فصل 1
قسمت 4
انقلاب آمریکا ۱
مدت زمان : 73 دقیقه
تاریخ پخش : ۱۱ آبان ۱۳۹۷
برچسب‌ها:

متن کامل

بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم

همان‌گونه که می‌دانید تبار‌شناسی انقلاب‌های مهم چند قرن اخیر موضوع این فصل از برنامۀ دوران است و در این قسمت به‌ بررسی انقلاب آمریکا می‌پردازیم این اولین قسمت از مجموعۀ چهار قسمتی است که در مورد انقلاب آمریکا به‌همت پژوهشگران جوان تهیه‌ شده در آغاز با تیم پژوهشگران این برنامه آشنا می‌شویم در مطالعات پژوهشی‌ِ تاریخی معمولاً چند ناحیه وجود دارد بخشی از مطالعات ما در مورد رئیس‌جمهورهای آمریکا بود هیچ‌کدام از رییس‌جمهورهای آمریکا افراد معتقدی نبودند افرادی بودند که در خاطرات خودشان همگی این را تکرار‌ کردند ما لازم‌ داریم برای رسیدن به استقلال و قدرت خودمان مردم را قربانی ‌کنیم ما با تعداد زیادی از منابع مختلف مواجه‌ بودیم که مجبور‌بودیم تنها خلاصه‌ای از آن را آماده‌ بکنیم این کار آسانی نبود احتیاج‌ داشت به‌شدت به آن اطلاعات تسلط پیدا‌ بکنیم تا بتوانیم به یک روایت خلاصۀ متقن برسیم چیزی‌که بیشتر به ذهن نزدیک بود و بیشتر به گوشمان خورده‌بود استقلال آمریکا بود تا انقلاب آمریکا، اغلب ما با این تعجب مواجه‌می‌ شدیم که مگر آمریکا انقلاب هم کرده با وجود این‌که ما در رسانه‌های اطرافمان حرف آمریکا را زیاد می‌شنویم ولی حقیقت این‌ است دربارۀ آمریکا، تاریخش و وقایعی که تا به‌حال بر آمریکا رفته کمتر اطلاعی ‌دارند البته موضوعی هست که خود آمریکایی‌ها هم به‌آن دچار هستند یعنی خودشان هم از تاریخ خودشان اطلاعات زیادی ندارند انقلاب آمریکا یک انقلاب مردمی خوانده‌ می‌شد ولی ما دیدیم که اصلاً مردم در این انقلاب نقش خاصی نداشتند بیشتر جابجایی قدرت و دعوایی بود بین این لژ‌های ماسونی که حالا می‌خواستند در این سرزمین قدرت حاکمۀ جدایی داشته ‌باشند هیچ کشوری به اندازۀ آمریکا در فیلم‌ها، سریال‌ها و داستان‌هایش آرمان‌خواه و شعارگونه رفتار ‌نکرده است در خدمت دو تن از پژوهشگران تیم انقلاب آمریکا هستیم خانم پایینی خانم حاجیان به استودیوی برنامۀ دوران خوش ‌آمدید و خوشبختم که این برنامه را با شما خدمت بینندگان ارائه‌ می‌کنیم اجازه‌ بدهید با این سؤال شروع‌ کنیم که ظاهراً یک نکته انقلاب آمریکا را از سایر انقلاب‌ها متمایز‌ می‌کند انقلاب‌های دیگر در یک کشور مستقر اتفاق ‌می‌افتد کشوری است با سابقۀ بعضاً چند صد‌ساله و به‌دلایلی شرایط انقلاب در آن کشور پدید می‌آید ولی ظاهراً آمریکا تنها کشوری است که تأسیس آن در پی انقلابش اتفاق ‌افتاده در این مورد اگر صلاح‌ می‌دانید بحث امروز را شروع‌ کنیم بفرمایید بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم تاریخ پیدایش این کشور را با با هم بررسی‌ کنیم و به سه‌قرن پیش از وقوع انقلاب و زمانی که کریستف کلمب به این کشور قدم‌ می‌گذارد برگردیم حذف این سه‌قرن در تاریخ رسمی آمریکا یک امر بدیهی هست به‌خاطر این‌که کشور آمریکا قائل به این مسئله نیست که وارد کشوری شده که در آن ساکنانی سکونت داشتند بنابراین تاریخ شناخت آمریکا را اکتشاف آمریکا توسط کریستف کلمب می‌دانند پس قاعدتاً یک تاریخی را به عمد حذف‌ کردند این‌جا یک سرقت تاریخ اتفاق‌ افتاده و ایالات متحدۀ آمریکا به‌عنوان یک کشور معتقد ‌است که این تاریخ با تأسیس او آغاز‌ شده و تمدن چند صد‌سالۀ ساکنان بومی آمریکا در این مدل از تعریف نادیده گرفته ‌می‌شود ‌این‌جا این سؤال پیش‌ می‌آید که بالاخره این ساکنان قبل از کریستف کلمب چه کسانی بودند و این انقطاع تاریخی به قصد محو تاریخ کدام مردم است؟ اروپا بعد از انقلاب صنعتی احتیاج به منابع طبیعی داشته است که چون در خود اروپا موجود ‌نبود مجبور‌ بود آن‌را از کشورهای دیگر تأمین‌ کند آوازۀ ثروت و طلای هند در اروپا پیچیده‌ بود و خیلی از کشورهای اروپایی به‌سمت آن سرزمین حرکت کرده‌ بودند یکی از این افراد کریستف کلمب بود که به‌دستور فردیناند و ایزابل پادشاه و ملکۀ اسپانیا به‌سمت سرزمین هند حرکت ‌می‌کند … در واقع جلادان اندلس سفارش این سفر را می‌دهند … بله بعد از حرکت کریستف کلمب بعد از طی مدت زمانی که در دریا بوده چهاردهم اکتبر هزار و چهارصد و نود و دو پا به ساحل سرزمینی می‌گذارد که به‌تصور خودشان آنجا هند هست به‌عبارت دیگر این مشهور‌ترین روایتی هست که ما از اکتشاف آمریکا شنیدیم و می‌شناسیم اما مورخان معاصر یکی از مشهورترین مورخان معاصر، آقای هوارد زین معتقد ‌هستند که اساساً کریستف کلمب نمی‌توانسته به سرزمین هند برسد چون فاصلۀ دنیا را خیلی کوچکتر از آن چیزی که در حقیقت وجود‌ داشت تخمین‌زده بود و ماجرای کشف آمریکا آن ماجرای قهرمانانه‌ای نیست که دانش‌آموزان آمریکایی در کتاب‌های درسی می‌خوانند یا ما در فیلم‌های سینمایی آنها را می‌بینیم با وجود این‌که معتقد‌ هستند کریستف کلمب یک دریانورد ماهر بوده همین اشتباه محاسباتی عجیب نشان‌ می‌دهد چندان هم این مسئله صحت ندارد … به نکتۀ مهمی اشاره‌ کردید به این دلیل که سفارش‌دهندگان این سفر یعنی فردیناند آراگونی و ایزابل کاستیلی که در واقع آخرین بقایای تمدن آندلس را تصرف ‌می‌کنند و مسلمانان را آن‌طور قتل‌عام می‌کنند میراث علمی مسلمین را هم به تاراج‌ بردند و در اکتشافات مسلمین آن دوره بحث کروی‌بودن زمین قید ‌شده و مساحان مسلمان و دریانوردان نقشه‌های نسبتاً قابل‌قبولی از دنیای آن روز داشتند تا این حد که می‌دانستند برای رسیدن به شرق عالم باید به غرب آن سفر‌ کرد از طریق غرب می‌توان به هندوستان رسید این روایت‌ ظاهراً ما را قانع ‌نمی‌کند این تنها روایت این ماجراست؟ نه دانشمندان و مورخان دیگری هستند که با اطلاعات دقیق‌تری روایت متفاوتی از این واقعه بیان ‌می‌کنند نهرو در کتاب خودش به این مسئله اشاره‌ می‌کند که کلمب به‌تصور این‌که وارد کشور هندوستان شده وارد آمریکا می‌شود و این‌که می‌گوید حتی برخی گفتند که تا آخر عمرش هم متوجه این مسئله نشد که این یک سرزمین جدید هست و نه کشور هند … به کتاب مهمی اشاره ‌فرمودید نگاهی به تاریخ جهان جواهر لعل نهرو که در جلد دوم از این مجموعه سه قسمتی به بحث اشتباه تاریخی کریستف کلمب اشاره‌ کرده بالاخره این‌ها وارد آمریکا شده‌اند و اتفاقاتی افتاده از آن اتفاقات برای ما بگویید … پانزده‌سال بعد از ورود کلمب یک دریانورد ایتالیایی به‌نام امِریکو وسپوچی که اگه بخواهیم سرچ بکنیم امریگو وسپوچی هم هست این فرد وارد کشور آمریکا می‌شود و متوجه‌ می‌شود که این یک قارۀ جدید هست که به‌افتخار او آمریکا نامیده‌ می‌شود برخی از مورخین هم به این اعتقاد‌ دارند که کلمب با یک برنامه و نقشۀ از پیش تعیین ‌شده وارد کشور آمریکا می‌شود مورخی مثل آقای عبدالله شهبازی در کتاب زرسالاران یهودی‌شان به این نکته اشاره می‌کنند که در دایره‌المعارف یهود سه شخصیت اسحاق آبرانابل و گابریل سانچز که وزیر مالیۀ ملکۀ ایزابل بوده و لویی سانتانگل سرمایه‌گذاران سفر کلمب بودند و کلمب ماجرای سفر خودش را به این افراد ارائه‌ می‌دهد یعنی گزارش سفر خودش را به این افراد ارائه می‌دهد و بعد هم در اروپا چاپ و منتشر‌ می‌شود و این به‌معنی‌ یک سفر از پیش تعیین‌ شده است … این گابریل سانچز همان وزیر مالیِ ملکه هست بله، وزیر مالیۀ ملکه ایزابل هست. با این دلایلی که گفتیم چیزی به‌عنوان مسئلۀ اکتشاف امریکا مسئله درستی به‌نظر نمی‌رسد چون‌که اصلاً قبل از ورود کلمب هم قبایل متعدد سرخپوست که برخی از