پخش : ۲۷ بهمن ۱۳۹۷
برچسب‌ها:

متن کامل

بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم انقلاب‌های معاصر موضوع این فصل از مجموعه برنامۀ دوران است و بررسی انقلاب چین موضوع این قسمت از برنامۀ ماست این دومین بخش از دوگانۀ انقلاب چین است که به‌همت پژوهشگران جوان برنامۀ دوران تقدیم حضورتان می‌شود با تیم پژوهشگران جوان این برنامه آشنا می‌شویم با ما همراه باشید ما از مائو صرفاً اسمش را شنیده بودیم و آشنایی چندانی با تفکراتش نداشتیم به‌طور مستقیم به‌خاطر همین تصمیم گرفتیم که برای بهتر‌شدن تحقیقمان به‌طور دسته اول ابتدا به آثار خود مائو که نوشته‌ها یا پیام‌ها سخنرانی‌ها و اعلامیه‌هایی که داده مراجعه کنیم و آنها را مورد بحثی قرار بدهیم تا بتوانیم تفکر مائو را به‌طور دقیق و مستقیم نقد کنیم و بشناسیم بعد از آن هم کتاب‌هایی دربارۀ انقلاب به اصطلاح فرهنگی چین مطالعه کردیم کلاً می‌شود دو جور یک پژوهش را پیش برد یکی این‌که یک ساختاری از قبل تعیین بکنیم مثل یک ظرف و مظروف را داخل آن بریزیم حالا می‌شود اطلاعات پژوهشی ما یا این‌که نه بری جلو و ببینی که آن کار پژوهشی چه چراغ‌هایی برای برای تو روشن می‌کند ببینی که چه‌کار قرار است بکنی واقعیت این است که در پژوهش انقلاب چین تلفیق این دو کار بود ما بیشتر چون کار گروهی انجام دادیم پژوهش‌ها را به‌صورت خلاصه‌بندی و فیش‌برداری انجام می‌دادیم و با هم‌دیگر تعامل داشتیم با اعضای گروه‌مان و هر جا هم کسی نمی‌توانست ادامه پیدا کند از روی همان فیش‌برداری و خلاصه‌برداری‌ها می‌توانستیم ادامۀ کار دوستان را پی بگیریم و انجام بدهیم حجم اطلاعات واقعاً زیاد بود و تاریخ چین هم تاریخ وسیعی است تاریخی که اعتقاد کنفوسیوسی دارد جادۀ ابریشم یک سرش آن‌جا بوده یک ورزش غنی دارد به‌نام کونگ فو که همۀ این‌ها جای کار داشت حالا ما از این‌ها می‌خواستیم رد بشویم و برسیم به زمان معاصر با یک شخصیتی مواجه می‌شویم به‌نام مائو که به قول اسم یکی از کتاب‌ها واقعاً داستان ناشناخته‌ای است ابتدا تصمیم بر این بود که انقلاب چین صرفاً در یک جلسه بحث بشود و همان موقع هم این مطلب برای ما خیلی سنگین بود به‌خاطر این‌که حجم مطالب چین واقعاً زیاد بود بعد از این‌که کار آماده شد و ما مطالب را تهیه و آماده کردیم برای بخش نهایی به این نتیجه رسیدیم که واقعاً عنوان‌کردن آن در یک قسمت کار را ناقص نشان می‌دهد و آن چیزی که باید و شاید مخاطب از بحث متوجه نمی‌شود برای همین تصمیم گرفتیم با همکاری دوستان مطلب را در دو بخش عنوان بکنیم و با استفاده از پلی بک‌هایی که در بین بحث‌مان نمایش می‌دهیم کمک کنیم که مخاطب بهتر بحث را متوجه بشود خب خانم انصاری و خانم مقدم به استودیوی برنامۀ دوران خوش آمدید بینندگانی که برنامۀ ما را در نوبت قبل دنبال کردند شاهد بودند که در قسمت داغ ارائه و درست آن‌جایی که به اقدامات مائو رسیده بودیم در دهۀ پنجاه فرصت ما تمام شد و برنامه را در اوج به پایان بردیم اجازه بدهید دقیقاً از همان جایی که برنامه تمام شد موضوع را پی بگیریم سؤال مشخص من این است که در رابطه با سیاست‌های فرهنگی و اجتماعی مائو تسه‌تونگ توضیح مجملی بیان بفرمایید و این‌که بالاخره آیا این دستاوردی برای فرهنگ انقلابی چین داشت یا خیر … بسم‌الله الرحمن‌الرحیم من هم سلام عرض می‌کنم خدمت شما و بینندگان محترم برنامه ان‌شاءالله در مستند جامعی که ما در رابطه با اقدامات فرهنگی و اجتماعی مائو کار کردیم و قرار است در سایت هم قرار بگیرد جواب کامل‌تری به این سؤال داده می‌شود اما اگر بخواهیم یک جواب کوتاهی داشته باشیم باید بگوییم که پشت اقدامات فرهنگی مائو همیشه یک بخشی از تصفیه‌حساب او با مخالفینش نیز دیده می‌شود در اوایل ۱۹۵۷ مائو در آن سال اعلام می‌کند که متفکرین به‌ویژه روشنفکران غیر‌کمونیست تشویق بشوند و بیایند انتقاداتی از رژیم مائو داشته باشند و سخنرانی دارد که در آن می‌گوید که بگذارید صد گل بشکفند و صد مکتب فکری رقابت کنند و ما بعد از این گفته شاهد این هستیم که جنبشی راه می‌افتد به اسم جنبش صد گل و در واقع مائو با این کار تحریک کرده بود مخالفین خودش را که اعلام کنند مواضع‌شان را تا مائو آنها را شناسایی کند و درست شش هفته بعد از این سخنرانی ما شاهد این هستیم که سیاست سرکوب در پیش گرفته می‌شود و همۀ این افراد دستگیر و مجازات می‌شوند … خب چه روش ناجوانمردانه‌ای یعنی کسانی را توصیه کنیم به انتقاد و بعد با آنها تصفیه‌حساب کنیم آن‌هم در یک مدت زمانی کوتاه به اتفاق بینندگان محترم اولین پلی‌بک این برنامه را می‌بینیم تا اوایل ۱۹۶۰ حزب کمونیست چین بیش از یک دهه بود که در مسند قدرت قرار داشت بسیاری از سیاستمداران این کشور دیگر اعتقاد نداشتند که سوسیالیسم رادیکال مائو پاسخگوی مشکلات چین باشد به‌ویژه پس از آن‌که طرح‌هایی نظیر جهش بزرگ به پیش نه تنها نتوانست اقتصاد کشور را بهبود بخشد بلکه هرج و مرج و قحطی‌های وسیع به‌وجود آورد مقاماتی نظیر لیو شائوچی رئیس‌جمهور چین و معاون او دنگ شیائوپینگ بینش رادیکال مائو را کنار گذاشتند و شروع به اجرای طرح‌های عمل‌گرایانۀ خود کردند مخالفت‌های جدی با نظرات مائو آغاز شده بود از ۱۹۶۵ جنگ قدرت بسیار شدیدی در چین کلید خورد که تقریباً یک دهه دوام آورد و تصفیه‌های خونینی را رقم زد مائو می‌دانست که برای قبضۀ دوباره قدرت باید روی جوانان و نوجوانان سرمایه‌گذاری کند چرا که خاطرۀ روشنی از اشتباه بزرگ وی در جریان جهش بزرگ نداشتند پس تیمی برای رهبری جنبش تصفیه تشکیل شد که در آن مائو همسر او جیان چینگ که به‌نام مادام مائو مشهور بود و سه تن از سرسپردگان حزبی وی حضور داشتند با انتشار رسمی یک اعلامیه موسوم به اعلامیۀ انقلاب‌کشی توسط مادام مائو در چهارم آوریل هزار و نهصد و شصت و شش نخستین قربانیان پاک‌سازی بزرگ دستگیر و محبوس شدند از مهم‌ترین قربانیان این ماجرا پینگ جین شهردار پکن بود مائو دفتر گروه تصفیه را با ریاست همسرش جیان چینگ در اواخر می ۱۹۶۶ برای یاری‌رسانی به پاک‌سازی بزرگ تأسیس کرد مادام مائو با استفاده از منصب جدید خود با نابودی فرهنگ چین این کشور را به یک برهوت فرهنگی تبدیل کرد با تصمیم مستقیم وی تنها آثار فرهنگی اجازه انتشار داشتند که به ستایش شخص مائو پرداخته باشند انقلاب اصطلاحاً فرهنگی در اصل برنامه‌ای برای تصفیۀ کامل حزب کمونیست از منتقدان و مخالفان مائو بود اما در مرحلۀ بعد ابعاد گسترده‌تری یافت و نهادینه‌کردن مائوئیسم را هدف گرفت به‌طوری‌که پرستش مائو تبدیل به دین اجباری در چین شد در اوت ۱۹۶۶مائو در جریان گردهمآیی کمیتۀ مرکزی حزب کمونیست طی یک سخنرانی متهورانه از جوانان چینی خواست تا در راستای گسترش اندیشه‌های پرولتاریایی و زدودن ارزش‌های پوچ کاپیتالیستی فعالیت بیشتری نمایند طی ماه‌های بعد خشونت به‌طرز فزاینده‌ای در کشور رواج یافت مائو بورژواهای صاحب منصب را عامل پیش‌نرفتن آرمان‌های خود معرفی می‌کرد وی با این بهانه که آنها قصد احیای کاپیتالیسم و برگرداندن چین به دوران استعمار را دارند جوانان را به حمله به مخالفان خود تحریک می‌نمود در جلسۀ کمیتۀ مرکزی حزب کمونیست لیو شائوچی بزرگ‌ترین مخالف سیاست‌های مائو از دبیرکلی حزب و فرماندهی ارتش عزل گردید هم‌چنین در کمتر از یک‌سال قریب به سه میلیون نفر با عنوان ضدیت با حزب کمونیست چین دستگیر شدند مائو در مارس هزار و نهصد و شصت و هفت و در پی برکناری مقامات سابق و انتصاب افراد جدید به دانش‌آموزان و دانشجویان دستور داد که بر سر کلاس‌هایشان برگردند اما آنها تا مدت‌ها قادر به تحصیل نبودند زیرا پیش از این و در ابتدای پیروزی حزب کمونیست همۀ کتاب‌های درسی منسوخ اعلام شده و روش‌های سابق آموزشی محکوم و کنار گذاشته شده بود بنابراین هرج و مرج غریبی بر دانشگاه‌ها و مدارس حکم‌فرما شد اوضاع تحصیلی تا زمان مرگ مائو یعنی ده سال بعد هرگز به حالت عادی بازنگشت در سال‌های هزار و نهصد و شصت و هشت تا هزار و نهصد و هفتاد و یک دوره‌ای که آن را سال‌های سیاه می‌نامند میلیون‌ها نفر از اعضای گاردهای سرخ برای درس‌آموزی از دهقانان و آماده‌شدن برای جنگ مرزی با اتحاد جماهیر شوروی به روستاها اعزام شدند و جنبش تصفیه به بیرون شهرها انتقال یافت زمانی که مائو رقیبان خود را سرکوب کرد و قدرت مطلق را دوباره در دست گرفت اعلام نمود که آشوب بی‌معنایی که گاردهای سرخ آفریده‌اند باید به پایان برسد در نهایت وی برای فرونشاندن خشونت‌های جناحی به نیروهای نظامی روی آورد اما با درگیر‌شدن ارتش آزادی‌بخش خلق در روند انتقام‌جویی‌ها چین به شکل عمیق‌تری در جنگ داخلی گرفتار شد مخالفین سیاست‌های مائو در دو سال پایانی عمر وی با محوریت دنگ شیائوپینگ فعال شدند مهم‌ترین هدف این تیم عقب‌راندن جنبش تصفیه بود آنها تلاش کردند که اکثر کادرهای حذف‌شده در دوران پاک‌سازی را بر سر کارهایشان برگردانند هم‌چنین محدودیت‌های شدید در حیطۀ نشر، هنر، سرگرمی و نمایش عمومی را نیز برچیدند جنبش تصفیه‌ای که از هزار و نهصد و شصت و شش تا زمان مرگ مائو در هزار و نهصد و هفتاد و شش به‌طول انجامید یکی از سیاه‌ترین دوران‌های تاریخ معاصر چین محسوب می‌شود کیش شخصیت مائو و جنون عظمت طلبی او در این دوره در اوج بود به‌ویژه این‌که وی رقابت شدیدی را هم با رهبران اتحاد جماهیر شوروی در زمینۀ هدایت اردوگاه جهانی سوسیالیسم آغاز کرده بود تلاش‌های مائو برای پیاده‌کردن یک نسخۀ افراطی از کمونیسم به سبک چینی در نهایت توسط جانشینان وی کنار گذاشته شد و با دستگیری و محاکمۀ گروه ۴ نفرۀ تصفیه پایان یافت در حالی که تبعات شوم سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و نظامی آن سالیان طولانی گریبانگیر چین کمونیستی بود خب ما پلی‌بک خیلی مفصلی را در مورد نقش مائو و بعد تصفیه‌حساب‌های شخصی او دیدیم اگر بخواهیم بحث انقلاب‌ فرهنگی را دنبال کنیم قاعدتاً باید با این سؤال باشد که این یک حرکت از قبل برنامه‌ریزی شده بود یا یک کاری که حالا به‌دلیل شور انقلابی یا ضرورت‌های زمانی دفعتاً در دستور کار حزب کمونیست قرار می‌گیرد و قاعدتاً نقش صدرمائو به‌قول خود چینی‌ها در این انقلاب فرهنگی چیست؟ بله من هم سلام عرض می‌کنم خدمت شما و امیدوارم که در زمان باقی مانده بتوانیم بحث انقلاب چین را به احسن وجه تمام بکنیم … ان‌شاءالله در مورد انقلاب فرهنگی که پرسیدید ریشه‌های تجدد‌خواهی و از بین بردن جنبه‌های سنتی و تاریخی فرهنگ چین از ابتدای جنبش ۱۹۱۱ وجود داشت اما آن چیزی که مشخصاً تحت عنوان جنبش فرهنگی به شکل تصفیه‌گونه‌ا‌ش مدنظر ماست به‌دنبال شک و تردیدهای مائو نسبت به اطرافیانش آغاز شد در واقع در سال ۱۹۶۵ نمایشنامه‌ای توسط معاون شهردار پکن به روی صحنه رفت که موضوعش عزل یکی از وزرای امپراتور بود همسر مائو جیان چینگ این نمایشنامه را دید و بعد مقاله‌ای نوشت با عنوان نسیم آلوده علیه مائو و در این مقاله اشاره کرد که این نمایشنامه استعاری بوده و به برکناری یکی از مسئولین حزب توسط مائو اشاره دارد کمتر از یک‌سال بعد یک استاد دانشگاه پکن با نام نی یو‌آنزی پوستری را طراحی کرد در نقد عملکرد لیو شائوچی رئیس‌جمهور وقت، که انتشار این پوستر باعث بالا‌گرفتن اختلافات حزبی بین لیو شائوچی و مائو شد با جدی‌تر شدن این اختلافات جنبش تصفیۀ فرهنگی از دانشگاه پکن کلید خورد در واقع جنبش فرهنگی یک تصفیه‌حساب سیاسی و حرکتی از جانب مائو برای حذف رقبایش در حزب بود و صرفاً به‌خاطر این‌که از دانشگاه پکن آغاز شده بود لقب فرهنگی گرفته بود پس یک اقدام سیاسی است که در قبال آن قرار است یک تصفیه‌حساب جدید اجتماعی اتفاق بیفتد و مائو با رقیب قدیمی مثل لیو شائوچی یا حالا برخی دیگر از رقبای درون حزبی خودش در واقع این‌جا تکلیفش را روشن کند خب اگر بخواهیم این بحث جنبش