منابع جمعیت آنها را دو و نیم تا هفتاد و پنج میلیون نفر رقم‌ می‌زنند حضور‌ داشتند … این‌جا این تلرانس این تفاوت جمعیت یک مقدار عجیب ‌است یعنی برخی منابع گفتند دو و نیم میلیون برخی گفتند هفتاد و پنج میلیون بالاخره سکنه داشته‌ پس یعنی می‌تواند تعریف ‌حداکثری و حداقلی باشد از قبل کشتار و بعد کشتار ولی نهایتاً این سکنه بودند که در یک هلوکاست انسانی نابود‌ شدند و الان هویت آنها انکار‌‌ می‌شود و تأسیس آمریکا را از تأسیس ایالات متحده آمریکا فرض‌ می‌کنند … علاوه بر این سرخپوست‌ها در آمریکای جنوبی هم قبایل یعنی تمدن‌های‌باستانی مثل آزتک‌ها حضور داشتند خود کلمب هم در خاطراتش به استقبال و مهمان‌نوازی که این بومی‌ها ازشان می‌کنند اعتراف ‌می‌کند حالا بماند که در برابر این مهمان‌نوازی دست به جنایتی برای کشتار سرخپوستان می‌زنند و برنامه‌ریزی‌شده به نسل‌کشی آنها می‌پردازند و این‌که با این تفاسیر می‌توان گفت کلمب اولاً کاشف آمریکا نبود یک تازه وارد بود که انگیزه‌های استعماری داشته‌ است نکتۀ جالب دیگر این هست که تاجران آسیایی حضورشان در تمام نقطه‌های آمریکا دیده می‌شود و این‌که حتی خیلی قبل‌تر از این دانشمندانی مثل ابوریحان بیرونی در قرن ۴ و ۵ هجری زمانی که اروپایی‌ها معتقد بودند که زمین مسطح هست با نقشۀ کروی که از دنیا رسم‌ می‌کند جای تمام دنیا را از جمله آمریکا را در آن مشخص‌ کرده‌ بود خیلی مهم است یعنی یک سفر برنامه‌ریزی‌شده که اسپانسر مالی دارد حامی مالی دارد و آدم‌ها تکلیفشان را می‌دانند مکتشف می‌رود تا جایی را کشف‌ کند اما ظاهراً برای همۀ مراحل این سفر برنامه‌ای وجود داشته و قاعدتاً مکتشف به سرزمین جدید می‌رود میهمان‌نوازی مردم آن سرزمین‌ او را تحت‌تأثیر قرار می‌دهد و قاعدتاً حسن تعامل پیشه ‌می‌کند این راهی که آنها برای کشتار بر‌می‌گزینند انگار به یک مأموریت از قبل تعریف‌شده و مرگ بار اعزام‌ شدند و از کریستف کلمب تا امریکو وسپوچی و سایر مکتشفینی که قاعدتاً شما در مطالعاتتان با آنها مواجه‌ شدید جنسی از کشتار مهندسی‌شده را دنبال‌ کرده‌اند و این حتی به سال‌های بعد و افراد بعدی هم تسری پیدا کرده این ماجرا را ما باید چه‌گونه ببینیم این میهمان‌نوازی بومیان با یک کشتار بی‌رحمانه پاسخ‌ داده شد چه نتیجه‌ای از این می‌توانیم در تاریخ بگیریم آیا هدف خاصی دنبال ‌می‌شد بومیان این سرزمین قسمتی از زمین‌های خودشان را در اختیار این تازه وارد‌ها می‌گذارند یعنی در اختیار استعمارگران تازه وارد می‌گذارند و آب، آذوقه و پناهگاه به آنها می‌دهند و این‌که و شیوۀ زندگی در طبیعت سخت آمریکا را به آنها یاد‌می‌دهند ولی زمانی‌که این مهاجرین سفید‌پوست با سرزمین جدید مأنوس می‌شوند و می‌توانند روی پای خودشان بایستند شروع به بهانه‌تراشی و توطئه‌چینی می‌کنند علیه کشتار سرخپوست‌ها و مزارع آنها را به آتش می‌کشند و استعمارگران انگلیسی مثل اسپانیایی‌ها از همان اولین روز ورودشان می‌روند به‌سراغ قبرستان‌های سرخ‌پوست‌ها … از اسپانیایی‌ها شنیده‌یودند که طلا را باید در گورستان سرخپوستان جست به آنجا می‌روند و شروع به تخریب قبرهای موجود می‌کنند قبر سرخپوست‌ها تا آن زیورآلاتی که به‌همراه آنها دفن‌شده را خارج‌ کنند من مایلم ابعاد دیگری از این ماجرا برای بینندگان محترم این برنامه روشن بشود اگر اسنادی وجود‌ دارد که خود بانیان آمریکا هم به این کشتار هدفمند اعتراف کردند ممنون می‌شوم از شما بشنویم … صحبت‌هایی که خانم حاجیان داشتند نوع رفتار تازه‌واردان به آمریکا با ساکنان بومی این سرزمین هست ولی این‌ها فی‌البداهه اتفاق نیفتاده است سال هزار و ششصد و بیست اولین کشتی مهاجران از انگلیس به سمت دنیای جدید حرکت می‌کند جیمز اول پادشاه وقت آن‌موقع برای بدرقۀ آنها به اسکله می‌آید … این همان کینگ جیمز معروف‌ است؟ انجیل ماسونی که در برنامۀ قبل دوستان انقلاب انگلستان به آن اشاره داشتند … بله جیمز اول وقتی به اسکله می‌آید در بدرقۀ مسافران این‌طور دعا می‌کند که ما باید خداوند را به‌خاطر نزول وبای شگفت‌انگیزی که سرخپوستان درنده‌صفت را از مقابل مهاجران کنار‌ می‌زند شاکر باشیم … خدا را به‌خاطر نزول وبا بر قوم بومیان آمریکا شکر‌ کرده این بلا را احتمالاً ایشان زیادی در جریان بوده یعنی احتمالاً یک بلای کاملاً ساختۀ دست بشر بوده که ایشان خدا را بابت آن شکر‌ کرده مستند دیگر نظیر این داریم؟ همین سیاست را فرمانداران ایالت‌های مختلفی که در آمریکا ساکن می‌شوند دنبال ‌می‌کنند جان وینتروپ اولین فرماندار ایالت ماساچوست هست که به یکی از هم‌پایه‌های خودش نامه می‌نویسد که ما سال گذشته سال خوبی داشتیم و میزان مرگ و میر بین کودکان و افراد پیر ما کم بود ولی نباید فراموش ‌کنیم که وبایی که بین بومیان اتفاق افتاد باعث ‌شد که تعداد بسیار زیادی از آنها تلف‌ شدند و ما باید خدا را شکر‌ کنیم که سند و چک این سرزمین را به ما ارزانی ‌کرده ‌است بسیار عجیب است اسناد دیگری هم هست؟ یکی از پژوهشگران معاصر هنری دوبینز استاد دانشگاه کالیفرنیا در تحقیقی که کرده چهار قرن نسل‌کشی سرخپوستان را بررسی‌کرده و به آمار جالب‌توجهی رسیده عدد‌هایی که او ذکر‌ می‌کند عدد‌های فوق‌العاده شگفت‌انگیزی هستند مثلاً او به نودوهفت نوع بیماری واگیر‌دار اشاره ‌می‌کند که سفید‌پوستان در کالاهایی مثل لباس و بقیه چیزهایی که از اروپا می‌آوردند بین سرخپوستانی که در مقابل آن بیماری‌ها مصونیت نداشتند رواج‌می‌دادند و آنها را دچار بیماری می‌کردند به‌طور مثال چهل‌و‌یک نوع آبله چهار نوع طاعون هفده نوع سرخچه ده نوع آنفولانزا و بیست‌و‌پنج نوع وبا و دیفتیری بین سرخپوشان رواج‌می‌دهند … یعنی یک بیوتروریزم کاملاً آشکار، یک نسل‌کشی … به‌طور کامل این اتفاق‌ می‌افتد یکی دیگر از فرماندار‌های آمریکا ویلیام براد فورد که فرماندار ایالت پلیموث هست این باور را داشته که خداوند به‌خاطر نابود‌شدن سرخپوست‌ها از آنها راضی و خشنود هست و معتقد‌ بوده که وقتی از هر هزار سرخپوست نهصد‌و‌پنجاه نفرشان می‌میرند و کسی برای دفن‌کردن آتها باقی نمی‌ماند اجساد آنها روی زمین می‌ماند و متعفن می‌شود و خداوند از این اتفاق خشنود هست بسیار متأسف می‌شویم یعنی تاریخ آمریکا این‌قدر خونین است و طبیعی‌ است که از این تاریخ پر از کشتار چیزی نگویند حالا ممکن‌ است این سؤال پیش بیاید که این اتفاقات که به قبل از تأسیس ایالات متحدۀ آمریکا باز‌می‌گردد آمریکایی‌ها بعد از استقلال آیا همین روال نسل‌کشی ساکنین بومی را ادامه دادند یا خیر روند نسل‌کشی سرخپوستان بعد از استقلال آمریکا خیلی ساختارمند‌تر دنبال ‌می‌شود سرخپوستان قبیلۀ سینیکا جرج واشنگتن اولین رئیس‌جمهور آمریکا را ویرانگر شهرها می‌شناختند چون به‌دستور مستقیم واشنگتن بود که بیست و هشت شهر از سی شهر قوم سینیکا‌ با خاک یک‌سان ‌می‌شود یعنی شهر و سکونت شهری داشتند و این شهرها ویران شده جرج واشنگتن معتقد بوده که برای گسترش شهرک‌های سفید‌پوست‌نشین باید سرخپوستان را مثل گرگ‌ها از آن سرزمین‌ها فراری بدیم و جرج واشنگتن مؤسس آمریکا؟ اولین رئیس‌جمهور مؤسس … این سیاست را در طول سال‌های بعد هم دنبال ‌می‌کند به یکی از ژنرال‌هایش دستور می‌دهد که خانه و کاشانۀ قوم اروپا را با خاک یک‌سان ‌کنند و آن ژنرال بعد از این‌که این کار را انجام‌ می‌دهد مژده ‌می‌دهد به جرج واشنگتن که ما خانه و کاشانۀ این‌ها را طوری ویران ‌کردیم که هر بیننده‌ای را از دیدن آنجا دچار وحشت می‌کند … این‌جا این سؤال پیش می‌آید که اگر این‌ها استعمارگرند چرا از نیروی کار سرخپوستان استفاده‌ نمی‌کردند البته استعمار جسمی هم کار خوبی نیست ولی این‌ها ساکنان بومی را کشتند و بعد قاعدتا‍ باید از جای دیگری این نیروی کار فراهم‌شده باشد این روند کشتار را من خیلی منطقش را نمی‌فهمم حالا با دد‌خویی و درنده‌خویی انگلوساکسون‌های خشن و مهاجر مطابقت ‌دارد ولی منطق اجتماعی آن چیست؟ مگر این‌ها نیروی کار ارزان نمی‌خواستند؟ بگذارید من این نکته را بگویم شاید جواب سؤال شما هم پاسخ‌داده شود ببینید در تکمیل صحبت خانم پایینی باید بگویم که در طول نسل‌های بعدی آمریکا هم همین روند نسل‌کشی اتفاق ‌می‌ا‌فتد و بقیۀ رئیس‌جمهور‌های آمریکا هم همین مسیر را طی می‌کنند ریچارد دینون در کتابش به بررسی رفتار رئیسان‌‌جمهور پیشین آمریکا پرداخته (این کتاب) بله و می‌گوید همۀ رئیسان بنیانگذار امریکا در مسیر جرج واشنگتن قدم گذاشته‌اند توماس جفرسون تهیه‌کنندۀ پیش‌نویس مشهور استقلال و سومین رئیس‌جمهور آمریکا به وزیر دفاع خودش دستور‌می‌دهد با سرخپوستانی که در برابر آمریکایی‌ها مقاومت می‌کنند با سلاح سرد مثل تبر یرخورد ‌شود یعنی ارزش گلوله هم نداشتند؟ و جفرسون به آنها توصیه‌ می‌کند که تبر خودتان را زمین نگذارید مگر این‌که مطمئن ‌شوید که نسل آنها را از بین بردید و یا این‌که آنها را به آن طرف رود می‌سی‌سی‌پی کوچ داده ‌باشید فاجعه‌س، این‌را از آن کتاب نقل‌کردید؟ خوب آقای جفرسون خیلی در اروپا شخصیت مشهوری است و او را پیک انقلاب آمریکا برای انقلاب کبیر فرانسه می‌دانند و اصطلاحی که خودشان به‌کار می‌برند پیامبر هست … بله ایشان این را گفته‌ است کشتار سرخپوستان را … واقعۀ دیگری که باید بگویم بعد از قتل‌عام سند‌ کریک در نیمه قرن نوزدهم یکی از روزنامه‌های وقت آن کشور با چاپ سرمقاله‌ای پوست سرهای بریده و پراکنده‌شدۀ را به قورباغه‌هایی تشبیه‌ می‌کند که قبل از قوم بنی‌اسرائیل تمام سرزمین مصر را فرا‌گرفته‌ بودند و روزولت دربارۀ این واقعه تئودور روزولت این‌طور می‌گوید اولاً که ژنرال و بعد یکی از رؤسای جمهور متقدم آمریکا … دربارۀ این واقعه می‌گوید اولاً سربازها را شجاع خطاب ‌می‌کند بعد هم می‌گوید واقعۀ سند کریک یک حرکت اخلاقی و بسیار سودمند برای جامعۀ آمریکا بوده ‌است. این روزنامه افشا‌ می‌کند که هیچ سفید پوستی از داشتن تکه‌ای از پوست سرهای‌بریدۀ قوم مشمئزکننده‌س، خب افکار عمومی، مجلس، روزنامه‌ها اعتراضی‌نشده به این‌ کشتار من می‌توانم بحث خانم حاجیان را این‌طور ادامه بدهم که همۀ این اتفاقات با هماهنگی کامل بین مجلس، دولت و ارتش آمریکا اتفاق می‌افتد … یعنی معترضی وجود‌ نداشته … کاملاً هماهنگ عمل‌ می‌کردند به‌طوری‌که مثلاً در سال هزار و هشتصد و سی اندرو جکسون رئیس‌جمهور آمریکا قانونی را به‌نام قانون سرخپوست‌زدایی به‌تصویب کنگره می‌رساند و براساس این قانون همۀ سرخپوستان را از مناطقی که بسیار حاصلخیز و محل زندگی و سکونت آنها بود به‌سمت زمین‌های بایر غربی باید کوچ دهند نتیجۀ این سفر دو هزار کیلومتری کشته‌شدن چهار هزار سرخپوست هست که به سفر اشک‌ها معروف ‌می‌شود من یک نکته‌ای را بگویم این سفر اشک‌ها را اگر بخواهیم منبعی را اشک‌ها خیلی معروف است … این از این جهت مهم است باید خدمت بینندگان محترم این برنامه بگویم این بخش از تاریخ آمریکا کلاً تاریخ مفقود است و صرفاً پژوهشگرانی که تخصص آنها پژوهشِ تاریخ است می‌توانند منابع تخصصی این تاریخ ناگفته و پنهان آمریکا را پیدا‌ بکنند حالا دوستان پژوهشگر من دیدم که از مجموعه‌ای منابع و اسناد دست اول و فیلم‌هایی که خود آمریکایی‌ها در مورد خودشان ساختند شاهد مثال آوردند این مجموعۀ مستندی که از تاریخ آمریکا هست America The Story Of Us عنوانش چه هست؟ معرفی می‌فرمایید؟ یعنی کار خود آمریکایی‌ها و محصول شبکۀ بررسی‌کردند قاعدتاً شما تصاویری از آن را در برنامه و در پلی‌بک‌ها دارید که بییندگان ببینند خود این مخفی‌بودن همه چیز و پنهان‌شدن این کشتار خیلی عجیب است البته در چند فیلم هالیودی جان فورد بعداً یک مرثیه‌ای می‌سراید برای سرخپوستان کشته‌شده شاید چند قبیلۀ دیگر ولی ظاهراً خیلی این ماجرا در را جزو برنامه‌های اصلی دولت آمریکا بوده و دولت آمریکا جز این نمی‌توانسته شکل بگیرد همین‌طور است؟ البته این اتفاقات در داستان‌هایی که آمریکا از خودش تعریف می‌کند خیلی جایی ندارد این سفر اشک‌ها که یک سفر مصیبت‌بار بوده و ارتش آمریکا قوم چیروکی و پنج قوم دیگر را مثل سیمینول، چوکتو،چیکاسو و کریک را به محاصره در می‌آورند و بعد از این‌که مطمئن می‌شوند تمام شهرها، روستاها و حتی قبرستان‌های سرخپوستان از هر نوع نشانه‌ای از آن‌ها خالی‌شده آنها را مجبور به مهاجرت می‌کنند و در طول این سفر افراد بسیار زیادی که کودکان زنان و افراد سالمند بودند به‌خاطر بیماری، سرما، مسافت و افسردگی که از این اتفاقات برایشان افتاده‌بود از دنیا می‌روند و می‌میرند … سؤال من این بود که آیا کشتار سرخپوستان بعد از شکل‌گیری ایالات متحدۀ آمریکا ادامه پیدا کرده که پاسخ شما مثبت بود یک مقداری باید به عقب برگردیم … من یک نکته را بگویم این وسط جانماند این اتفاقات در حالی روی‌می‌دهد که قبل از ورود انگلوساکسون‌ها مقولۀ قتل امر عجیبی در بین سرخپوستان بوده و خیلی هم به ندرت اتفاق می‌افتاد به‌خاطر همین هست که از ابتدای ورود این مهاجرین استعمارگر سفیدپوست بومیان و سرخپوستان خیلی با مهمان‌نوازی به استقبالشان می‌روند ولی روند کشتارها به‌گونه‌ای هست که متوجه می‌شوند تصور اشتباهی را داشتند و نباید این‌طور با آنها برخورد می‌کردند طبیعتاً آنها هم از یک‌جایی از خودشان دفاع خواهند‌کرد و با این تجاوز می‌جنگند نکته جالب این‌جاست که بعد از این کشتار وسیعی که مهاجرین در حق سرخپوست‌ها انجام‌ می‌دهند آنها را متهم به وحشی‌گری می‌کنند یعنی ما این تصاویر را به‌وفور در فیلم‌های هالیوودی هم می‌بینیم بله تصویر آشناییست توحش سرخپوستان و ساکنان اصلی بدوی‌بودنشان و این‌که مهاجرین برای تنازع بقاء می‌جنگند از این مهاجرین بیشتر بگویید بعد از کلمب بالاخره مکتشفین دیگری رفتند و اروپایی‌ها هر کدام از مهاجرین سفید‌پوست‌ سهمی را از این سرزمین جدید می‌خواستند فراوانی توزیع این‌ها در این قارۀ جدید چگونه بوده و چه سهمی داشته‌اند … فقط کلمب با اسپانیا نبودند که مهاجرین آمریکای سرزمین جدید بودند خب بوی پول و ثروت در امریکا تا بقیۀ کشورهای اروپایی هم استشمام‌می‌شود و خیل عظیم لشگر‌کشی‌ها و مهاجرت‌ها از سوی پرتغالی‌ها، هلندی‌ها و فرانسوی‌ها و انگلیسی‌ها اتفاق می‌افتد و این کشورها کاشفانی را برای نقشه‌برداری و شناسایی قسمت‌های مختلف قارۀ آمریکا مأمور می‌کنند و بعد هم مدعی مالکیت همان قسمت‌ها می‌شوند و بعد از آن هست که سربازان مستقر می‌شوند و بومیان را می‌کشند و کلونی تشکیل می‌دهند بعد هم سیل مهاجرت‌ها شروع می‌شود … پس این کلونی‌های اولیه بعدها می‌شوند هستۀ ایالت‌های بعدی، همین‌طور است؟ بله دقیقاً همین‌طور است. اسامی بعضی از آنها اسپانیایی بعضی انگلیسی و بعضی‌ها هنوز سرخپوستی هستند. جالب است … یعنی هنوز ایالاتی ایالتی از آمریکا هست که اسامی آنها سرخپوستی است مثل آیووا و مینه سوتا این فصل در واقع استعماری که هر کس آمده دارد از این طعمه چیزی می‌کند و نام خود را بر روی آن می‌گذارد و ابتدا به ساکن ساکنین را قتل‌عام می‌کند که آنجا را تصرف ‌کنند این خیلی دردناک است نکتۀ دیگری مانده بله دربارۀ همین متخصص‌هایشان مأمورانی که می‌فرستند برای نقشه‌برداری و شناسایی قسمت‌های مختلف آمریکا انگلیسی‌ها جان کابوت را در سال هزار و چهارصد و نود و هفت مأمور می‌کنند تا به‌شناسایی سواحل آمریکای شمالی بپردازد بعد از اقدامات کابوت هست که کشور انگلستان مدعی مالکیت آن سرزمین‌ها می‌شود … سواحل اقیانوس اطلس اولین جایی هستند که انگلیسی‌ها داعیۀ مالکیت آن را دارند و در آنجا پیاده‌می‌شوند … بعد از آن فرانسوی‌ها جاکارتیه را که یک دریانورد فرانسوی بوده که این‌ها مأمورش می‌کنند تا به شناسایی گذرگاه شمال ‌غربی آمریکای شمالی بپردازد در سال هزار و پانصد و سی و چهار و بعد از اقدامات کارتیه هست که فرانسه گسترش خودش را در قسمت آمریکای شمالی افزایش‌می‌دهد دریانورد دیگری هم هست به نام هنری هودسون که او هم مدعی مالکیت مناطقی می‌شود که با کشتی وارد آنها شده ‌بود … پس رقابت خیلی تنگاتنگی با هم داشتند بین قوای استعماری و قاعدتاً هر کس سهمی می‌خواسته ترکیب این جمعیت و تکلیف آنها تا حدودی مشخص‌ شد اما خود مهاجرین حالا چه ترکیب جمعیتی دارند این مهاجرین سفید‌پوست چه‌گونه افرادی بودند به چه نیتی و با چه انگیزه‌ای به این قارۀ جدید سفر‌ می‌کردند … منابع و معادن فراوانی در آمریکا وجود‌داشت که باعث ‌شد که افراد به طمع ثروت‌اندوزی وارد این سرزمین جدید بشوند بیشتر این افراد اروپایی بودند یعنی بیشتر مهاجرین اروپایی بودند و با دلایل متفاوت مثل فشار‌های اقتصادی، آزادی مذهبی، یا فرصت بهتر مالی که در کشورشان محدود و ممنوع شده‌ بود راهی این سرزمین جدید می‌شوند مثلاً سال‌های هزار و ششصد و بیست و هزار و ششصد و سی و پنج که فشار اقتصادی مردم انگلستان را بیکار کرده بود و از طرف دیگر انقلاب‌صنعتی صنعت پارچه‌بافی را رواج‌داده بود که برای سر‌گرفتن و رونق پیدا‌کردن این صنعت هم نیاز به مواد اولیه‌اش داشتند بنابراین باعث‌ شد که زمین‌داران انگلیسی زمین‌های زراعی خودشان را تعطیل‌ کنند روستایی‌ها را اخراج‌ کنند و آن زمین‌های زراعتی خودشان را تبدیل به چراگاه کنند برای پرورش دام … که در واقع از پشم آنها استفاده‌ کنند برای صنعت ریسندگی … و به این ترتیب مهاجرت روزنه‌ای برای این جمعیت انبوه بود که شرایط بهتری را در سرزمین جدید پیدا‌ بکنند از طرفی هم گروه زیادی از زندانیان خطرناک خرده‌مالکانِ فقیر و افراد مقروضی که معروف به برده‌های سفید بودند اینها هم به آمریکا تبعید ‌شدند بردگان سفید هم در متن مطلب پژوهشی‌تان نگاه‌می‌کردم تعبیر جالبی بود این‌ها چه کسانی بودند … این افراد مقروض‌ بودند یعنی سفیدپوستانی بودند که به‌قول معروف از لحاظ سبک زندگیشان مثل اشراف انگلیسی نبودند … و به‌دلیل بدهی‌هایی که داشتند دنبال یک فرصت جدید بودند … به‌دنبال‌ فشار اقتصادی که به‌وجود آمده ‌بود بدهکار‌ شده بودند و حالا این‌ها به آمریکا تبعید می‌شوند تا این‌که دولت استعمارگر انگلیس از شر این مزاحمین خلاصی پیدا‌ بکند و این که شرایط بهتری را در زمین‌های سرسبز آمریکا برای اشراف انگلیسی هم فراهم‌کنند … منابع جدیدی را فرا‌چنگ بیاورند در آن سوی اقیانوس به‌همین شکل ترکیب جمعیتی که ذکر‌ کردند افراد بدهکار، افراد مقروض، کسانی که مشکل و تعصبات مذهبی داشته‌اند مهاجرت‌ می‌کنند به‌سمت قارۀ جدید و در اولین گام ساکنان اولیۀ آنجا را به‌طور کامل پاکسازی می‌کنند مطالب راجع به این موضوع بسیار زیاد و ‎ دردناک‌تر از آن است که راحت بتوان درباره‌اش صحبت‌ کرد در تکمیل این بحث می‌رسیم به زمانی‌که ایالت‌ها به آهستگی دارند شکل‌می‌گیرند ایالت‌های اولیۀ آمریکا سیزده ایالت معروف ساحل شرقی آن است که به نیوانگلند معروف هست و یکی از اولین جریانات و جریان شکل گیری هر کدام از این ایالت‌ها ماجرایی برای خودش دارد انگلستان دیرتر از بقیۀ کشورهای استعماری وارد آمریکا شد ولی از همۀ آن‌ها ماندگارتر شد و اوایل قرن هجدهم تقریباً به تمام مستعمره‌ها مسلط‌ شد قبل از آن اسپانیا بود که در جنگ آرمادا انگلستان تمام نیروی دریایی اسپانیا را نابود کرد … آمریکای مرکزی و جنوبی صرفاً در اختیار اسپانیا ماند که امروز با نام آمریکای لاتین از آن یاد می‌شود عمدتاً هم زبان اسپانیایی دارند در طی جنگ‌های هفت‌ساله با فرانسه بعد از شکست فرانسه همین اتفاق تکرار ‌شد و فرانسه هم نفوذ خودش را در قارۀ آمریکا از دست داد … ظاهراً کبک برایشان باقی‌مانده، ریشۀ فرانسوی در کبک … تقریباً به این شکل انگلستان تا اوایل قرن هجدهم تقریباً بر تمام مستعمرات مسلط‌ شد اولین شهری که در آمریکا ساخته‌ شد جیمز‌ تاون هست که مهاجرینی به‌دستور جیمز اول پادشاه انگلستان به آنجا مهاجرت کرده ‌بودند و به‌دنبال معادن طلا و نقره بودند آن شهر را ساختند دومین شهر فیلی موس هست که به‌دنبال مهاجرت پیوریتن‌ها سال هزار و ششصد و بیست به خلیج ماساچوست در آن منطقه ساخته‌شد پیوریتن‌ها به‌خاطر تعصبات مذهبی که داشتند از انگلستان مهاجرت کرده بودند به‌سمت آمریکا ولی به‌علت عدم انعطاف‌پذیری و تعصبات جدی که داشتند باعث شکل‌گیری سه ایالت هم‌جوار رود آیلند یا هم شار و کنکتیکت هم در آن منطقه شدند ظاهراً جیمز تاون نام خودش را از همان جیمز اول پادشاه انگلیس گرفته، درست است؟ بله در واقع ترکیبی که من می‌بینم یک‌جور اشتراکات مذهبی هم در آن دیده‌شده چون تعداد زیادی از این مهاجرین پیوریتن هستند و با کلیسای انگلستان مشکل دارند و آمده‌اند آموزه‌های مذهبی را هم در مدل سکونتشان در ساحل شرقی آمریکا به‌کار می‌گیرند همین‌طوره؟ بله درست است بین فرقه‌های مختلفی که پروتستان دارد این پیوریتن‌ها بودند که به‌خاطر اختلافاتی که با بقیه داشتند بیشتر دست به مهاجرت زدند پیوریتن‌ها یکی از فرق مذهبی منشعب شده از پروتستان‌ها هستند که در قرن هفدهم شکل‌گرفتند به‌لحاظ اعمال عبادی ساده‌تر از پروتستان‌ها هستند و اختلافات جدی هم در مسائل سیاسی و اقتصادی با کلیسای کاتولیک دارند در انگلستان چون پادشاهان پیرو کلیسای انگلیکان بودند پیوریتن‌ها از این‌که اصلاحاتی به‌نفع آنها اتفاق بیفتد ناامید می‌شوند و به‌سمت آمریکا حرکت می‌کنند اعتقادات مذهبی که آنها داشتند بیشتر به آرای یهود نزدیک است که پادشاهان کلیسای انگلستان چون معتقد به کلیسای انگلیکان بودند آنها را از هر نوع اصلاحی ناامید می‌کنند و باعث می‌شوند که آنها به‌سمت دنیای جدید مهاجرت‌ کنند اولین کشتی که پیوریتن‌ها را به آمریکا می‌آورد کشتی می فلاور هست که ماجرای بسیار معروفی در تاریخ دارد … بله کشتی معروفیست ماجرایش چیست؟ افرادی که در این کشتی بودند عهدنامه‌ای را امضا می‌کنند که وقتی به ساحل رسیدند حکومتی را شکل ‌بدهند که باید براساس آرای پیوریتن اداره شود و بعد از این هم که به ساحل می‌رسند شیوۀ حکومتی که در عهدنامه می فلاور درباره‌اش صحبت‌شده در فیلی‌موس و شهرهای هم‌جوارش تا مدت زیادی اطاعت‌می‌شود … در همان کشتی به‌گونه‌ای از مسافرین قبل از پیاده‌شدن در ساحل بیعت می‌گرفتند که موظف هستند از قوانین جاری‌شده در ساحل تبعیت کنند و پیاده‌شدن از کشتی به منزلۀ پذیرش آن قوانین است … در ادامه بحث ایشان باید بگویم که خلیج ماساچوست هم تنها مستعمره‌ای نبود که ساکنین آن به دلایل به‌ظاهر مذهبی در آن ساکن بودند این افراد مذهبی با سبک زندگی زاهدانه‌شان همان روش کاری سرمایه‌داری را مطابق با دستورات دینی‌شان قرار دادند جیمز اول پادشاه انگلستان یک دوستی داشت به نام ویلیام پن که این ویلیام پن یک کواکر ثروتمند بوده و متعلق به یکی از فرق پیوریتن‌ هم بوده یک‌سری زمین‌هایی را این در کنار غرب رودخانه دلاور به‌دست می‌آورد که بعدها پنسیلوانیا نامیده‌ می‌شود و او می‌خواسته این قسمت را از سکنه پر کند و هم‌کیشان آزاددل خودش را آنجا جای دهد و از این‌جاست که شروع به جمع‌آوری و گرفتن مخالفین مذهبی از کشور انگلستان و سایر کشورها می‌کند و این‌جاست که باز او شهر فیلادلفیا یعنی محبت برادرانه را درست می‌کند این برادری هم که ما از آن نام می‌بریم از همان انجمن‌های برادری که شیوه و سبک ماسون‌ها بود اشاره‌دارد که اولین بنیان‌های آن در پنسیلوانیا و همین فیلادلفیا شکل‌گرفته … سند خیلی مهمی است که این‌جا ارائه می‌فرمایید و نقش ماسون‌ها را در شکل‌گیری شهر‌ها نشان‌ می‌دهد تا این‌جا هر چه که گفتیم عمدتاً فضای تاریخی اقتصادی مذهبی آمریکا بود و این‌که ایالات متحدۀ آمریکا در چنین ظرف زمانی مکانی شکل‌ می‌گیرد به‌نظر می‌رسد که کشور جدید برای تأسیس نیاز به پایه‌های فکری و اندیشه‌ای دارد تا تمدن خود را بر آن پایه‌ها استوار کند نظام اجتماعی و سیاسی آمریکا این پایه‌های فکری و اندیشه‌ای را از کجا آورد … قبل از این من به نکته‌ای اشاره‌کنم تا از بحث جانماند مستعمره‌ها تا قرن هجدهم با شتاب بیشتری گسترش پیدا‌کردند و مهاجرین اسکاتلندی و ایرلندی و آلمانی به مهاجرین انگلیسی اضافه می‌شوند از آن طرف هم سیل بردگان سیاه‌پوست هستند که برای کار بیشتر و استثمار وارد آمریکا می‌شوند حالا ماجرای تلخ خودشان را دارند به این‌ترتیب ما اگر بخواهیم بگوییم نسل اول آمریکا چه افرادی بودند نسل اول آمریکایی‌ها افراد طماع از جانب کشورهای اروپایی بودند کشاورزهای بیکار، افراد بی‌هویت، مجرمین و برده‌ها بودند بردگان سفید و بعد بردگان سیاه‌پوستی که افزوده‌شدند تا اینجا هر چه که گفتیم در مورد توصیف فضای سیاسی اجتماعی و تاریخی و تا حدودی فضای اقتصادی قارۀ آمریکا بود و نحوۀ شکل‌گیری کلونی‌های اولیه ولی برای شکل‌گیری کشوری به‌نام ایالات متحدۀ آمریکا از سال هزار و هفتصد و هفتاد و شش میلادی به بعد نیاز به پایه‌های فکری و اندیشه‌ای وجود دارد تا تمدن آنها براین مبنا استوار بشود این نظام اجتماعی و سیاسی بر مبنای کدام اندیشه و فکر شکل‌گرفته ‌است این‌را از کجا آوردند … سیری که تا این‌جا گفتیم در حقیقت عوامل اقتصادی دخیل در انقلاب آمریکا بود اما زمینه‌های فکری فرهنگی سیاسی هم وجود‌ داشتند که موجب این تحولات شدند انقلاب آمریکا ریشه در تحولات فکری بعد از رنسانس در اروپا داشته و گسترش اندیشۀ دموکراسی که بعد از قرن هفدهم در اروپا اتفاق می‌افتد به‌تدریج به مهاجرنشین‌های آمریکای شمالی سرایت‌ می‌کند و آنجاست که در واقع انقلاب آمریکا به یکی از سه انقلاب بزرگ عصر روشنگری تبدیل می‌شود که تحت‌تأثیر روشنفکران و نظریه‌پردازانی مثل ژان ژاک روسو و جان لاک قرار دارد نظریات ایشان دربارۀ تفکیک قوا، حقوق مردم، آزادی و حکومت دموکراسی به‌تدریج بین مهاجرنشین‌ها رواج پیدا‌ می‌کند یکی دیگر از عوامل مؤثر فکری بر انقلاب آمریکا هم رسالۀ دوم جان لاک هست دربارۀ تئوری دولت که لاک ارائه می‌کند این نظریه براساس حقوق الهی نیست بلکه براساس یک معاهده بنا‌شده است در این بین مردم عادی دخالت چندانی در سیر وقایع نداشتند به‌خاطر این‌که اختلافات اصلی بین طبقۀ ثروتمند و متنفذ و حاکمان ایالت‌های مستعمره‌نشین با حکومت مرکزی انگلستان بر سر تقسیم منافع بوده حال برای آشنایی بیشتر با این افراد می‌توانیم پلی‌بکی را که آماده‌شده را با هم ببینیم مسیری که حرکت طبقۀ متنفذ آمریکایی در جهت جدایی از انگلیس ساخت بر مبنای آرای روشنفکران اروپایی مانند جان لاک، مونتسکیو، ژان ژاک روسو و توماس پین بود اندیشه‌هایی که بعدها سازندۀ هویت فرهنگی، سیاسی و اجتماعی جامعۀ نوین آمریکا شد جان لاک از فیلسوفان عصر رنسانس و از مهم‌ترین شارعان نظریۀ قرارداد اجتماعی بود که تأثیر زیادی بر پیشرفت فلسفۀ سیاسی داشت لاک پس از آن‌که از طریق سرمایه‌گذاری در تجارت ابریشم و خرید و فروش برده به ثروت رسید به خرید سهام نخستین بانک انگلیس اقدام‌ کرد او به‌عنوان مشاور فرماندار کارولینای شمالی و جنوبی نوعی دولت برده‌داران در دست زمین‌داران ثروتمند را پیشنهاد کرده‌ بود رسالۀ دوم لاک از دولت و حقوق سیاسی سخن می‌گفت اما نابرابری موجود در ثروت را نادیده می‌گرفت او لیبرالیسم را با معتدل‌کردن فلسفۀ حکومت مطلقۀ هابس و جدایی دین از سیاست پایه‌ریزی کرد نظریات او دربارۀ آزادی و قرارداد اجتماعی الکساندر همیلتون، جیمز مدیسون، توماس جفرسون و سایر بنیانگذاران ایالات متحدۀ آمریکا را تحت‌تأثیر قرار‌داد تا جایی که بخشی از رسالۀ دوم او عیناً در اعلامیۀ استقلال ایالات متحده آورده ‌شد با وجود آن‌که لاک به‌عنوان یک روشنفکر لیبرال به مدافع تساهل و تسامح و عدم خشونت معروف است در کتاب نامه‌ای در باب تساهل ضمن دفاع سریع از سکولاریسم آشکارا از ضرورت سرکوب فرقه‌های مذهبی که منافع حکومت لیبرال دموکرات را به‌خطر می‌اندازند سخن می‌گویند توماس پین روشنفکری ژورنالیست و رساله‌نویسی سیاسی اهل انگلستان بود او در دورانی که لیبرال سرمایه‌داران در فرانسه و آمریکا در تدارک انقلاب‌های بورژوا لیبرالی علیه سلطنت‌های مطلقه و یا استعمار بریتانیا بودند در هیئت یک سخنگوی انقلابی بین‌المللی ظاهر‌ گردید پین به امریکا رفت و در کنار رهبران ماسون در جنگ‌های استقلال آمریکا به‌نفع ایجاد جمهوری سکولاریستی و منطبق بر آمال عصر رنسانس و لیبرال سرمایه‌داری ظاهر شد برنارد وینسنت در کتاب زندگینامۀ توماس پین می‌نویسد من از ابتدا با این واقعیت که فقط در چند هفته یا چند ماه و به طرزی جادویی پین از مردی با هویتی ناشناخته در انگلستان به‌عنوان یک کارگر ساده به یک شخصیت ادبی و سیاسی در آمریکا تبدیل‌شد نتوانستم کنار بیایم رسالۀ عقل سلیم پین پیچیدگی چندانی نداشت و بیان سادۀ آرای روشنفکری لیبرال بود انتقادات مذهبی توماس پین او را در آخرین سال‌های حیاتش به فردی مهجور تبدیل‌ کرد مونسکیو از فیلسوفان بزرگ دوران رنسانس و بنیان‌گذار ایدئولوژی قانون اساسی آمریکا نظریۀ او در واقع ساختار جدایی از قدرت مرکزی است تا در آن جناح‌های مختلف از قدرت قانون‌گذاری برخوردار باشند کتاب روح‌القوانین مونتسکیو از سویی به‌عنوان کتاب مقدس متفکران آمریکا شناخته‌ می‌شد و از طرفی کلیسای کاتولیک آن‌ را در فهرست کتاب‌های ممنوعۀ هزار و هفتصد و پنجاه و یک قرار‌داده‌ بود مونتسکیو اصالت را در حکومت دموکراسی به سبک باستان می‌بیند در واقع او پایه‌گذار تفکیک قوا در حکومت است جدایی قوه‌ی قضاییه و مجریه که امروزه در اکثر کشورهای جهان رایج و پذیرفته‌شده است به پیشنهاد او مطرح‌ شد من خیلی از این پلی‌بک شما استفاده کردم و به‌نظرم نکات قابل تأملی داشت اول این‌که دیدم اکثر این بنیانگذاران آمریکا حالا چه در بعد فکری و چه از منظر سیاسی ماسون هستند و عضو لژ‌هایی هستند که آرم‌هایش را احتمالاً بینندگان محترم برنامه دقت ‌کردند که آرم و در واقع لوگوی لژها را ما این‌جا داشتیم بعد این‌که بالاخره این ماجرای فکری مذهبی چه‌گونه جمع‌ شد ما یک طایفۀ مهاجرِ به‌شدت متکثر داریم گروهی از این‌ها پیوریتن هستند و گرایشات مذهبی دارند گروهی ماسون نهان‌روش هستند و احتمالاً در حلقه‌های خاص با هم‌دیگر جلسه دارند و بخشی از آنها ارتش‌های مستعمراتی که وارد این سرزمین شده‌اند این ترکیب عجیبِ مهاجرین چه‌گونه آنجا شکل‌گرفته و چه‌گونه با باورهای دینی جمع‌شده است؟ ترکیب اصلی دینی در جامعه ابتدایی آمریکایی اکثراً پیوریتن بودند بیشتر مهاجرین انگلیسی و هلندی که به‌سمت این سرزمین آمدند همه پیرو مذهب پیوریتن بودند (Founding fathers) بسیاری از پدران بنیان‌گذار آمریکا الکساندر همیلتون پیرو فرقۀ پیوریتن و همه‌شان ماسون بودند یعنی مانعه‌الجمع نبودند ماسون بودند پیوریتن هم بودند این‌طوری؟ درست است پیوریتنیسم یک ویژگی خاصی دارد که مناسب این فضا و این جامعه است و آن اصالت‌دادن به حکومت دنیوی هست پیوریتن‌ها معتقد به این هستند که با مشروعیت‌دادن به ثروت و انباشت سرمایه در کنار صرفه‌جویی یک نوع تفکری را رقم‌ می‌زنند که بسیار نزدیک به آرای سرمایه‌داری در حال رشد بعد از رنسانس است از این جهت آنها را با یهودی‌ها تشبیه می‌کنند یعنی می‌گویند فرقه‌ای از مسیحیت در نگاه اقتصادی به یهودی‌ها نزدیک‌تر هستند (به آرای یهود نزدیکتر هستند) یک‌سری از دانشمندان مثل مارکس وبر و فروم معتقد هستند که همین تفکر به‌دلیل هم‌خوانی با حکومت سرمایه‌سالار آمریکا که در حال ‌رشد بوده این‌قدر به‌خوبی ممزوج می‌شود که پایه‌ها‌ی کاپیتالیسم آیندۀ آمریکا را در همین‌جا شکل‌ می‌دهد پیوریتنیسم یکی از اصلی‌ترین ارکان شکل‌دهنده جامعۀ آمریکا هست که باعث ‌می‌شود به‌خاطر تفسیرهای عقلانی و سرمایه‌سالارانه که شکل‌ می‌دهد و در این مذهب دارد با روح سرمایه‌داری در حال تکوین جامعۀ آمریکا کاملاً هماهنگی دارد و تا حدودی زمینه‌ساز به‌وجود‌آمدن کاپیتالیسم در جامعۀ آمریکایی می‌شود … از میان هلندی‌ها، فرانسوی‌ها، انگلیسی‌ها و اسپانیایی‌ها و شاید برخی از دول معدودی دیگر که مهاجرینی را به این سرزمین فرستاده‌اند ظاهراً امپراتوری انگلستان دارد حوزۀ نفوذ خودش را گسترش می‌دهد و کلاً ساحل شرقی آمریکا را تصرف‌ کرده با نام نیوانگلند، انگلستان جدید و در واقع این گسترش محل سؤاله چه‌گونه اتفاق افتاد چه‌طور انگلستان توفق پیدا می‌کند بر سایر کشورهای استعمارگر اروپایی؟ اسپانیا تا آن زمان قسمت مرکز و جنوب آمریکا را تحت استعمار خودش داشته و فرانسه هم قسمت شمال و مرکز را تحت سلطۀ خودش داشت ولی انگلیسی‌ها تمام ساحل شرقی آمریکا را تحت تصرف خودشان داشته‌اند و مرتب هم به سمت مرکز و غرب آمریکا پیشروی می‌کردند و تا آن زمان هم سیزده مستعمره می‌سازند و از یک زمانی به بعد هست که بین حاکمان بریتانیا مستعمره‌نشین‌ها با نمایندگان و حکومت انگلستان اختلافاتی به‌وجود می‌آید که بر سر تقسیم منافع مستعمره‌ها بود تا اوایل قرن هجدهم هم قانون‌گذاران مستعمراتی دو قدرت بزرگی را که شبیه قدرت پارلمان انگلستان بوده را دارا‌ بودند یکی حق رأی‌ در گرفتن مالیات بوده و دیگر حق قانونگذاری به جای این‌که منتظر پیشنهاد فرماندار بشوند و بر روی آن عمل بکنند قانون‌گذاران از این حقوق در جهت رسیدگی به قدرت فرمانداران سلطنتی استفاده می‌کردند و از طرفی هم نفوذ و گسترش حاکمیت خودشان را افزایش دادند و این‌جاست که یک‌سری‌ تضادهای پی‌در‌پی بین مجلس و نماینده‌ها به‌وجود می‌آید تضادهای پی‌در ‌پی بین فرماندار و مجلس باعث می‌شود که مستعمره‌نشین‌ها متوجه این مسئله بشوند که منافع آمریکا و بریتانیا با هم در تضاد هست با این‌وجود این قوانین باعث تثبیت اصول و موادی می‌شود که بعدها قسمتی از قانون اساسی این مستعمره‌ها را می‌سازد حالا با هم می‌توانیم پلی‌بکی را که آماده هست ببینیم که دربارۀ نحوۀ به‌وجود آمدن این اختلافات و بعد هم به‌وجود آمدن یک‌سری شورش‌ها و نهایتاً موجب آغاز جنگ استقلال می‌شود بسیار خب پلی‌بک آغاز شورش‌های مستعمراتی و پیدایش ایالات متحدۀ آمریکا را با هم می‌بینیم پس از سال هزار و هفتصد و پنجاه و یک انگلستان تلاش‌های خود را در جهت تحکیم و تثبیت کنترل بر حکومت و تجارت مهاجرنشین‌های آمریکای شمالی تشدید‌ کرد در آن سال انگلستان نخستین قانون مربوط به تنظیم کشتیرانی را تصویب نمود سال‌‌های بعد به این قانون قوانین مشابهی مانند قانون تمبر و مالیات بر شکر افزوده ‌شد که مخالفت و اعتراض مهاجرنشین‌ها به بریتانیا را به‌همراه داشت با گسترش اعتراضات در سال هزار و هفتصد و شصت و هفت پارلمان انگلستان قانون تمبر را لغو و قانون مالیات بر واردات شکر را تعدیل ‌کرد اما در همان سال چارلز تاونزند وزیر خزانه‌داری انگلستان طرحی را به پارلمان ارائه‌داد تا براساس آن با افزایش عوارض مالیاتی کالاهای وارداتی از آمریکا بار مالیات مردم انگلستان را سبک کند در مقابل تعرفۀ گمرکی کالاهای صادراتی انگلستان به مهاجرنشین‌های آمریکایی را کاهش داد این تصمیم برای جلوگیری از قدرت‌گرفتن مستعمرات اتخاذ شده‌ بود نخست وزیر انگلیس ویلیام پیت می‌گفت اگر آمریکا به خیال ساختن یک میخ بیفتد من تمام قوای انگلیس را روی سرش خراب‌می‌کنم قانون تاونزند موجب ناآرامی مهاجرنشین‌ها شد این ناآرامی‌ها در بوستون بیش از سایر شهرها بود حضور نیروهای نظامی انگلیسی در شهر بوستون موجب درگیری با مردم معترض شد و به واقعۀ قتل‌عام بوستون که در آن تنها سه تن از معترضین کشته ‌شدند انجامید به‌دنبال این واقعه پارلمان انگلستان در یک عقب‌نشینی تاکتیکی قانون تاونزند را در مورد همۀ کالاها به‌جز چای لغو کرد سال هزار و هفتصد و هفتاد و سه کمپانی هند شرقی انحصار صدور چای به مستعمرات انگلستان به‌ویژه آمریکای شمالی را به‌دست آورد اما مالیات سنگینی که بر اساس قانون تاونزند از چای گرفته ‌می‌شد موجب ‌شد مهاجرنشین‌ها خرید چای وارده توسط کمپانی هند شرقی را تحریم کنند معاملات غیرمجاز چای به‌قدری رواج پیدا‌ کرد که تقریباً نوددرصد چای مصرفی مردم بدون پرداخت عوارض گمرکی وارد می‌شد به‌همین خاطر کمپانی هند شرقی مجبور شد چای را با قیمتی به‌مراتب پایین‌تر از قیمت معمول به‌فروش برساند و در نتیجه قیمت چای به‌قدری تنزل ‌کرد که حتی کار قاچاق به کسادی رسید و بازرگانان آزاد مستعمرات با خطر ورشکستگی و نابودی مواجه‌ شدند به دنبال این نارضایتی آمریکایی‌ها خواستار استعفای کارکنان و نمایندگان کمپانی هند شرقی در بوستون شدند اما نمایندگان این کمپانی استعفا ندادند و با پشتیبانی فرماندار محل تصمیم‌ گرفتند اولین محمولۀ چای را که به بندر وارد‌ شده بود بدون توجه به مقاومت مردم تخلیه‌ کنند پاسخ معترضان به سردستگی ساموئل آدامز به این تصمیم شورش بود در شب شانزده دسامبر هزار و هفتصد و هفتاد و سه عده‌ای که لباس سرخپوستان قبیلۀ موهاک را پوشیده‌ بودند به سی کشتی که تازه به بندر رسیده‌ بود وارد‌ شدند و صندوق‌های چای را به‌دریا پرتاب کردند واقعۀ تی پارتی موجب گسترش اعتراضات به نقاط دیگر شد نمایندگان مستعمرات در فیلادلفیا گرد هم آمدند تا در مورد وضعیت ناگوار مستعمرات مشورت ‌کنند نمایندگان اعزامی به این جلسه که به‌عنوان اعضای اولین کنگرۀ کانتیننتال شناخته‌ می‌شود توسط کنگره‌های ایالتی انتخاب‌ شده‌ بودند به‌دنبال این جلسه معترضین به جمع‌آوری تسلیحات نظامی و نقل و انتقال شبه نظامیان پرداختند همچنین آنها مردم عادی را به‌سوی حرکت‌های انقلابی سوق ‌دادند در این ایام به قوای انگلیس خبر رسید معترضان ماساچوست در شهر کنکورد در سی و دو کیلومتری بوستون به جمع‌آوری و انبار‌کردن اسلحه و مهمات مشغول هستند ژنرال گیج بریتانیایی که مأمور اجرای قوانین سرکوبی معترضین بود در هجدهم آوریل هزار و هفتصد هفتاد و پنج گروهی از نظامیان تحت امر خود را مأمور اشغال و مصادره‌ی انبارهای