فرهنگی را که به غلط انقلاب فرهنگی از آن اطلاق بکنند بیشتر بشناسیم مؤثرین این جنبش تصفیه چه کسانی بودند در واقع حالا بگو‌ییم مقصرینش چه کسانی بودند حالا به نقش مادام مائو یا همسر چهارم مائو که احتمالاً در ادامۀ برنامه یا در پلی‌بک‌ها چیزی از آن برای ما خواهید گفت اشاره فرمودید افراد دیگری که در واقع بانو مائو را در این جنبش همراهی کردند چه افرادی بودند و نقش آنها چی بود … طبق پلی‌بکی که دیدیم مائو سر‌منشاء حرکت جنبش تصفیۀ ده‌ساله بود و همسرش جیان چینگ هم نیروی اجرایی این پروژه جیان چینگ همسر چهارم مائو بازیگر بدنامی بود که حزب با ازدواج او و مائو موافق نبود و نهایتاً با گذاشتن دو شرط این ازدواج را قبول کرد اولین شرط این بود که جیان چینگ به هیچ عنوان سمت سیاسی نداشته باشد و دومین شرط هم این بود که تا سی‌‌سال در انظار عمومی با مائو دیده نشود … یعنی آن‌قدر بدنام بود که حزب چنین شروط سنگینی گذاشت برای این‌که مائو موفق بشود با این همسر بازیگر چهارم ازدواج کند خب و عملاً این دو شرط اجرایی نشد لین پیائو رئیس ارتش در سال ۱۹۶۶ جیان چینگ را مشاور فرهنگی ارتش می‌کند و هستۀ مرکزی جنبش تصفیه هم شامل افرادی به اسم کیانگ تسینگ، ون، یائو و همسر مائو هست این چهار نفر هستۀ مرکزی جنبش تصفیه هستند مادام مائو که از بیماری پارانویا هم رنج می‌برد … بدبینی افراطی نسبت به اطرافیان … به‌شدت به‌دنبال افزایش قدرت خودش بود و به‌نوعی ما می‌توانیم بگوییم که هدایت این جنبش تصفیه را به او نسبت بدهیم لین پیائو در آن زمان نفر دوم حزب و جانشین مائو محسوب می‌شد همین فرد هست که پیشنهاد می‌دهد که کتابچه‌هایی از گزیدۀ سخنرانی‌ها و افکار مائو چاپ بشود که بعدها به اسم کتابچه‌های سرخ معروف می‌شوند … پس این کتاب قرمزی که ما در پوسترهای پروپاگاندا تبلیغی حزب کمونیست چین می‌بینیم این همان کتاب سرخ مائو است کتابچه‌های سرخ هست … که بعد ماجرای تصفیه فرهنگی این را رایج می‌کند … بله مقالاتی هم مادام مائو می‌نویسد که باعث می‌شود کمک کند به جوسازی علیه مخالفین مائو و گسترش بحث مائو‌پرستی مادام مائو نظارت شدیدی داشت بر اپراها، نمایشنامه‌ها و همۀ محصولات فرهنگی و اگر ظن این را می‌برد که اکثراً هم ظن باطلی بود که کوچک‌ترین مخالفتی با آرای مائو در اثری یا محفلی دارد صورت می‌گیرد آن افراد را حکم حبسشان تبعیدشان و حتی کشته‌شدنشان را هم صادر می‌کرد و همان‌طور که در ویدئو وال هم می‌بینیم به سفارش مادام مائو دو فیلم هم ساخته شد نوعی که ایشان می‌پسندیدند باشند فیلم‌ها پس غیر از سانسوری که انجام می‌داد سفارشاتی هم برای دستگاه‌ فرهنگی هنری رسانه‌ای چین داشت … بله این دو فیلم، فیلم هایی هستند که به‌دستور مادام مائو ساخته شد با تلاش‌های مادام مائو ما شاهد این هستیم که هستۀ مرکزی جنبش در سال ۱۹۶۷ جایگزین دفتر سیاسی حزب می‌شود و مائو هم حتی بیم این را داشت که همسرش به فکر حذف و جانشینی او باشد به‌همین خاطر هم همسر … یعنی تا این حد؟ بله و به‌همین خاطر همسر خودش را تهدید به مرگ هم کرده بود … بله سران حزبی که دنباله‌روی مائو بودند بدشان نمی‌آمد که مادام مائو را مقصر تمام این کشتارهای این دهه نشان بدهند و به‌نوعی مائو را تطهیر کنند و حتی مردم چین به مادام مائو تا سال‌ها ملکۀ خونریز می‌گفتند اما همۀ این اتفاقات در حالی بود که تمام این اتفاقات این دهه با اطلاع مائو و بعضاً با دستور مستقیم خود مائو داشت صورت می‌گرفت … حالا به‌نوعی اظهار بی‌اطلاعی یا تجاهل‌العارف می‌کرد و کار را به این کمیتۀ چهار نفره سپرده بوده بسیار خب رسیدیم به نقش گارد سرخ که در همین دوره عنوانش بر سر زبان‌ها می‌افتد از قبل یک ارتش آزادی‌بخشی چین دارد که با آن در واقع سرزمین چین را فرا‌چنگ آورده و ارتش خلقی چین ارتش آزادی‌بخش چین وجود دارد اما در ایام این تصفیۀ فرهنگی گارد سرخ تشکیل می‌شود و قاعدتاً یک تعاملی هم با این ارتش آزادی‌بخش داشته‌اند در مورد این نهاد نوپدید که حالا خیلی هم سعی می‌کردند بگویند خلقی و خود‌جوش است یعنی گارد سرخ و تعاملش با ارتش آزادی‌بخش برای ما توضیح بیشتری بدهید در سال ۱۹۶۶ یعنی در سال شروع جنبش فرهنگی گروه شبه‌نظامی متشکل از دانشجوها و دانش‌آموزان تندرو به‌دستور مائو تشکیل می‌شود که نام گارد سرخ را بر خودشان دارند دربارۀ نسبت گارد سرخ با ارتش آزادی‌بخش چین باید گفت که به‌دستور لین پیائو ارتش آزادی‌بخش چین حامی گارد سرخ بوده یعنی در سال‌های ابتدایی جنبش اگر بین مردم و نیروهای گارد سرخ درگیری پیش می‌آمد ارتش به‌حمایت از گارد سرخ وارد عمل می‌شد و حتی … بازوی اجرایی آنها بودند … بله همین‌طور است و حتی از اعمال خشونت در برابر مردم هم ابایی نداشت اما به‌مرور با پیش‌رفتن جنبش فرهنگی و نارضایتی که به‌خاطر آشوب گاردهای سرخ در مردم پدید آمده بود ارتش به مقابله با نیروهای گارد سرخ پرداخت و کار به جایی رسید که در سال‌های پایانی جنبش نیروهای گارد سرخ توسط ارتش دستگیر و حتی تبعید می‌شدند نکتۀ جالبی که وجود دارد این است که یک‌‌سال بعد از شروع جنبش فرهنگی یعنی در سال ۱۹۶۷ به‌دستور مستقیم لین پیائو رئیس ارتش و جیان چینگ همسر مائو گروه‌های یاغی از ارتش انتخاب می‌شوند که به تحریک نیروهای گارد سرخ بپردازند تا آنها با شور و هیجان بیشتری اقدامات تخریبی‌شان را انجام بدهند دلیل این امر هم این است که نیروهای گارد سرخ همان‌طور که عرض کردم جوانان و نوجوانانی بودند که در بین خودشان فاقد نیروی فکری بودند و به‌دنبال جوی که مسئولین حزبی ایجاد می‌کردند وارد عمل می‌شدند بنابراین به این تحریک و تهییج احتیاج داشتند برای این‌که بتوانند بهتر تخریب کنند و مخالفین حزبی را راحت‌تر از بین ببرند نیروهای گارد سرخ اقدامات مختلفی را در دستور کار خودشان قرار داده بودند یکی از آنها حمله و یورش به خانۀ مخالفین حزبی بود آنها هر کسی را که فکر می‌کردند به مرام کمونیست پایبند نیست و یا به حد کافی به آن وفادار نیست تحقیر می‌کردند اقدام دیگری که انجام می‌دادند از بین‌بردن همۀ مظاهر سنتی، فرهنگی و تاریخی چین بود یعنی آن‌ها مکان‌های تاریخی را نابود می‌کردند مکان‌های مذهبی مثل مساجد و کلیساها و معابد را به آتش می‌کشیدند و کتابخانه‌ها را از بین می‌بردند حتی کتاب‌های فلاسفه و اندیشمندان را آتش می‌زدند اگر در منزل کسی مصداقی از غرب‌گرایی حتی چیزی در حد قهوه مشاهده می‌کردند صاحب‌خانه را مورد آزار قرار می‌دادند اقدام مهم دیگری که نیروهای گارد سرخ در سال ۱۹۶۷ انجام دادند و شاید به‌نظر عجیب بیاید اشغال وزارت خارجۀ چین هست … یعنی وزارت خارجۀ خود چین را هم ریختند اشغال کردند؟ بله و وزیر امور خارجه‌شان را هم دستگیر و تحت بازجویی و شکنجه قرار دادند … خب آن وزیر بینوا کی بود … چن ئی وزیر خارجه بود در آن زمان و به‌نوعی می‌شود گفت با حفظ سمت در زندان داشت هم‌چنان امور خارجه را می‌گرداند و به‌نوعی دفتر کارش به زندان انتقال پیدا کرده بود و تنها نگرانی مائو از این شرایط این بود که می‌گفت کمتر این فرد را آزار بدید جوری‌که این خیلی لاغر شده یک مقدار به او غذا بدهید که وجهۀ ما در مناسبات بین‌المللی که این فرد دارد می‌رود و می‌آید به گونه‌ای باشد که در شأن چین باشد والا من گیج شدم یعنی از یک طرف گارد سرخ به هر دلیلی تحریک می‌شود برای اشغال وزارت امور خارجۀ چین بعد به تشخیص خودشان وزیر خارجۀ وقت را به زندان می‌برند و در آن‌جا بازجویی و شکنجه می‌شود در عین حال این فرد هنوز وزیر امور خارجۀ چین کمونیست است و موظف است که در مناسبات دیپلماتیک و دیدارهای بین‌المللی شرکت کند و او را از زندان می‌برند در محل ملاقات و تحت‌الحفظ برمی‌گردانند به زندان و تنها نگرانی مائو این است که به او در زندان به مقدار کافی غذا بدهند تا خیلی نحیف و لاغر نشان ندهد و آبروی ملی چینی‌ها حفظ بشود این بود آن چیزی که اتفاق افتاده؟ بله همین‌طور است نمی‌دانم به تئاتر بیشتر شبیه است و قاعدتاً فقط یک کارگردان تئاتر مثل مادام مائو می‌تواند این را برنامه‌ریزی کند خب … بله اقدامات دیگری هم انجام می‌دهند مثلاً سفارت شوروی را به‌مدت دو هفته محاصره می‌کنند یا سفارت بریتانیا را به آتش می‌کشند در مدتی که گاردهای سرخ در وزارت امور خارجه هستند پیام‌های تهدیدآمیز می‌فرستند برای کشورهایی که از نظر سیاسی با چین ارتباط دارند و چین تا سال‌ها بعد در حال پاسخگویی به این کشورها است چون از نظر سیاسی عواقب بدی برای چین به‌همراه دارد این پیام‌های تهدید‌آمیز به‌طور کلی اگر بخواهیم یک جمع‌بندی از عملکرد نیروهای گارد سرخ داشته باشیم باید بگوییم که آنها حتی بین خودشان هم رقابت داشتند در جهت ایجاد تخریب بیشتر و فضایی از ارعاب و وحشت را در سطح جامعه چین ایجاد کرده بودند که حتی مردم حاضر بودند برای اثبات وفاداری‌شان به حزب افراد خانواده خودشان را به دروغ مخالف حزبی معرفی بکنند‌ یعنی افراد خانواده را به‌عنوان خائن می‌فروختند به حزب؟ به نظرم این‌جا اتفاقی که افتاده است مقدمه‌ای می‌گویم و سؤالم را می‌پرسم گویا بر مبنای همان نظریۀ مارکسیست‌‌ها ارتش آزادی‌بخش و نظام موجود یک تز است گارد سرخ آنتی‌تزی است که تعریف شده تا نهایتاً سنتزی به‌نام آن جنبش فرهنگی و تصفیۀ خونین اتفاق بیفتد که حالا می‌شود تز جدید وقتی که این اتفاق افتاد دیگر به آنتی‌تز قدیم یا گارد سرخ احتیاجی نیست و در واقع حذفش می‌کنند همان‌طور که اشاره فرمودید فرماندهانش هم تبعید می‌شوند و حالا در ادامه قاعدتاً اشاره خواهید فرمود در حدی که من می‌دانم آن تیم چهارنفره هم بعد از مرگ مائو به‌عنوان خائنین ملی محاکمه و مجازات می‌شوند طبق توضیحی که داده شد ما قاعدتاً باید با بحث جنبش فرهنگی بیشتر آشنا بشویم با قربانیان و مسببین آن ولی قبل از این‌که بخواهیم این بیشتر به این مطلب بپردازیم پلی‌بکی می‌بینیم در مورد مشاهیر حزب کمونیست و نقش آنها در وقایعی که طی آن دهۀ پرتنش در چین اتفاق افتاده لین پیائو _ لین پیائو وزیر دفاع چین که از طریق هدایت ماهرانۀ ارتش به مائو کمک کرد تا به آرزویش یعنی کنترل دوبارۀ چین برسد او از جملۀ نخستین کسانی بود که متعصبانه به سرسپردگی مائو روی آورد در دوران افول مقبولیت مائو لین پیائو یار وفادار او در حزب تمام تلاش خود را به‌کار گرفت که با تطمیع یا تهدید اعضای مرکزی حزب دوباره جایگاه مائو را از لیو شائوچی پس بگیرد لین پیائو چکیده‌ای از مکتوبات مائو را در کتابچه‌ای با نام نقل قول‌هایی از صدرمائو جمع‌آوری کرد و میلیون‌ها نسخه از آن را در روستاها و شهرهای کوچک چین منتشر کرد این کتابچه که با نام کتابچۀ سرخ منتشر گردید سال‌ها به‌عنوان کتاب مقدس چین کمونیست شناخته می‌شد لین پیائو در رأس ارتش آزادی‌بخش خلق پس از سرکوب گاردهای سرخ نه تنها در دولت بلکه در میان عموم جامعه اعتبار زیادی به‌دست آورد که باعث شد به مقام جانشینی مائو در ۱۹۶۹ برسد این یک پیروزی بزرگ برای لین پیائو بود اما او به‌تدریج به‌دلیل برخی اختلافات مخصوصاً در زمینۀ سیاست خارجی نزد مائو و مردم بی‌اعتبار شد از وقتی روابط چین با شوروی به وخامت رفت و مائو تصمیم گرفت با آمریکا روابط دوستانه‌تری برقرار کند لین پیائو که افکار تعصب‌آمیز ضدآمریکایی و امپریالیستی داشت اختلاف نظر جدی با مائو پیدا کرد لین پیائو پس از مدتی از بیم گرفتار‌شدن به عاقبت دیگر مخالفان مائو به چند کودتای ناموفق دست زد و نهایتاً در سال ۱۹۷۱ در جریان آخرین کودتا به‌همراه خانواده‌اش کشته شد خبر کشته‌شدن وی به‌مدت دو‌سال مخفی باقی ماند و اعلام نشد در هر حال پس از شکست فاجعه‌بار طرح اقتصادی جهش بزرگ به پیش توسط مائو کانگ شنگ جیان چینگ و لین پیائو هستۀ مرکزی کسانی را تشکیل می‌دادند که اصرار داشتند مائو قدرت خود را بازیابد کانگ شنگ در دسیسه‌چینی و بی‌رحمی و اتهام‌زنی مهارت داشت جیان چینگ بانوی اول و ملکۀ فرهنگی و قدرتمند کشور بود و لین پیائو هم ارتش را در دست داشت برنامه‌ریزی‌های این سه‌تن برای قدرت‌گرفتن دوبارۀ مائو نهایتاً به بلوای خشونت آمیزی منجر شد که انقلاب به اصطلاح فرهنگی نام گرفت در انقلاب فرهنگی چین خون‌های بسیاری ریخته شد تا در نهایت دو تن از سران حزب کمونیست چین اقدام به صف‌آرایی در برابر این گروه سه نفره کردند لیو شائوچی رئیس‌جمهور خلق و دنگ شیائوپنگ دبیر کل کمیتۀ مرکزی حزب بود جیان چینگ_ جیان چینگ همسر چهارم مائو قدرتمندترین زن چین در دهۀ شصت و هفتاد میلادی و یکی از پیچیده‌ترین شخصیت‌های تاریخ چین جیان چینگ هنرپیشه‌ای نه چندان خوشنام بود که با حزب کمونیست ارتباط گرفت و در حزب با مائو آشنا شد مائو به او علاقمند شد اما موانع جدی بر سر راه ازدواج آنها وجود داشت موانعی نظیر این‌که مائو هنوز با همسر سومش پیوند زناشویی داشت و بیست و یک سال از جیان چینگ بزرگتر بود در نهایت حزب با این شرط که جیان چینگ به‌مدت ۳۰ ‌سال فعالیت سیاسی نکند و در انظار ظاهر نشود با ازدواج آن دو در ۱۹۳۸ موافقت می‌کند هم‌چنین جیان چینگ از دوستی قدیمی با رئیس پلیس مخفی چین هم برای جلب اعتماد حزب بهره می‌برد و نهایتاً پس از گذشت تقریباً ۳۰ سال می‌تواند به هدف دیرینه‌اش یعنی ایفا‌کردن نقشی مهم در ساختار قدرت و فرهنگ چین به‌عنوان بانوی اول دست یابد جیان چینگ با سابقۀ فعالیت نه چندان موفق هنری خود ملکۀ فرهنگ در چین می‌شود و دستور می‌دهد اجرای نمایشنامه‌های باستانی ممنوع شده و هنر چین را منحصراً در خدمت اهداف مائوئیستی قرار دهند در دورۀ او اپراهای خسته‌کننده و تبلیغاتی ساخته می‌شود هم‌چنین تمام دستاوردهای ادبی و فرهنگی چین در جهت ستایش شخصیت مائو به‌کار گرفته می‌شود جیان چینگ علاوه بر فرهنگ در قدرت نیز سهم جدی داشت او در رأس گروه چهار نفره صدها هزار نفر از مخالفان مائو را مورد آزار قرار داده یا به قتل رسانده است برخورد تهاجمی و بی‌رحمانۀ جیان چینگ با مخالفان باعث شد وی را ملکۀ خونریز لقب دهند ملکۀ خونریزی که پس از مرگ مائو تلاش می‌کرد قدرت را به‌طور کامل در دست بگیرد اما خیلی زود توسط دولت جدید محاکمه و به اعدام محکوم می‌شود کانگ شنگ_ کانگ شنگ رئیس سابق پلیس مخفی چین کسی بود که تلاش می‌کرد با حذف‌کردن رقیبان بالقوه به رده‌های بالای حزب راه یابد او در اوایل انقلاب وظیفۀ اصلاحات ارضی را بر عهده داشت که تجربۀ چندانی در آن نداشت و آن را با غیر انسانی‌ترین روش‌های موجود مانند کشتن اربابان زمین‌دار، زنده به گور‌ کردن، به دیوار میخکوب کردن یا منجمد‌کردن آنان انجام می‌داد به‌دلیل همین تندروی‌ها توسط مائو تنزل مقام پیدا کرد و از صحنۀ سیاست کناره گرفت اما از ۱۹۵۶با هدف جلب رضایت مائو دوباره بازگشت و با دریافتن نیت اصلی مائو از جنبش صد گل حمایت کرد کانگ شنگ مائو را به اقدام علیه رقبایش تشویق کرد تا چین را از همۀ عناصری که از نظر او ارتجاعی بودند پاک‌سازی کند لیو شائوچی پس از شکست طرح جهش بزرگ به پیش مائو اعتبار خود را نزد عناصر اصلی حزب از دست داد و رهبران حزب کمونیست چین دیگر مایل نبودند مائو اختیار کامل داشته باشد به همین دلیل او را در هزار و نهصد و پنجاه و نه از ریاست دولت چین کنار گذاشته و او را در مقام صدارت حزب کمونیست قرار دادند لیو شائوچی رئیس‌جمهور چین که بخشی از قدرت مائو را تصاحب کرده بود از همان ابتدا کینۀ مائو را برانگیخت خلع قدرتی در صحنۀ سیاسی چین پیش آمد که باعث شد افراد عالی‌رتبۀ حزب به یکی از دو قطب قدرت یعنی مائو یا لیو شائوچی بپیوندند و برای جلب نظر هر یک به توطئه و دسیسه‌چینی بپردازند لیو شائوچی به‌مثابه نماد مقاومت در برابر مائو باید به‌خاطر برانگیختن خشم مائو بهای سنگینی می‌پرداخت بنابراین در جریان تصفیه‌های خونین تنزل رتبه یافت و مورد ضرب و شتم شدید قرار گرفت او به‌دلیل این کتک‌ها سلامتش را از دست داده و کارهای ساده‌ای مثل لباس پوشیدن یا غذا خوردن را هم نمی‌توانست انجام دهد نگهبانانش اجازه نداشتند به او کمک کنند در سال ۶۸ به‌رغم ابتلا به ذات‌الریه اجازۀ بستری‌شدن در بیمارستان را به او ندادند سرانجام در سال ۱۹۶۹در حالی‌که زندانی بود و از حزب اخراج شده بود درگذشت اما تا ۳ سال بعد خانواده‌اش و تا ۱۰ سال مردم چین از مرگ رئیس‌جمهور‌شان باخبر نشدند دنگ شیائوپنگ_ دنگ شیائوپنگ دستیار لیو شائوچی در مقابله با رادیکالیسم مائو مردی با یک و نیم متر قد که سرانجام به مقام پیشوایی در چین دست یافت دنگ شائوپنگ در هزار و نهصد و پنجاه و شش دبیر‌کل حزب کمونیست شد و در مواردی مانند جهش بزرگ به پیش جانب لیو شائوچی را گرفت و به‌همین دلیل در دورۀ تصفیه‌های سیاسی مغضوب دستگاه مائو شد او اعدام نشد اما سایر مجازات‌ها را تجربه کرد مجازات‌هایی نظیر کلاه بوقی بر سر گذاشتن در خیابان‌ها گردانده‌شدن و اعتراف به اشتباه و تحقیر در مجامع عمومی این تحقیرها تا جایی ادامه داشت که او برای گذران زندگی مجبور به کار در کارخانۀ پیچ‌سازی شود اما در سال هزار و نهصد و هفتاد و سه در حالی که بسیاری از هم‌نسلان دنگ شیائوپنگ در حال مرگ بودند او از گورسیاسی برخاست و پس از مرگ مائو در هزار و نهصد و هفتاد و شش به‌رغم مخالفت عده‌ای از سران حزب و به پشتوانۀ تظاهرات میلیونی مردم در حمایتش به قدرت بازگشت و رفته‌رفته خود تبدیل به یک زمامدار تمامیت‌خواه و مخالف دموکراسی شد گرچه در اوایل دهۀ هشتاد اصلاحات دنگ شیائوپنگ اقتصاد چین را بهبود بخشید اما پس از تظاهرات دانشجویی ۱۹۸۹ و قتل عام دانشجویان خواهان دموکراسی در میدان سرخ او نیز مقبولیت خود را از دست داده و مورد خشم مردم قرار گرفت دنگ شیائوپنگ همان سال از قدرت کناره‌گیری کرد و هشت‌سال بعد از دنیا رفت چوئن لای_ چوئن لای اولین نخست‌وزیر جمهوری خلق چین و یکی از اثرگذارترین شخصیت‌های