مزبور کرد ضمناً دستورداد که ساموئل آدامز و جان هنکاک از رهبران استقلال‌طلب را دستگیر کرده و برای محاکمه به انگلستان بفرستند سربازان انگلیسی پس از یک شب پیاده‌روی به دهکدۀ لکزینگتون رسیدند و به یک دستۀ پنجاه نفری از جنگجویان مسلح و معترضان برخورد‌کردند فرمان حمله از دو طرف صادر و با شلیک اولین گلوله جنگ تجزیۀ مستعمرات یا جنگ‌های استقلال آغاز‌ شد در روزهای نخست جنگ به نفع انقلابی‌های آمریکایی پیش‌ نمی‌رفت با این‌حال در ماه جولای هزار و هفتصد و هفتاد و شش دومین کنگرۀ سراسری مهاجرنشین‌ها در فیلادلفیا تشکیل‌ شد در این کنگره اعلامیۀ استقلال آمریکا به‌تصویب رسید اما جنگ تا سال هزار و هفتصد و هشتاد و سه و تحقق‌بخشیدن به اعلامیۀ استقلال ادامه‌ یافت تشکر می‌کنم خیلی پلی‌بک خوبی بود و تصاویر بدیهی را ما برای نخستین‌بار دیدیم خب یک زمان تحریم‌ چای یک زمان تحریم تنباکو در آن‌سوی دنیا انگلستان همیشه از تحریم‌ها می‌ترسد و این آغازگر جنگ است بحث را ادامه بفرمایید … یکی از نکات مهمی که در طول زمان جنگ‌های استقلال وجود‌ دارد نوشته‌شدن اعلامیۀ استقلال یک‌سال پس از شروع جنگ هست این اعلامیه را که ما جلوتر در پلی‌بکی دربارۀ مفاد و اهمیت آن خواهیم دید بیشترین ارجاعات در سخنرانی‌ها و اسناد به آن می‌شود و اهمیت تاریخی فوق‌العاده‌ زیادی دارد ولی یک وجه پنهانی این اعلامیه دارد که معمولاً مغفول و دور از چشم باقی‌می‌ماند کسانی که این اعلامیه را امضا کردند که این‌جا می‌توانیم نام‌ها و اسامی افرادی که این اعلامیه را امضا‌کردند ببینیم همگی کسانی بودند که قبلاً جزو فرمانداران مستعمراتی بریتانیا بودند یعنی در واقع جنگ استقلال وقتی شروع‌ شد که خیلی مایل به این‌که آن نظم ثروت و قدرتی را که جا‌افتاده بود در کلونی‌های آمریکایی در قرار بر به‌هم‌زدن آن نبود فقط یک جابه‌جایی منافع باید اتفاق می‌افتاد که به‌خاطر این جنگ‌های استقلال را شروع‌ کردند ما می‌توانیم نحوۀ نگارش این سند و بندهای خیلی مهم آن را که بعدها تبدیل به سند‌های مهمی در تاریخ دنیا شده را در پلی‌بکی که آماده‌شده ببینیم … بسیار خوب پس فرمانداران ایالت‌های فعلی نمی‌خواهند به کشور مبدا باج بدهند و حالا می‌خواهند تعریف جدیدی از تقسیم منافع داشته ‌باشند که این به‌وقوع انقلاب آمریکا و همین بیانیۀ هزار و هفتصد و هفتاد و شش می‌انجامد پلی‌بک سوم را ببینیم … آن‌گاه که در گذار رخدادهای انسانی مردمی ناگزیر می‌شوند رشته‌های سیاسی میان خود را با مردمی دیگر بگسلند و برای خود در میان قدرت‌های روی زمین جایگاهی جداگانه و برابر بیابند قوانین طبیعت و خدای طبیعت آنها را سزاوار آن می‌داند احترام شایسته به افکار عمومی بشریت ایجاب می‌کند تا عللی که آنها را به جدایی وا می‌دارد اعلام کنند اعلامیۀ استقلال که در چهار جولای هزار و هفتصد و هفتاد و شش تصویب شد با چنین جملاتی آغاز می‌شود یازدهم ژوئن هزار و هفتصد و هفتاد و شش کنگره کمیته‌ای پنج‌نفره متشکل از جان آدامز بنجامین فرانکلین، توماس جفرسون، رابرت لوینگسون و راجر شرمن را مأمور تحلیل پیش‌نویس اعلامیۀ استقلال کرد کمیته پس از بحث پیرامون دور‌نمای کلی و چارچوب اصلی سند نوشتن جزییات را بر عهدۀ جفرسون گذاشت در حالی‌که بسیاری جفرسون را به‌خاطر ایده‌ها و کلماتش در اعلامیۀ استقلال می‌ستایند او در نامه‌‌هایی خطاب به دوستانش می‌نویسد من به هیچ‌وجه وظیفه خود نمی‌دانستم که ایده‌های تازه‌ای ابداع کنم و نقطه نظرهایی ارائه‌ دهم که پیش از آن ابراز نشده‌ باشد در متن پیش‌نویس نوشته ‌شده به قلم جفرسون می‌توان ردپای منابع بسیاری را پیدا‌ کرد به‌عنوان مثال بخشی از رسالۀ دوم جان لاک به‌صورت کلمه به کلمه در اعلامیۀ استقلال آمده‌ است کتاب دیگری که جفرسون در نگارش پیش‌نویس اعلامیه از آن بهره‌ برد سایروپدیا یا همان کتاب کورش‌نامه است یکی از دو نسخۀ کتاب کورش‌نامه که در اختیار کتابخانۀ کنگرۀ آمریکاست متعلق به جفرسون بود و نشان ‌می‌دهد جفرسون آن را سطر به سطر خوانده و حتی بر روی برخی از جملات آن خط کشیده است مطالعه این کتاب که گزنفون مورخ یونانی آن را پیرامون آموزه‌های کوروش کبیر نوشته است برای تمام کسانی که در کالج‌های قرن هجدهم میلادی تحصیل‌ می‌‌کردند ضروری‌ بود براساس خاطرات و مستندات اغلب بنیانگذاران ایالات متحدۀ آمریکا آنها نسخه‌ای از کتاب سایروپدیا را در اختیار داشتند پس از رأی کنگره به اعلامیۀ استقلال پیش نویس آن مورد بررسی قرار‌گرفت طی چندین روز بحث کنگره در متن اعلامیه تغییراتی ایجاد و حدود یک‌چهارم آن‌ را حذف ‌کرد از مهم‌ترین قسمت‌های حذف‌شده بندی انتقادی دربارۀ تجارت برده بود کنگره ادعای جفرسون مبنی بر تأمین برده‌داری مستعمرات از جانب بریتانیا را حذف‌ کرد زیرا برده‌داران مستعمره‌ها نسبت به پایان‌دادن برده‌داری به توافق نرسیده‌ بودند سرانجام در چهار جولای هزار و هفتصد و هفتاد و شش متن اعلامیه تصویب و برای انتشار به چاپخانه‌ فرستاده‌ شد نخستین جملۀ اعلامیه اظهار ‌می‌دارد که بنا بر قوانین طبیعت مردم حق دارند استقلال سیاسی خود را امری مسلم فرض‌ کنند هم‌چنین مقدمۀ مشهور اعلامیه شامل ایده‌ها و ایده‌آل‌هایی است که اساس و بنیان آن را شکل می‌دهد یکی از این مفاهیم موضوعی است که امروزه به‌عنوان حق انقلاب از آن یاد می‌شود و بیان‌ می‌کند مردم حقوق مسلم و معینی دارند و هنگامی که حکومتی به این حقوق تعدی و تجاوز کنند مردم حق ‌دارند آن‌ حکومت را تغییر‌ دهند و یا براندازند ما این حقایق را بدیهی می‌انگاریم که همۀ انسان‌ها برابر آفریده ‌شده‌اند و آفریدگارشان حقوق سلب‌ناشدنی معینی به آنها اعطا کرده ‌است که حق زندگی آزادی و جست‌وجوی خوشبختی از جملۀ آنهاست مهم‌ترین تناقض موجود در اعلامیه مسئلۀ برده‌داری بود هنگامی که اعلامیه برای نخستین‌بار منتشر ‌شد اختلاف میان ادعای همۀ انسان‌ها برابر آفریده شده‌اند و وجود برده‌داری در آمریکا مورد انتقاد بسیاری قرار‌ گرفت جفرسون نویسندۀ بند انتقادی به برده‌داری که در نسخۀ‌نهایی حذف ‌شد خود صدها برده داشت و برده‌داری بزرگ در ویرجینیا به‌شمار‌ می‌آمد توماس پین نویسندۀ انگلیسی و حامی الغای برده‌داری در سال هزار و هفتصد و هفتاد و شش با اشاره به این تناقض در نامه‌ای نوشت مضحک‌ترین چیزی که در جهان وجود دارد بی‌شک آمریکایی‌های میهن‌پرست هستند که با یک دست قطعنامه‌های استقلال را امضا‌ می‌کنند و با دستی دیگر بر روی بردگانِ وحشت‌زده تازیانه می‌کشند علاوه بر این اعلامیه سرخپوستان و زنان را شامل ‌نمی‌شد به‌عنوان مثال در ایالت ماساچوست سرخپوستان یاغی، دشمن و خائن نامیده شدند و در قبال پوست هر سرخپوست پول نقد پیشکش می‌شد از سوی دیگر اعلامیه ادعا‌ می‌کند همۀ مردان برابر خلق شده‌اند و از زنان حرفی به‌میان نمی‌آورند ممکن است جفرسون کلمۀ مردان را تعمداً به‌کار نبرده‌ باشد چراکه ناپیدا‌بودن زنان در سیاست امری بدیهی بود زنان هیچ حقوق سیاسی و ادعایی برای برابری نداشتند بنابراین اعلامیۀ استقلال با زبان خود حق حیات، آزادی و خوشبختی را تنها به مردان سفیدپوست محدود می‌کرد اولین امضاکنندۀ این اعلامیه جان هنکاک بود کسی که به نوشتۀ کلود ژولین نویسندۀ کتاب آمریکا در دو قرن از درخشان‌ترین چهره‌های انقلاب آمریکا بود و همه او را به‌عنوان سلطان قاچاقچیان می‌شناختند اعلامیۀ استقلال در مجلسی به‌تصویب رسید که اکثریت قریب به‌ اتفاق پنجاه و پنج نمایندۀ آن از زمین‌داران بزرگ، تجار عمدۀ برده، صرافان، وکلای مدافع و افراد محافل بزرگ مالی بودند به‌نظرم این پلی‌بک هم خیلی مفید بود و بخش مهمی از تاریخ آمریکا را برای ما روشن ‌کرد و رسیدیم به جنگ استقلال و حواشی مربوط و بیانیۀ استقلال تکلیف سرخپوستان که معلوم است کشتار‌ شدند و سرزمین آنها غصب‌ شد. قرار‌ نبود در این بیانیۀ استقلال حقی به آن‌ها داده بشود ظاهراً به زنان هم در این بیانیه حقی داده‌نشده و سؤال این است که حالا تکلیف سیاهپوستان چیست بالاخره در این بیانیۀ استقلال در مورد سیاهپوستان حرفی داریم یا نه و این‌که اصولاً سیاهپوستان برده که بومی آمریکا نبودند چه‌گونه پایشان به قارۀ جدید باز‌ شد آیا به اختیار مهاجرت‌ کردند آیا به اجبار آورده شدند پاسخ هر چه‎ هست بالاخره تکلیف آتها در این میان چیست سهم آنها از این بیانیۀ استقلال چیست؟ البته همان‌طور که در پلی‌بک به آن اشاره‌ شد بیشتر امضاکنندگان این اعلامیه خودشان برده‌داران بزرگ بودند و تا مدت‌های طولانی حتی در کاخ سفید هم برده نگهداری می‌شد ولی اتفاقی که افتاد و مباحث مربوط به برده‌داری از اعلامیۀ استقلال حذف ‌شد یکی از دلایل مهم آن این بود که افراد بانفوذ آمریکایی یک‌سری طرفدار و حامی در انگلیس داشتند که نمی‌خواستند باعث ناراحتی آنها بشوند برای همین مباحث مربوط به برده‌داری را از اعلامیۀ استقلال حذف ‌می‌کنند سال هزار و ششصد و نوزده ساکنان سفید‌پوست ویرجینیا که یکی از ایالت‌های جنوبی هم بود دنبال نیروی کار بودند تا بتوانند غلات کافی را برای مصرف داخلی‌شان بکارند و کشت تنباکو را برای فروش خارجی داشته‌ باشند راه حلی که پیدا‌ می‌کنند استفاده از برده‌های سیاه‌پوست هست چون نمی‌توانستند سرخپوستان را مجبور به‌کار‌کردن بکنند ظاهراً بر اثر کشتار سرخپوستی هم باقی‌ نمانده ‌بود در سال هزار و ششصد و هفده برای اولین مرتبه تنباکو را به انگلستان صادر‌ می‌کنند زمانی‌که می‌خواهند سیاه‌پوستان را وارد‌ بکنند سال هزار و ششصد و نوزده یک میلیون بردۀ سیاه‌پوست را به آمریکای جنوبی، کارائیب و کلونی‌های پرتغالی اسپانیایی انتقال‌ می‌دهند و شرایط فروش و همچنین اسارت این برده‌ها آن‌قدر سخت‌ بود که این‌ها بسیار درمانده بودند در برابر یک نیروی زورگو تقریباً انسان‌ها به‌شیوۀ بسته‌بندی‌شده و مانند ماهی در این کشتی‌های حامل برده حمل‌ می‌کردند و در قسمت اول این مجموعه برنامه که به انقلاب‌صنعتی اختصاص‌داشت اجمالاً در مورد برده‌داری که یکی از ارکان شکل‌گیری انقلاب صنعتی است صحبت ‌کردیم حالا به مصداقش رسیدیم که ایالات متحدۀ آمریکا در قرن هجدهم رسماً دارد برده‌داری می‌کند و در بیانیۀ استقلال‌شان هم هیچ‌حرفی از آنها نمی‌آورد بعد هنوز در همین سرزمین‌ها کسانی و مدافعین حقوق بشری هستند که به ادیان آسمانی خدشه وارد ‌می‌کنند که چرا مثلاً در چند هزار سال قبل به برده‌داری اعتراضی نداشته‌اند ولی آلان از برده‌داران دوران مدرنیته و قرن هجدهم داریم صحبت‌می‌کنیم و حقوق تضییع‌شدۀ سیاهپوستانی که به اجبار از سواحل آفریقا ربوده‌ شدند و مهاجرین اجباری این سرزمین جدید هستند خوب ادامۀ بحث … همان‌طور که گفتم شرایط اسارت و فروش‌شان هم خیلی وحشتناک بود که این‌ها را با پای پیاده بیش از هزار و ششصد کیلومتر راه می‌بردند تحت شرایطی که خیلی سخت بود یعنی زنجیر برگردنشان بوده و یا این‌که زیر تهدید تازیانه و تفنگ بودند خب در این مسیر هم متأسفانه از هر پنج‌نفر حداقل دو‌نفر جانشان را از دست ‌می‌دادند متأسفانه به قانون بقای اصلح اعتقاد‌ داشتند که در پی این زجر و شکنجه شدید آنها که می‌میرند هیچ آنها که می‌مانند و می‌توانند این سختی را تاب بیاورند بردگان خوبی خواهند ‌بود … بله آنها را در ساحل و داخل قفس نگه‌ می‌داشتند و برای این‌که آنهایی که از قدرت بدنی بهتری برخوردار ‌بودند بمانند و دست‌چین شوند و به فروش برسند و از طرف دیگر شرایط سخت حمل و نقل بردگان بود که از هر سه نفر یک نفر جان خود را از دست‌می‌داد یعنی به حدی سطح سوددهی بالا بوده که به‌صرفه تمام‌ می‌شده برای بازرگانان البته در ادامۀ بحث خانم‌ حاجیان می‌توان‌ گفت که برده‌های سیاه‌پوست در طول تاریخ دویست‌سالۀ بردگی خودشان تا زمانی‌که اعلامیۀ آزادی برده‌ها امضا بشود هیچ‌وقت در مقابل فشارهایی که به آنها وارد می‌شد‌ سر خم نکردند هرچند شورش‌های سازمان‌ یافته نداشتند ولی با خرابکاری‌کردن کم‌کاری‌کردن و مبارزه‌های مخفی روند اعتراضشان را ادامه می‌دادند در مقابل وقتی‌که افراد خاطی شناسایی ‌می‌شدند بدترین مجازات‌ها را اعمال می‌کردند در مورد آنها مثلاً در قانون هزار و هفتصد و پنجاه ویرجینیا تکه‌تکه کردن بدن کاملاً مجاز‌ بود و در قانون هزار و هفتصد و بیست و سه مریلند اگر سیاه‌پوستی به ارباب سفید‌پوستش آسیبی می‌زد مجاز‌ بودند که گوش‌های او را قطع‌ کنند حال اگر از نظر آنها جرم‌های سنگین‌تری اتفاق ‌می‌افتاد تکه‌تکه‌کردن بدن دار‌زدن و در ملاء عام کشتن آنها اتفاقاتی بود که روی ‌می‌داد … لینچ‌کردن هم از همان دوره آغاز‌ می‌شود؟ بله در واقع این دوره آغاز اتفاقاتی بوده که به‌صورت معمول می‌افتاد اگر ما بخواهیم جمع‌بندی در انتهای جلسۀ اول داشته ‌باشیم باید بگوییم تاریخ آمریکا به‌روایت آمریکایی‌ از اکتشاف کریستف کلمب شروع می‌شود و با تصرف یک سرزمین پهناور و نابود‌کردن ساکنان اولیۀ آن و نسل‌کشی بسیار گسترده‌ای که انجام می‌دهند و آوردن و دزدیدن ساکنان سرزمین دیگری برای بیگاری و کار بعد از حدود یک قرن آنها را آن‌قدر قدرتمند می‌کند که از کشور مبدأ خودشان انگلستان بتوانند جدا شوند و تمام منافع را برای خودشان استخراج‌ و حفظ کنند آنگلوساکسون‌های وحشی اروپایی با فلسفۀ ساختن یک آرمان‌شهر یا اتوپیا و گذشتن از بدبختی به سمت خوشبختی که یکی از اعتقادات جدی پیوریتن‌ها هست به‌سمت دنیای جدید می‌آیند و کشوری را پایه‌ریزی می‌کنند که بر روی خون‌های بسیاری بنا‌شده است جلسه‌ی بعد ما به‌بررسی ساختار سیاسی اقتصادی و نظامی که در آمریکا ساخته می‌شود می‌پردازیم و تا جنگ سال هزار و هشتصد و دوازده که دومین جنگ با انگلستان هست می‌رسیم ان‌شاالله … تشکر می‌کنم از شما که در اولین جلسۀ انقلاب آمریکا مطالب بسیار خوبی را برای بینندگان محترم این برنامه مطرح‌کردید خدمت بینندگان محترم برنامه‌ مجدداً اعلام می‌کنم که پلی‌بک‌های متعدد این برنامه و منابع پژوهشی که امکان ارائۀ آنها را در این‌جا پیگیری کنند با سه قسمت آیندۀ این برنامه که dorantv نداشتیم در سایت موضوع آنها ادامۀ بحث انقلاب آمریکاست در خدمت شما خواهیم ‌بود با ما باشید تا برنامۀ آینده شما را به‌خدا می‌سپارم و به اتفاق میهمانان محترم این برنامه از شما خداحافظی می‌کنم.

خدا‌نگهدار

4 4 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

4 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
A.N.A
A.N.A
3 سال قبل

سلام !
عالی عالی عالی
خدا قوت
فقط دو تا نکته :
یکی اینکه انقلاب امریکا قسمت دومش مشکل داره گویا
و اینکه اگه میشه یه قسمتی رو هم اختصاص بدین به تعریف کلید واژه ها نظیر اسامی مکاتب و اسامی افراد بزرگ
از این جهت که خب بعضا جاها استفاده میشه و تعریفی هم براش ارایه نمیشه و خب نتیجش عدم همراهی مخاطبه !

امیرمحمد
امیرمحمد
2 ماه قبل

سلام
با تمام نقات قوّتی که برنامه تاریخی دوران داره، خواهانم تا مشکلی رو گوشزد کنم و آن هم اینکه بر خلاف سایر مستنداتتون، برای انقلاب آمریکا هیچ گونه منابع مطالعاتی تاریخی رو قرار ندادید