تاریخ چین است او با شکل‌گیری حزب کمونیست چین وارد فعالیت‌های سیاسی و اجتماعی شد و در به‌قدرت رسیدن مائو نقش مؤثری داشت از ابتدای به‌قدرت رسیدن مائو تا زمان مرگ او در هزار و نهصد و هفتاد و شش چوئن لای نخست‌وزیر دولت بود در این سی‌سال نخست‌وزیری مهم‌ترین فعالیت او تعدیل رفتارهای تندروانه و رادیکال اعضای حزب و انقلابیون کمونیست خصوصاً مائو بود او به‌دنبال ارتباط با کشورهای غربی از جمله آمریکا بود تنها بیست‌سال پس از انقلاب چین در دورانی که سیاست‌های مائو یکی پس از دیگری شکست خورده ده‌سال انقلاب فرهنگی باعث کشته‌شدن بیش از هفتاد میلیون چینی شده چین با شوروی به علت تفاوت ایدئولوژی‌های مائوئیستی و استالینیستی وارد مناقشات جدی شده و از سوی دیگر آمریکا پس از شکست در جبهۀ نظامی با کمونیست‌های ویتنام و کرۀ شمالی به‌دنبال استراتژی مذاکره با کمونیست‌ها رفته چوئن لای نقش بی‌بدیل خود را ایفا می‌کند به این ترتیب در ۱۹۷۱رابطۀ چین و آمریکا به‌طور رسمی و سری آغاز شد و در یک بازۀ ده‌‌ساله طی جلساتی که ابتدا بین چوئن لای و کیسینجر و سپس بین مائو و نیکسون برگزار شد انقلاب چین تغییر ماهیت داده و متعهد شد طبق توافق شانگهای نظام سیاسی در ظاهر کمونیست خود را حفظ کند اما در اقتصاد طبق اصول لیبرالیسم عمل کند پلی‌بک مشاهیر آن دهه از وقایع سیاسی چین و مؤثرین حزب را دیدیم برمی‌گردیم به این سؤال که بالاخره قربانیان اصلی این جنبش فرهنگی چه افرادی بودند فرجامشان چه شد و نهایتاً این جنبش فرهنگی کی تمام شد و این تصفیه حساب‌های خونین کی فیصله پیدا کرد شاید بشود گفت مهم‌ترین تصفیه حذف لیو شائوچی بود … رئیس‌جمهور چین بله شکنجه‌هایی که به او دادند جوری به سلامتش آسیب زد که به‌نوعی می‌شود گفت این فرد از کار افتاده شد و تا سه‌سال حتی خانواده‌ش هم از مرگ او مطلع نبودند و بعد از ۱۰ سال مردم چین متوجه شدند که این فرد مرده نفر بعدی که ما می‌توانیم بگوییم جزو تصفیه‌شدگان بود شهردار پکن به اسم پنگ چن هست که یکی از دوستان مائو هم هست و به بهانۀ نمایشنامه‌‌ای که معاونش نوشته و به‌خاطر این‌که آشکار کرد یک‌سری از نظریات خودش را که مخالف آرای مائو بود همۀ این‌ها باعث شد که مائو این فرد را دستگیر و مجازات کند و او را به جرم این‌که با روس‌ها متحد هست آزار و اذیت کند … در توضیحاتتان گفتید که موضوع نمایشنامه‌ای که معاون ایشان در واقع نوشته برمی‌گردد به دوران امپراتوری چین یک قرن قبل و حالا طبق کشفی که خانوم مائو انجام داده می‌گوید که این در یک رویکرد نمادین امروز چین را مورد نقد قرار داده و طبعاً با این فرد برخورد می‌شود خب دیگر چه توضیحی؟ … تقریباً می‌شود گفت تمامی اعضای حزب که به‌نوعی یک انتقادی به مائو داشتند در محافل خصوصی و یا عمومی به‌نوعی مورد بازجویی قرار‌گرفتند و از کار برکنار شدند می‌شود گفت بیشترین حمله به عناصر دستگاه‌های فرهنگی اساتید و معلمین بود عناصر فرهنگی به بهانه‌های سیاسی واهی و یا به‌خاطر این‌که دانشجوها با آنها دشمنی داشتند و یا به‌خاطر رقابت‌های کاری دستگیر می‌شدند تبعید می‌شدند و حتی کشته هم می‌شدند حتی ارتش هم از این تصفیه در امان نبود اما اکثریت کسانی که تصفیه می‌شدند با اعضای ارتش دوباره جایگزین می‌شدند و همین باعث شده بود که فضای چین به‌نوعی امنیتی بشود … نظامیان جای فرهنگی‌ها را می‌گرفتند بله اما اولین مخالفت‌ها با جنبش تصفیه را همین فرد یعنی شهردار پکن پنگ چن با آن اعلامیۀ ملی که صادر کرد رقم زد و بعد از آن فرد دیگری که با این جنبش مخالفت کرد چوئن لای بود چوئن لای در اواسط دهۀ شصت به‌عنوان ریاست مرکزی حزب کمونیست برگزیده می‌شود و ریاست مرکزی را در دست خودش می‌گیرد … شخصیت خیلی مشهوری هم هست که گویا غربی‌ها او را زیادی قبول داشتند خب … و سمت‌های دیگری هم داشته که ما سعی کردیم در ویدئو وال بیاوریم این فرد در سال ۱۹۶۷ سعی می‌کند به عضویت گارد سرخ در بیاید و به‌نوعی نشان می‌دهد که با افکار مائو موافق هست … پس در آغاز رادیکال بوده … بله و همۀ این کارها را انجام می‌دهد تا به‌نوعی بتواند اعتماد مائو را جذب و جلب کند تا بتواند افرادی که تصفیه شدند و به ظاهر از مواضع خودشان عدول کردند را برگرداند به کار که یکی از مهم‌ترین این افراد دنگ شیائو پینگ یا دنگ ژیائو پینگ هست که دبیرکل سابق حزب بوده این فرد و بعد از مرگ مائو ما شاهد این هستیم که این فرد مرد شمارۀ یک چین می‌شود … و نقش خیلی ویژه‌ای دارد در غرب‌گرایی چین و دور‌شدن از موازینی که در دورۀ مائو بنا نهاده شده بود … بله چوئن لای ازنظر مردم میانه‌رو بود و میانه‌روی‌هایی داشت و باعث شده بود که مردم هم استقبال کنند از آراء او و مائو و گروه چهار نفره در اواخر این دوران جنبش دیگر او را مزاحم خودشان تلقی می‌کردند و درصدد این بودند که به‌نوعی چوئن لای را کنار بزنند در کتاب چین سرخ می‌خوانیم که این آقای دکتر چوئن لای خیلی اصرار داشت در دورۀ تصدی خودش در حزب، دانشجویان غربی را به چین بیاورد و بگوید که در واقع دستاوردهای چین کمونیست چیست که در آن کتاب خیلی به تفصیل اشاره شده فکر می‌کنم جزو منابع شما هم در سایت باشد و دوستان بیننده را توصیه می‌کنم که به این کتاب هم نگاهی بیندازند بالاخره تبعات این تصفیه‌حساب فرهنگی خونین چی بود برای چین و به چه نتیجه‌ای رسیدند … این جنبش غیر از فضای آشوب و بی‌نظمی که برای ده سال در سطح جامعه ایجاد کرد تبعات منفی مختلفی داشت از حیث اقتصادی چون ۱۰ سال تمرکز رهبری چین بر حذف رقبای خودش بود هیچ برنامۀ اقتصادی عملاً دنبال نشد یا ناکام بود از حیث آموزشی مدارس و دانشگاه‌ها تعطیل بودند یا به گروه‌های کارگری سپرده شده بودند دانشجوها و دانش‌آموزان برای تعلیم مرام کمونیستی و کار یدی به دهقانان سپرده شده بودند و بسیاری از محصلین به واسطۀ عضو گارد سرخ بودن توسط ارتش تبعید شده بودند بنابراین از نظر آموزشی هم چین در وضعیت خوبی به سر نمی‌برد از نظر نظامی اگر بخواهیم تبعات این جنبش را مطرح کنیم باید بگوییم که به‌خاطر تصفیه‌هایی که در مقامات رده بالای ارتش اتفاق افتاده بود ارتش اوضاع آشفته‌ای داشت و حتی کار به جایی رسیده بود که اعضای ارتش با سوءاستفاده از سلاحی که داشتند به راهزنی و ایجاد رعب و وحشت می‌پرداختند و از نظر سیاسی هم به‌خاطر تصفیه‌های خونینی که در افراد مهم حزب اتفاق افتاده بود و مائو رقبای اصلی خودش را کنار زده بود عملاً برنامۀ سیاسی مطرح نمی‌شد و ثبات سیاسی از بین رفته بود خب قاعدتاً الآن به این سؤال می‌رسیم که بعد از این همه تحقیر و توهین به کسانی که با سیاست‌های مائو موافق نبودند یا با سیاست‌های همسر مائو موافق نبودند و در این تصفیۀ فرهنگی که عرض می‌کنم به غلط به نام انقلاب فرهنگی از آن یاد می‌کنند حذف شدند تبعات فراوانی می‌بینیم برای جامعۀ چین پدید آمده و قاعدتاً قرار است که مائو اقداماتی بکند برای برون‌رفت از این بحران بسیار خوب الآن نوبت این است که بپرسیم سیاست خارجی چین در آن دوره چه‌گونه توانست به صدور مائوئیسم بیانجامد‌ خوب ظاهراً داخل چین که یک فضای بی‌نظمی آنارشی حاکم است ولی گویا در بیرون از مرزها مائوئیسم دارد به‌شدت رشد می‌کند طرفدارانی پیدا می‌کند دانشجویان اروپایی و آمریکایی به خیابان‌ها می‌ریزند و به‌نفع مائو تظاهرات می‌کنند در کشور خود ما پیش از انقلاب و سال‌های اول انقلاب مائوئیست‌ها برای خودشان حزب داشتند تشکیلاتی داشتند و همۀ این‌ها نشان می‌دهد که ظاهراً توانسته‌اند به‌نوعی این تفکر را صادر بکنند و این ماجرای سیاست خارجی چین و صدور مائوئیسم الآن یک محل سؤال است چه‌گونه به این نکته رسیدند … بله سیاست خارجی چین را ما می‌توانیم به سه مرحله تقسیم کنیم دهۀ پنجاه که دهۀ اتحاد با شوروی و مواضع خصمانه علیه غرب هست دهۀ شصت که دهۀ فاصله‌گرفتن از شوروی هست و دهۀ هفتاد که دهۀ عادی‌سازی روابط با آمریکا است برای توضیح بیشتر این سه دهه باید خدمتتان عرض کنم که در دهۀ پنجاه یعنی از ابتدای روی کارآمدن مائو از سال ۱۹۴۹ تا اواخر دهۀ پنجاه مائو هم به‌لحاظ ایدئولوژیک و هم به‌لحاظ استراتژیک متحد شوروی بود اما از اواخر دهۀ پنجاه هست که کم‌کم مواضع مستقلانه‌تری در پیش گرفت و سعی کرد از زیر سایۀ سنگین کمونیسم روسی خارج بشود شاید دلیل این امر این بود که استالین دیگر حضور نداشت و خروشچف که بر سر کار آمده بود کیش شخصیتش با مائو آن‌قدری هماهنگ نبود از سال ۱۹۶۱ به بعد کمونیست‌های چینی کمونیست‌های روسی را خائن‌های تجدید‌نظر‌‌طلب خطاب می‌کردند و دلیل این امر هم این بود که خروشچف برنامۀ همزیستی مسالمت‌آمیز با جهان سرمایه‌داری را در دستور کار خودش قرار داده بود لذا قرارداد اتمی بین شوروی و چین لغو شد و مائو به ماشین تبلیغاتیش دستور داده بود که موج ناسزاگویی را علیه خروشچف شروع کنند و آن را یک تجدیدنظر‌طلب بنامند … در همین دوره است که گارد سرخ ضمن متعرض‌شدن به برخی سفارتخانه‌ها سفارت شوروی را هم محاصره می‌کند … بله دقیقاً دهۀ شصت دهه‌ایست که مائو و چین از شوروی فاصله می‌گیرند یعنی یک حضور مستقل جهانی را تجربه می‌کنند و از آن مهم‌تر مائوئیسم را به‌عنوان نسخۀ چینی‌شدۀ کمونیست به جهان عرضه می‌کنند ایدئولوژی مائو بر این بود که تا جایی که ممکن است در کشورهای مختلف حکومت‌های مائوئیستی پدید بیاید البته در خیلی از کشورها هم این اتفاق افتاد به‌عنوان مثال می‌توانیم به کامبوج اشاره کنیم که خمرهای سرخ که از جنایت‌کار‌ترین مائوئیست‌های تاریخ هستند موفق شدند در سال ۱۹۷۵ کودتایی کنند و خود شاه را سرنگون کنند به‌رهبری پل پوت و به‌مدت چهارسال کشور را اداره کنند … یک نسل‌کشی کامل اتفاق افتاد در کامبوج لااقل برای نسل ما که آن دوره را دید و به‌یاد می‌آورد پل پوت و خمرهای سرخ در آن مهاجرت اجباری که برای مردم ایجاد کردند و گفتند شهر‌نشین‌ها باید بروند به روستا و جنگل و روستاییان باید بیایند در منازل شهرنشین‌ها در این مهاجرت اجباری میلیون‌ها انسان مردند که الآن در واقع جزو جنایات جنگی آن دوره محسوب می‌شود دیگر کجا ما ردپای این تفکر را داریم … در کوبا می‌بینیم در آلبانی … حالا مدل خوش‌خیمش در کوبا بود که آن یک جور چریک جنگل بودند و به سبک خودشان از مرام قیام کشاورزان بهره می‌بردند ولی ظاهراً مدل خوش‌خیم‌تر است این تفکر بوده دیگه … در آلبانی و در ویتنام … دورۀ انور خوجه را در آلبانی می‌فرمایید … اما کشورهای دیگری هم بودند که هرچند حکومت مائوئیستی تشکیل ندادند اما احزاب مائوئیستی در آنها فعالیت می‌کرد و مائو در این کشورها طرفدار‌های زیادی داشته این‌جا دیگر می‌توانیم به خیل عظیمی از کشورها اشاره کنیم از کشورهای آسیای شرقی، فیلیپین، اندونزی، مالزی، هند نپال، برمه و حتی به ایران هم می‌توانیم برسیم که حزب رنجبران قبل و اوایل انقلاب در ایران فعالیت می‌کرد مرحلۀ سوم سیاست خارجی چین که در واقع همان مرحلۀ ارتباط برقرارکردن با آمریکا هست باقی مانده این مرحله در واقع یک نوع چرخش فکری برای چین محسوب می‌شود اما باید به این نکته توجه کرد که چین بعد از دو دهه تنش و درگیری با آمریکا که نمودهایش را در جنگ کره، ویتنام یا تایوان می‌بینیم وقتی به سلاح هسته‌ای دست پیدا می‌کند و وقتی کرسی ثابت در شورای امنیت پیدا می‌کند و وقتی آمریکا را ناتوان از مقابله با خودش می‌بیند به ارتباط برقرارکردن با آمریکا علاقه نشان می‌دهد … لااقل زمان مناسبی را این‌ها برای عادی‌سازی روابط در نظر گرفتند صرف‌نظر از این‌که نتیجۀ روابط چه بوده اما زمانی به سراغ عادی‌سازی روابط رفتند که یک قدرت نظامی قوی هستند در دنیا و حالا دیگر هژمونی نظامی آنها موجب می‌شود که آمریکا آنها را جدی بگیرد درست است؟ همین‌طور است آمریکا بعد از دو دهه نی نگاه از موضع بالا به چین تصمیم می‌گیرد که برای ایجاد توازن در منطقه و در واقع رسیدن به خواسته‌های خودش موجودیت جمهوری خلق چین را به‌عنوان یک جمهوری مستقل بپذیرد و پایمردی و استقامت چینی‌ها هرچند بر ایدئولوژی مختص خودشان این جواب را می‌دهد که آمریکا از موضع برابر با آنها وارد مذاکره می‌شود و بعد از دو دهه تنش و درگیری بالاخره در دورۀ نیکسون البته با مدیریت هنری کیسینجر ارتباط چین و آمریکا از سر گرفته می‌شود … خب این‌جا این سؤال اصلی پیش می‌آید که جنبۀ جمع‌بندی برنامۀ ما را هم دارد چین در یک فضای آشفتۀ اقتصادی اجتماعی به‌سر می‌برد در دهۀ پنجاه وارد فضای انقلاب فرهنگی که به نادرست می‌گویند وارد فضای تصفیه‌حساب سیاسی می‌شود و به‌شدت فضای آشفته‌ای دارد تا دهۀ هفتاد که عادی‌سازی روابط را با آمریکا آغاز می‌کند برای بینندگان محترمی که جوان‌تر هستند و چین امروز را می‌بینند شاید این توصیفات قدری عجیب باشد و ما باید پایان بحث‌مان را به این‌جا برسانیم قاعدتاً چین امروز یک ابرقدرت جهانی است بی‌تردید قدرت اقتصادی اول دنیا اگر نباشد این گمان می‌رود که ظرف چند سال آینده به اولین قدرت اقتصادی دنیا تبدیل بشود و ظاهراً بخش‌هایی یا قسمت عمده‌ای از اقتصاد لیبرال دموکرات را پذیرفته و در عین حال هم‌چنان مرام حزبی و بلشویکی که حالا نگوییم مرام حزبی و کمونیستی خود را به‌نوعی حفظ کرده این تعارض چه‌گونه در چین اتفاق افتاده چینی که هنوز چین کمونیست است و حزب دارد و نظام مردم سالار نیست مسئولین حزبی ضرورتاً با رأی آحاد مردم انتخاب نمی‌شوند در عین حال در اقتصاد هم به‌شدت دارد قوی عمل می‌کند ظاهراً ایدئولوژی خود را یک جورهایی با تغییراتی تا الآن آورده این سؤال جدی بینندگان برنامه را که محتمل است الآن پیش بیاید و بگویند که چین دیروز چه‌گونه به چین امروز رسید چه‌گونه باید پاسخ بدهیم … انقلاب چین بالاخره توانست با ظرفیت‌های انقلابی که مردم چین داشتند و ظلم دیرسالی که دول غربی بر آن تحمیل کرده بود اتفاق بیفتد مائو شخصی بود که بر این موج توانست سوار بشود و کیش شخصیت خودش را به‌عنوان مهم‌ترین هدف حزبی وجهه همت قرار داد و به‌نوعی پیروان بعد از مائو هم تندروی‌هایی که او داشتند را دنبال کردند بالاخره چین به‌عنوان قدرت جهانی انتخاب شد و روی کار آمد و کرسی ثابت در شورای امنیت توانست پیدا کند ما بعد از این شاهد این هستیم که رقبای چین متوجه این می‌شوند که دیگر نمی‌شود چین را به روش نظامی تسلیم کرد و وارد مدل جنگ نرم می‌شوند و تزریق فرهنگ غربی به چینی‌ها شاهد هستیم که بعد از مرگ مائو غربی‌ها این سیاست را پیش می‌گیرند که فرهنگ خودشان را به چینی‌ها تزریق کنند و با گارد بازی که جانشینان مائو دارند از جمله دنگ شیائوپنگ دیگر این روال پیش می‌رود و حتی ما دیگر شاهد این هستیم که دانشجویان شورش‌هایی ترتیب می‌دهند که البته این با یارگیری هدفمندی هست که غربی‌ها از بین دانشجویان داشتند تظاهرات تیان آن من را ما شاهد هستیم در سال ۱۹۸۹ و به‌عنوان نماد اعتراض این دانشجویانی که یارگیری هم شدند از طرف غربی‌ها مجسمۀ آزادی را با خودشان به‌عنوان نماد اعتراض در این میدان می‌آورند … و تصریحی می‌شود که این هدیه انقلاب آمریکاست به شما انقلابیون چین … بله و در مقابل دوربین زندۀ رسانه‌های غربی این اتفاق می‌افتد انگار آمریکا می‌خواهد بگوید که ما چین را هم فتح کردیم بعدش خب چه اتفاقی می‌افتد … به‌دنبال این تظاهرات ما شاهد این هستیم که مردم هم اعتراضاتی به این نوع غرب‌گرایی و این سیاست درهای باز دارند اما باز آنها هم سرکوب می‌شوند و از این‌جا به بعد ما شاهد این هستیم که چین شروع می‌کند به این استدلال که تکنولوژی غرب آری دموکراسی غرب هرگز و به‌نوعی هست که به مردم خودشان القا می‌کنند اگر شما بخواهید دموکراسی غربی را با تعریف غربی‌ها وارد چین بکنید ما با تانک از روی شما رد می‌شویم کاری که در میدان تیان آن من هم کردند … و چند هزار معترض کشته شد آن‌جا و این پیام بود برای غرب که این‌جا خط قرمز ماست و جلوتر نیایید پس اقتصاد غرب را ظاهراً پذیرفته‌اند و طبق آن قاعده عمل می‌کنند و البته وزن این کار را هم دارند در ابعاد جهانی اما دموکراسی را آن‌طور که در غرب هست نپذیرفتند و به‌وضوح آن هشدار ماجرای ۱۹۸۹ تیان آن من ظاهراً تا امروز هم بوده و چین حزبش را حفظ کرده و نظام حزبی خود را … درسته با اقتصاد غربی وارد مناسبات جهانی می‌شود ولی داخل کشور چین هم‌چنان دارد با همان اندیشه‌های خودشان اداره می‌شود … خب فکر می‌کنم که ما مجال بیشتری برای ادامۀ برنامه نداریم ولی مطالب این تیم پژوهشی بسیار زیاد است بینندگان محترم این برنامه را توصیه می‌کنم تا مطالب پژوهشی، پلی‌بک‌های دیده نشده و آن چیزی را که به انقلاب چین مربوط می‌شود را بر روی سایت doran tv دنبال بکنند به پایان این برنامه رسیدیم به اتفاق پژوهشگران این تیم با بینندگان محترم برنامه خداحافظی می‌کنم تا برنامۀ دیگر شما را به خدا می‌سپارم، خدا‌نگهدار اصطلاحاً این جنگ به جنگ منچوری معروف نیست اما منطقه همین است منطقۀ منچوری راه‌آهن منچوری و کره و لیائو دونگ محل اختلاف هستند … در چه سالی؟ در سال ۱۹۰۴ … یک سال قبل جنگ … حالا روسیه به‌خاطر آن درگیری‌های داخلی که دارد در این جنگ شکست می‌خورد و ژاپن این منافع را کامل به‌دست می‌گیرد و حاکم کره می‌شود هر کس هم که می‌خواست از این ماجرا سر باز بزند و یا بر طبق آئین و فرهنگ ژاپنی‌ها عمل نکند به زندان مخوب سئودائمون می‌فرستادند این زندان سئودائمون از مخوف‌ترین جاهاست در دنیا که هیچ‌کس از آن جان سالم به در نبرده یک امپراتوری ۵۱۸ ساله به‌دنبال اشغال رسمی ژاپن ۳۸ سال یا ۳۹ سال خیلی سخت را تجربه می‌کند تا آغاز جنگ جهانی دوم … در این دوره ژاپنی‌ها در نهایت خشونت با مردم کره برخورد می‌کنند

5 2 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها