فصل 1
قسمت 23
انقلاب اسلامی ۱
مدت زمان : 89 دقیقه
تاریخ پخش : ۲۴ اسفند ۱۳۹۷
برچسب‌ها:

متن کامل

بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم هم‌چنان که می‌دانید تبار‌شناسی انقلاب‌های معاصر موضوع اولین فصل از مجموعه برنامۀ دوران است و در این برنامه با موضوع انقلاب‌ اسلامی‌ ایران در خدمت شما هستیم این اولین قسمت از مجموعۀ پنج‌ قسمتی ویژۀ انقلاب ‌اسلامی ایران است که به‌همت پژوهشگران جوان دوران تقدیم محضرتان می‌شود با گروه پژوهشگران این برنامه آشنا می‌شویم خیال می‌کنند که حضرت عیسی فقط یک معنویاتی می‌گفته است، ایشان از اول بنا بوده بر این‌که مبارزه کند اون وقتی‌که متولد شده، تازه متولد شده است ایشان شروع کرد که خدا به من کتاب داده است یک همچین حضرت عیسایی نمی‌نشیند در خانه مسئله بگوید تا چه بشود اگر مسئله می‌خواست بگوید چرا دارش می‌کشیدند؟ دیگه چرا اذیتش می‌کردند پیشینۀ این انقلاب حکومت‌ الهی وجود داشته که پیش از حکومت‌ اسلامی بوده و توسط پیامبران مختلف شکل‌گرفته و به‌صورت کاملش در زمان پیامبر خودمان زمانی‌که پیامبر وارد مدینه می‌شوند حکومت اسلامی را تشکیل می‌دهند تا بعد از امام زمان (ع) در مرحلۀ اول که کتاب‌هایی که مربوط به این موضوع بود را ما بررسی کردیم ما سعی کردیم از کتاب انسان دویست و پنجاه ساله استفاده بکنیم که یک روندی را از زندگی ائمه (ع) روایت می‌کنند و در عملکرد هیچ‌کدام از این‌ها مغایرتی را حس نمی‌کنند و می‌گویند همۀ عملکرد این بزرگواران برای یک هدف بوده و آن‌هم تشکیل حکومت‌اسلامی بوده است. با توقیع حضرت مهدی (ع) امور مسلمینِ شیعیان این‌ها به فقها واگذار می‌شود حالا شرایط فقها هم در قبل آن گفته شده یعنی این آدم، فقیه جامع‌الشرایط است فقها در طول تاریخ از سیاست دور نبودند در صورتی‌که برایشان امکان‌پذیر بود سعی می‌کردند از ظلم حاکمین بکاهند کتاب‌هایی که نوشته‌ شده بود کتاب‌هایی بودند که کاملاً علما را ندید گرفته بودند مثل کتاب‌های مستشرقین یا کتاب‌های تاریخی آن کتاب‌هایی هم که علما را در نظر گرفته بودند صرفاً اگر عالمی مبارزۀ سیاسی خیلی به‌خصوصی با حاکم زمان خودش داشت آن‌را پوشش داده بودند ولی اگر این‌طوری نبود اصلاً هیچ نامی از آن عالم نبرده بودند حالا من در بررسی که داشتم سعی‌کردم همۀ علمای آن دوره همه علمایی که ما از آنها به‌عنوان ولی‌فقیه آن دوره یاد می‌کنیم آنها را بررسی کنم در ظرف زمانی و مکانی خودشان، علمای شیعه همان مسیری را طی‌کردند که امامان شیعۀ ما طی‌ کردند آنها در نهایت توانستند تشیع فعال که ابتدا از حضرت زهرا (س) شروع می‌شد در نهایت به جمعیتی برسانند که ما اواخر این دوران می‌بینیم که در واقع اکثریت جمعیت عمومی ایران شیعه هستند که بعدها حکومت صفویه می‌تواند از این میراث استفاده کند و یک حکومت شیعی مقتدر تشکیل دهد که از آن‌جا تشیع و ایران در واقع خیلی با هم تلفیق می‌شوند تا الآن هم جدایی‌ناپذیر شدند خب سرکار خانم انوشه، سرکار خانم دانایی‌کیا به استودیوی برنامۀ دوران خوش آمدید بالاخره به موضوع انقلاب اسلامی ایران رسیدیم و ما در پلی‌بک معرفی شاهد زحمت دوستان این تیم بودیم برای موضوع مهم انقلاب ‌اسلامی ایران تا آن‌جا که می‌دانم دو گروه تخصصی در موضوع انقلاب‌اسلامی ایران کار کردند که حالا گروه اول شما هستید که در خدمتتان هستیم بگذارید با این سؤال شروع کنیم بعد از انقلاب‌های متعددی که بینندگان محترم برنامه مرور آنها را در سیر برنامۀ دوران شاهد بودند انقلاب ‌اسلامی ایران چه تفاوت جدی با آن انقلاب‌ها دارد و یا چه تشابهاتی بسته به مطالعاتی که شما داشتید و این‌که برای شناخت دقیق انقلاب‌ اسلامی ایران دقیقاً از کدام نقطۀ تاریخ باید شروع کنیم؟ با شما شروع می‌کنیم خانم دانایی‌کیا بفرمایید … بنده سلام عرض می‌کنم خدمت جناب آقای دکتر شاه‌حسینی سرکار خانم انوشه و بینندگان محترم برنامه من در این برنامه به‌عنوان نمایندۀ نسلی که این انقلاب را ندیدند نتیجۀ تحقیقاتم را و تحقیقات گروهی که در طی این یک‌سال و اندی حول این مسئله تحقیق‌کردند را در اختیار مخاطبین محترم برنامه قرار می‌دهم همان‌طور که در قسمت‌های قبل مشاهده فرمودند بینندگان محترم برنامه، ما شاهد بودیم که هر کدام از مکاتب اومانیستی که در این تقریباً دو سدۀ اخیر در غرب شکل‌گرفته و هر کدام نسخه‌ای برای نجات بشر و حالا آن نوع پایان تاریخی که مدنظر خودشان بود ارائه دادند که بعضاً شکست خوردند و به جز بدبختی و فلاکت برای مردم زمین دستاوردی نداشتند مگر عدۀ خاصی که حالا نوع خاصی از سرمایه‌داران بودند در اقصی نقاط بعضاً اروپا و در سدۀ اخیر آمریکا در زمان وقوع انقلاب‌ اسلامی آن دو مکتب مهمی که باقی ماندند سوسیالیسم و لیبرال دموکراسی است که یک دهه بعد از وقوع انقلاب ‌اسلامی ایران ما شاهد فروپاشی‌ اتحاد‌جماهیر‌شوروی که مظهر مکتب سوسیالیسم بود هستیم و در این زمان بود که لیبرال دموکراسی خودش را به‌عنوان نجات‌بخش زمین و حالا نسخۀ پایانی تاریخ، خودش را معرفی کرد ولی خب در سال هزار و نهصد و هفتاد و نه میلادی و هزار سیصد و پنجاه و هفت هجری شمسی یک اتفاق فراتاریخی در این چند سدۀ اخیر افتاد … و فراتمدنی … و فراتمدنی به‌وقوع پیوست و یک انقلاب دینی را ما شاهد هستیم حول شخصیت یک زاهدِ عالمِ عابد و زعیم شیعه امام‌خمینی (رحمت‌الله) که برای غرب و سلسله اتفاقات و انقلاب‌های اومانیستی که در این حدود دویست‌سال و بعضاً بیشتر شکل‌گرفته بود عجیب بود و این افراد در حال شکل‌دادن خاورمیانۀ جدید بودند در این زمان حول محور اسرائیل که یک‌دفعه این انقلاب دینی و شیعی در منطقه به‌وقوع پیوست … پس نور انقلاب اسلامی ایران برنامۀ آنها را مختل کرد و ما برای اولین‌بار شاهد یک ائتلاف هستیم در مورد این ائتلاف بر ضد انقلاب‌ اسلامی توضیح بیشتری می‌دهید حالا ما شاهد این مسئله هستیم بعد از چند دهه تصفیه حساب‌های خونین بین آمریکا و شوروی در طی جنگ سرد یک‌دفعه علیه این انقلاب دینی که شکل گرفت اتحادی شکل می‌گیرد و بعضاً کشورهای اروپایی هم به این ائتلاف می‌پیوندند و جنگ بزرگی را علیه این انقلاب ‌دینی که در ایران صورت‌گرفته بود شکل می‌دهند ما طی تحقیقاتمان به این نتیجه رسیدیم که اروپایی‌ها براساس فلسفۀ تاریخی که خودشان پی‌ریزی کرده بودند و دست به پیش‌بینی‌هایی زده بودند در مورد وقوع انقلاب اسلامی ایران به یک مسئله‌ و نکته‌ای رسیدند که این نکته زنگ خطر بزرگی را در گوش این‌ها به صدا در‌آورد و این زنگ خطر بزرگ بود که باعث شد این ائتلاف جهانی علیه ایران صورت بگیرد حالا ما در پلی‌بکی که بینندگان محترم برنامه شاهد آن خواهند بود سعی کردیم این خطری را که به‌زعم اروپایی‌ها و آمریکایی‌ها متوجه احوال آنها شده را خدمت بینندگان محترم برنامه به‌صورت تفصیلی‌تر توضیح دهیم بسیار خب من خیلی خوشبختم که در خدمت پژوهشگران از نسلی هستم که خودشان وقوع انقلاب را شاهد نبودند ولی با سیر مطالعۀ دقیق در تاریخ قرار است برای نسل من که انقلاب را دیدیم انقلاب را یک دور باز‌تعریف کنند و فرصت خوبی است برای من و بینندگان محترم برنامه که شاهد تلاش شما باشیم به اتفاق پلی‌بک اول برنامه را می‌بینیم اقرا راز ورود به ژرف‌نای فهم آدمی بود و آن‌گاه نون و‌القلم و مایسطرون میدانی شد برای نشر تفکر او در پهنۀ گیتی اولین فرمان الهی که بر رسول‌خدا (صلی‌الله و علیه و آله و سلم) نازل شد خواندن در مسیر روشنای ربوبی بود باسم ربک و رمزگشایی این معنا در اعجاز قلم نهفته بود الذی علم بالقلم و این‌چنین بود که قرآن در اعجاز کلمات خود افق سعادت و فرجام نیک آدمی را به او نشان داد تا در کالبد انسان متفکر جان تازه‌ای بدمد و به حیات و حرکت او معنایی دیگر ببخشد تفکر تنها سلاح آدمی در رویارویی با جهالت بود حضور مستمر پیامبران و فرستادگان الهی فراخواندن انسان به اصل اساسی اندیشیدن بود تا در برابر تمایلات نفسانی و ناملایمات روزگار خویش قدرت بهترین انتخاب و تصمیم‌گیری سالم و صحیح را به‌کار گیرند و نیز بتواند در پرتو شعاع نور علم و آگاهی خود معمای خلقت و هستی را کشف کند اما ابلیس پس از طغیان و رانده‌شدن از عرش رحمانی که خدا به‌عزت و جلال حق سوگند یاد کرد که در کمین اندیشۀ انسان خواهد نشست و هرگز نخواهد گذاشت که آدمی به شهود معنای حیات خود برسد و او را در پی هر سراب دنیوی سرگشته‌، ناامید و دلپریش خواهد کرد و به بیراهه‌ها خواهد کشید چه رنج‌ها و شکنج‌ها دیدند پاکان و صالحان در ترغیب و تشویق مردم به‌سمت حیات طیبه و چه سرزنش‌ها و درشتی‌هایی چشیدند در برابر دنیاطلبان سیری‌ناپذیر و چه شجاعانه پنجه در پنجۀ شیاطین انداختند و از آبرو و جان و مال خود در راه شکوفایی تفکر انسان گذشتند آری این قاموس‌الهی بود که از هبوط آدم علیه‌السلام تا بعثت خاتم (صلی‌الله و علیه و آله و سلم) تمام انبیاء، امت‌های خود را مهیای تقابل نهایی در آخر‌الزمان کنند و آنها را بپرورانند به‌عنوان صالحین حکومت موعود جایی که حق بر مسند عدالت و پاکی تکیه خواهد زد و در عرصۀ زمین راستی، عدالت و پاک‌اندیشی زمام امور را بر عهده خواهد گرفت و عشق و مهربانی شیوۀ روزمرگی آدمی ‌خواهد شد تاریخ ورق می‌خورد و عاقبت به نقطۀ التجاء به آخرین فرستادۀ الهی حضرت ختمی مرتبت محمد‌مصطفی (ص) می‌رسد همان که به قدرتِ حکمت در کتاب مبین و حشمت و هیبت خُلق عظیم خود در طی بیست و سه‌سال مجاهدت و ایثار درخشان‌ترین فصل خلقت را به‌نمایش می‌گذارد و میراث بزرگ امامت و عترت را بر بلدای واپسین ابلاغش در غدیر خم به‌یادگار ودیعت می‌نهد و از همگان پیمان می‌گیرد که هرگز بین این دو، قرآن و عترت تا روز قیامت فاصله نیندازید زیرا جدایی هر کدامشان تباهی خواهد آفرید و کینه و نفاق را دامن خواهد‌زد و سرآغاز آشوب و فتنه خواهدگردید و دریغ و افسوس که چنین شد و حیله‌های شیطان کارساز و زر و زور و تزویر شیوۀ جاه‌طلبان در مواجهه با وصیت رسول‌خدا گردید و هر روز دشمنی، ستیز، خانه‌نشینی، محدودیت، آزار و اذیت اوصیای خدا و یاران آنان بیش‌تر شد و عرصۀ زندگی برایشان تنگ‌تر گردید تا جایی که یازده چراغ هدایت یکی پس از دیگری در برابر چشمان بی‌فروغ و جهالت‌زدۀ امت به تیغِ بغض و کین خاموش شد و چون نوبت به دوازدهمین اختر تابناک امامت رسید تقدیر‌الهی بر آن گردید تا بود چون خورشیدی در پس ابرهای تیره و تار به‌انتظار روز موعود الهی بماند تا آن‌گاه که مهدی تنها یادگار علوی و امید فاطمه به دادخواهی مستضعفان جهان قیام نماید طبق پیش‌بینی مکتب تشیع پیش از ظهور ابتدا انقلابی سترگ صورت می‌گیرد پس از آن نظامی مبتنی بر شرایع و احکام دین مبین اسلام توسط مردمی پذیرفته خواهد شد که آن‌هم در همان سال اول انقلاب به‌وقوع پیوست اما آتش هیزم ابلیس از آستین شرق و غرب زبانه کشید و سوزاند بزرگان و دولتمردانی را که می‌توانستند تاریخ را عوض کنند که اگر می‌ماندند تحقق جامعۀ شیعی ایران و سپس تمدن جهانی مستضعفین در همان سال‌های نخست انقلاب شام تیرۀ عالم را می‌افروخت غیبت کبری زمان آزمایش بزرگ امت رسول خداست تا همراه با ولایت مطلقۀ فقیه زمینۀ عدالت‌خواهی را فراهم سازند و پرده از چهرۀ جهالت مدرن بردارند و بشریت را به تفکری عمیق در مسیر ساماندهی نهایی و گسترش مهربانی تجمیع و آماده کنند این همان چیزی است که رعشه بر اندام پیروان ابلیس در شرق و غرب عالم انداخته و باعث ‌شده با تمام قوا به میدان آمده تا این انقلاب بزرگ جهانی رقم نخورد بی‌شک و گمان امروز طلیعۀ این اتفاق آسمانی بزرگ به‌نام انقلاب‌ اسلامی ایران آغاز گردیده است و به‌پشتوانۀ عاشوراییان زمان به‌سمت ظهور آخرین منجی بشریت در پهنۀ عالم در حال گسترش است به‌امید همراهی حضرتش در هنگامۀ قیام نهایی علیه استکبار جهانی ان‌شاءالله بسیار خب کلیپ اول گروه شما را دیدیم برداشت کلی من از آن‌چه که مشاهده کردیم این بود که غرب علاوه بر اهداف استعماری که داشت و تمامیت‌خواهی جهانی که طی سلسله برنامۀ دوران با مرور انقلاب‌ها شاهد آن بودیم در مورد انقلاب‌ اسلامی ایران به یک جمع‌بندی رسیده ما چون خودمان در دل انقلاب واقع شدیم و انقلاب را از درون دیدیم شاید تابش این نور را و این‌که چه بازخوردی در جهان داشت را به‌درستی درنیافتیم و و در دل انفجار نور بودیم آنها از نور انقلاب ‌اسلامی ایران و این‌که آن را یک انقلاب برون تمدنی می‌دانستند بالاخره می‌دانستند از آن‌چه که در بلاد آنها اتفاق افتاده متفاوت است ظاهراً به یک جمع‌بندی رسیدند و یک موضع مشترک بر علیه انقلاب گرفتند که تا امروز هم ادامه دارد در این باب اگر توضیحی دارید بفرمایید … همان‌طور که بینندگان محترم برنامه شاهد بودند و در پلی‌بک مشاهده کردیم آن‌چه که متوجه شدند جملۀ غرب، اروپایی‌ها و آمریکایی‌ها دربارۀ انقلاب ‌اسلامی ایران این بود که این انقلاب احتمالاً مقدمه‌ساز و کلید‌زنندۀ یک تمدن جدید و جایگزین تمدن غربی و فعلی جهان خواهد بود تمدنی که غرب پانصدسال تلاش کرد بعضاً با نسل‌کشی بعضاً با استعمار فرهنگی بعضاً با استثمار انسان‌ها این دهکدۀ جهانی را به‌زعم خودش شکل بدهد و حالا از دل این دهکده‌ای که شکل‌داده بود یک انقلاب دینی و شیعی شکل‌گرفته بود و بیرون زده بود و حالا غرب تلاش داشت که این شعله را خاموش کند تا آن نظم نوینی که خودش شکل‌داده بود در جهان به‌همان صورت به‌کار خود ادامه دهد امام خمینی (رحمت‌الله) خصوصیات حاکمان‌الهی را دو مؤلفۀ مهم می‌دانند یکی عدالت هست و دیگری علم به قوانین‌‎‌‎ الهی ما اگر نخواهیم این دو مؤلفه را بپذیریم به‌عنوان خصوصیات حاکم الهی یعنی پذیرفتیم که خداوند فاسق و جاهل را بر امورات، اموال و جان‌های مسلمانان مقدور کرده که این‌ها حکومت بکنند … که خلاف حکمت و عدل‌الهی محسوب می شود … که این مسئله از جانب خداوندی که ما می‌شناسیم بعید به‌نظر می‌رسد برای تصریح این مسئله ما طبق آیات قرآن هم تصریحی بر این مسئله داریم این هست که قرآن به دو مؤلفه آیات را تقسیم می‌کند یعنی یک حکومتی که شایستۀ تمام انبیای‌الهی هست و به تمام انبیای‌الهی افاضه شده که آیاتش را روی ویدئو وال بینندگان محترم برنامه می‌توانند مشاهده بکنند و بخش دوم از آیات‌الهی مجموعه آیاتی هست که حکومت را صرفاً شایستۀ پیامبر اسلام حضرت محمد (ص) می‌دانند پس بر این اساس پاک‌ترین، عادل‌ترین و دانا‌ترین انسان‌ها را به‌عنوان حاکمان سرزمین‌الهی و اسلامی مقدر فرمودند بله، یعنی با یک تخصیص حاکمیت پیامبر‌ اکرم تأکید‌شده در چهار آیه‌ای که حالا به‌عنوان نمونه بیان فرمودید و در ادوار پیش از ایشان هم پیامبران حاکمان‌الهی محسوب می‌شده‌اند بنابراین در حکمت‌الهی، حکومت شایستۀ صالحان است و افرادی که در واقع جزو فاسقانند و مفسد هستند شأن حاکمیت بر مردم ندارند … طبق تابلویی که بینندگان محترم برنامه روی ویدئو وال می‌توانند مشاهده بفرمایند سابقۀ حکومت‌الهی به زمان هبوط حضرت آدم برمی‌گردد ما حکومت‌هایی را در زمان حضرت آدم، حضرت نوح، حضرت ادریس، حضرت داوود حضرت سلیمان، حضرت یوسف و تعداد دیگری از پیامبران‌الهی داشتیم که آخرین حکومت‌الهی که توسط پیامبران تشکیل‌شده حکومت پیامبر اسلام هست از زمان حکومت پیامبر اسلام ما شاهد تغییر نوع روند حکومت‌الهی هستیم و این تغییر از حکومت پیامبران به امامان هست امامان وظیفه دارند که با آن وظایفی که به عهدۀ آنها گذاشته‌شده حیات طیبه و حکومت موعود را بر روی کره زمین شکل بدهند و این پیش‌بینی مکتب اسلام و مکتب شیعه از پایان تاریخ است … تا این‌جا از فرمایش شما این‌طور استنباط کردم که برنامۀ الهی از خلقت جهان یک برنامه بیشتر نبوده و همۀ انبیاء از آدم تا پیامبر خاتم (ع) یک برنامه را پیش برده‌اند و حالا بعد از پیامبر‌اکرم (ص) اوصیای دین یا ائمۀ اطهار (ع) آن برنامه و همان یک برنامه را جلو می‌برند و حاکمان‌الهی محسوب می‌شوند تا به عصر غیبت می‌رسیم و در دورۀ غیبت ظاهراً باید بحث حاکمیت را برایش تعریف متفاوتی داشت که در امتداد این یک برنامه تعریف بشود بفرمایید مسئله‌ای که باز از همان ابتدای هبوط حضرت آدم پیگیری می‌شد این بود که ما از همان ابتدا حاکمان‌الهی یعنی پیامبران را داشتیم اما امت صالحی که بتواند نقش امت این سرزمین را و امت این حکومت موعود را بازی کند وجود نداشت بنابراین دغدغۀ پرورش امت از ابتدای هبوط حضرت آدم و تا روز آخر که حالا ان‌شاءالله ظهور حضرت حجت خواهد بود این پرورش امت ادامه پیدا خواهد کرد که این امت به آن سطح از پرورش و آموزش که مورد نیاز شکل‌گیری آن حکومت هست برسد آن وظیفه‌ای که بر عهدۀ امامان قرار داشت این بود که ما آخرین معجزۀ پیامبر را به‌صورت قرآن و وحی مکتوب داریم و قوانینی هست که خداوند به‌صورت وحی مکتوب در اختیار انسان‌ها و به‌تبع آن امامان و اهل‌بیت قرار دادند و امامان ما قرار بوده با پیاده‌سازی قوانین این وحی مکتوب آن حکومت موعود را شکل بدهند که خب از همان ابتدا ما می‌بینیم با غصب این حاکمیت از امامان شیعه شکل‌گیری این حکومت به‌تعویق افتاد و حالا فرزندان بنی‌امیه و فرزندان بنی‌عباس مانع از تشکیل این حکومت در زمان یازده امام اول ما شدند البته اشاره فرمودید ولی به‌عنوان یک سؤال خاص می‌پرسم تصریحی از جانب پیامبر اکرم بر وصایت و تشکیل حکومت ائمۀ اطهار (ع) بعد از ایشان وجود دارد و ما این ردِ نشانه را کجا باید پیدا کنیم برای تداوم حکومت اولیای دین بعد از پیامبر‌‌اکرم حالا بعد از دوران غیبت هم بتوانیم همین بحث را امتداد دهیم پیامبر در زمان حیاتشان بارها این مسئله را تصریح کرده بودند که امامان دوازده‌گانۀ ما جانشینان ایشان هستند و تنها این بزرگواران هستند که آن برنامۀ بلند‌مدت الهی که تشکیل حکومت موعود و ایجاد حیات طیبه هست را قادر خواهند بود بر روی زمین شکل بدهند و حالا ما اگر بخواهیم به‌صورت اختصاصی به تاریخ مراجعه کنیم و ببینیم آیا چنین تصریحی در تاریخ وجود دارد یا خیر؟ در زمان پیامبر ما شاهد هستیم که در جریان دعوت از قبیلۀ بنی‌عامر بن صعصعه پیامبر از این قبیله دعوت می‌کنند که به اسلام روی بیاورند این قبیله شرط می‌گذارند که اگر جانشین بعدی پیامبر از قبیلۀ این‌ها انتخاب بشود این‌ها حاضر هستند که اسلام بیاورند … جالب است بیعت به‌شرط می‌کنند بیعت به شرط جانشینی پیامبر … پیامبر جملۀ معروفی را در جواب این قبیله عنوان می‌کنند که بینندگان محترم روی ویدئو وال شاهد آن هستند پیامبر می‌فرمایند که این امر یعنی امر حکومت مربوط به خداوند است و آن را هرجا که بخواهد قرار می‌دهد … یعنی به برنامۀ الهی اشاره می‌شود و این‌که طبق خواسته یا خوشایند شما که نمی‌توان مسیر برنامۀ الهی را تغییر داد بیعتتان برای خودتان باشد اگر می‌خواهید به‌شرط جانشینی من با من بیعت کنید این برنامه را خدا ترسیم کرده است گفته می‌شود که چنین واقعه‌ای دربارۀ قبیلۀ بنی‌کِنده هم اتفاق افتاده و پیامبر دقیقاً همین پاسخ را به این قبیله هم مجدداً دادند اعلام خداوند مبنی بر این چرخش تاریخی و افاضۀ حکومت از سلسلۀ پیامبران به سلسلۀ امامان در واقعۀ مهم غدیر صورت می‌گیرد و در پی نزول آیۀ شصت و هفت سورۀ مائده که خداوند تصریحاً از پیامبر می‌خواهند که این مسئله را عنوان بکنند و پیامبر هم در واقعۀ غدیر که احتمالاً بینندگان محترم برنامه کاملاً در جریان آن هستند از جمعیت زیادی که در آن زمان حضور داشتند به ولایت حضرت علی (ع) بیعت می‌گیرند از مردمی که در آن فضای غدیر حضور داشتند در آن زمان بیعت به‌معنای پذیرش و قراردادی دو طرفه بود یعنی هر یک از دو طرف امری را به دیگری واگذار می‌کردند و در عوض حقی را دریافت می‌کردند از طرف مقابل در صورت تخطی هر کدام از طرفین از امری که به آنها واگذار‌شده بود مسئولیت از طرف مقابل هم ساقط می‌شد … طبق این رسم … بله طبق ایم رسم، می‌بینیم که برای ایجاد حکومت اسلامی این رسم بسیار مهم بوده و پیامبر هم تا زمانی که در عقبۀ ثانی مردم به ایشان مراجعه نکردند و با ایشان بیعت نکردند حکومت را تشکیل ندادند با پذیرش امر بیعت بیعت وسیله‌ای در حکومت‌اسلامی قرار گرفت که مردم دو مسئه را با آن اعلام می‌کردند اولاً مسئولیت اجتماعی حضور در یک حکومت‌اسلامی را می‌پذیرفتند ثانیاً آن فردی که حضور داشت و بیعت با او را انجام می‌دادند به‌عنوان حاکم سرزمین‌الهی می‌پذیرفتند حالا در برهه‌هایی از زمان مردم این بصیرت را نداشتند این تشخیص را نداشتند با وجود و حضور امام این بیعت را انجام نمی‌دادند و به هر حال می‌بینیم که به‌علت عدم حضور امت علی‌رغم وجود امام حکومت اسلامی تشکیل نمی‌شد یعنی تا زمانی که مردم به آن بصیرت نمی‌رسیدند و به امام مراجعه نمی‌کردند و ایشان را به‌عنوان حاکم نمی‌پذیرفتند آن حکومت شکل نمی‌گرفت بنابراین ما متوجه می‌شویم وقتی در واقعۀ غدیر این خیل عظیم جمعیت در حضور پیامبر با امام علی (ع) بیعت کردند ایشان را هم به‌عنوان حاکم سرزمین اسلامی پذیرفتند و هم مسئولیت اجتماعی حضور در حکومت ایشان را پذیرفتند … این سؤال به‌قوت خودش باقی است تا این‌جا متوجه شدیم که برنامۀ الهی مقدر است که حکومت مردم توسط صالحین و خیرالعباد در آن دوره انجام بشود و امیرالمؤمنین هم که در ماجرای غدیر منصوب می‌شوند و ظاهراً امت هم با ایشان بیعت می‌کنند اما به یک نکته‌ای می‌رسیم و آن‌هم استعداد اجتماعی و فهم مردم از حکومت صالحین است این‌جا محل سؤال من است ظاهراً در این‌جا خللی هست که همان خیلی که با امیرالمؤمنین (ع) بیعت کرده‌اند بعد از وفات پیامبر طریق دیگری در پیش می‌گیرند و انگار هنوز درک درستی از حکومت صالحین ندارند و تصور می‌کنند که براساس سنن جاهلی می‌توان حاکمان را به طرق دیگری برگزید در این باب اگر توضیحی دارید بفرمائید که چه‌گونه شد که بالاخره علی‌رغم این بیعت حکومت صالحین و حیات‌طیبه شکل نمی‌گیرد … شهید صدر از نظریه‌پردازان اسلام این اعتقاد را دارند که وقتی شوری که در یک انقلاب حالا انقلابی شبیه به حکومتی که پیامبر در حمایت از مستضعفین شکل‌دادند و آن شور در بین خیل عظیم جمعیت ایجاد شد اگر به‌سرعت تبدیل به شعور و عقلانیت نشود به‌مرور سرد خواهد شد و آن کارکردی را که در ابتدا داشته از دست خواهد داد ما شاهد هستیم که بعد از رحلت پیامبر یک فاصلۀ بیست و پنج‌ساله تا حکومت اولین امام معصوم ما داریم و خوب این فاصله باعث سرد‌شدن آن شور انقلابی باعث از یاد‌رفتن آن نوع حکومت‌الهی و حکومت پاک پیامبر شده و باعث‌ شده آن شور در وجود عدۀ زیادی از مردم سرد بشود و بازگردند به آن رسم پیشین‌شان و تصمیم‌هایی که می‌گیرند براساس همان رسم ماقبل صورت بگیرد و حکومت به‌نوعی موروثی شود یعنی در دورۀ بنی‌عباس کاملاً می‌بینیم در ادامۀ بنی‌امیه فقط جابجایی قدرت است و موروثی‌شدن حکومت که انگار دیگر آن را دستاورد و یا غنیمتی می‌بینند مثل همان شعر معروفی که یزید (لعنت‌الله علیه) سرود که خانوادۀ بنی‌هاشم با قدرت بازی‌کردند دینی نبود و گرنه نه خبری آمد نه نبی در واقع نازل شد و نه وحیی آمد هر چه که بود بازی قدرت بود یعنی فهم بنی‌امیه و به‌تبع آن بنی‌عباس قدرت است و این‌که ما آمدیم قدرت را گرفتیم و از دست آنها خارج کردیم به‌هرحال سختگیری بر امامان در دورۀ بنی‌امیه و بنی‌عباس ادامه دارد اسارت‌ها، حبس‌ها و شهادت‌ها آیا این لطماتی که بر بدنۀ اسلام وارد‌شده و در واقع حاکمان صالح را هدف گرفته است در برنامۀ‌ الهی وقفه‌ای ایجاد کرد؟ یعنی بالاخره این مزاحمت‌هایی که در مسیر الهی ایجاد شد اصل برنامه را متوقف کرد یا نه؟ این اتفاق نیفتاد یعنی امامان شیعه اجازه ندادند که آن برنامه‌ای که حالا قرار بود به‌وقوع بپیوندد دچار خللی بشود حضرت آیت‌الله خامنه‌ای یک نظریه‌ای دارند به‌عنوان انسان دویست و پنجاه ساله و معتقد هستند که امامان شیعه در طول حیات دویست و پنجاه‌ساله‌شان در هر برهه‌ای از زمان آن آموزه‌هایی که لازم بود امت مسلمین را به آن اوج پرورشی که در پایان این دوران نیاز هست برسانند انجام دادند و در پایان این دوران ما شاهد هستیم که امت به این نتیجه رسیده‌اند که آن حکومت موعود تنها حول محوریت امامان شیعه شکل خواهد گرفت به‌همین ترتیب می‌بینیم که از اواسط دوران امامت انقلاب‌هایی حول شخصیت‌های ائمۀ ما شکل می‌گیرد و از دورانی به بعد امامان ما به‌صورت کامل در اسارت به‌سر می‌برند امت اسلام امکان دیدار با این بزرگواران را ندارند و می‌بینیم که آن پرورشی که قرار بود در پایان دویست و پنجاه‌سال امت به آن برسند رسیده‌اند به‌نظرم کتاب انسان ۲۵۰ساله کتاب کمتر شناخته‌شده‌ای برای مخاطبین عمومی این برنامه باشد گیرم که مخاطبین خاص این کتاب را مطالعه کردند و بهره بردند نظریۀ جالب و منحصر به‌فردی این‌جا مطرح هست که همۀ ائمۀ معصومین (ع) صرف‌نظر از این‌که در کدام زمان زیسته‌اند و کدام سیره را اختیار فرموده‌اند یک سیرۀ کلی داشتند که آن پیشبرد برنامۀ الهی بوده و و این آن‌قدر دقیق است که می‌توان همه‌ی آن بزرگواران را یک نور واحد دانست که یک برنامه را جلو بردند یعنی قدر مطلق ائمۀ معصومین (ع) را می‌توان یک انسان کامل ۲۵۰ساله دانست که در واقع واجد صفت اشرف مخلوقات است و برنامۀ الهی را جلو می‌برد خب قاعدتاً بعد از پایان ظاهری این ماجرا بالاخره امامت که تمام نشده ولی در هر حال عصر غیبت آغاز شده و دویست و پنجاه سال بشریت این فرصت را داشته تا در محضر امام از حضور آن بزرگواران استفاده کند و حالا در دورۀ غیبت است این‌جا باید مدلی از نظام وکالت یا نیابت تعریف شده باشد در مورد پیشینۀ این نظام وکالت یا نیابت اگر توضیحی هست بفرمایید استفاده می‌کنیم … همان‌طور که شما به‌درستی فرمودید در کتاب انسان ۲۵۰ساله ما تلاش ائمه را در راستای برپایی آن حکومت موعود شاهد هستیم و بینندگان محترم برنامه می‌توانند با جزئیات دقیق‌تر این مسئله را داخل کتاب مطالعه بفرمایند ما معتقدیم که در پایان این دویست و پنجاه سال امت به آن پرورشی که لازم بود رسید و از این به بعد دوران جدیدی آغاز می‌شود دوران حکومت جانشینان ائمه که این یک نوع و سطحی بالاتر از پرورش امت هست … پس شما تصریح عنوان حکومت دارید هم‌چنان برای جانشینان ائمه (ع) … بله که به این افراد ما زعمای شیعه می‌گوییم و ان‌شاءلله سرکار خانم انوشه برای ما توضیح خواهند داد که این سابقۀ زعمای شیعه که یک سلسله‌ای را بعد از حکومت امامان تشکیل خواهند داد و تا امروز ادامه دارد از چه زمانی شروع شده و چه اختیاراتی را در اختیار زعیم شیعه و جانشین امام قرار خواهد داد بسیار خب تا این‌جای بحث من این‌طور استنباط کردم از فرمایشات شما که یک برنامۀ الهی برای بشریت وجود دارد و این برنامه از خلقت آدم (ع) تا سلسلۀ انبیاء تا پیامبر اکرم امتداد داشته برخی از پیامبران توانستند حکومت تشکیل بدهند و برخی هم با مظلومیت به شهادت رسیده‌اند و بعد از پیامبر‌ اکرم هم این برنامه در قالب اوصیای دین دنبال شده و آنان حاکمان جامعه بودند همین‌جا خدمت بینندگان تصریح می‌کنم که میان حکومت با معنای عرفی آن در جهان امروز و حاکمیت صلحاء تفاوت بسیار است حکومت در دنیای امروز یعنی گرفتن قدرت به‌هر طریقی برای استفاده از مواهب آن و آن نگاهی که حالا مثلاً دورکیم یا دیگران دارند در این‌که بالاخره احزاب هم امروز سعی می‌کنند در یک رقابتی حکومت را بگیرند و از مواهب آن بهره ببرند اما حاکمیت الهی به این معنا نیست که نفسانیت آن حاکم در برنامۀ او مؤثر است او کارگزار الهی است آمده تا برنامۀ الهی را جلو ببرد پس اگر ما از حکومت و حاکم در این نگاه نام می‌بریم از نفسانیات افراد صحبت نمی‌کنیم از برنامۀ خداوند داریم صحبت می‌کنیم و این‌ها کارگزاران آن برنامه هستد خب در دورۀ غیبت قاعدتاً باید این کار از طریق نایبانی یا وکلایی صورت بگیرد تا امور مردم قابل تدبیر باشد و قاعدتاً دسترسی داشته باشند به آموزه‌های امام معصوم (ع) در این باب خانم انوشه برای ما توضیح بدهید که از دوران غیبت کبری و قبل آن غیبت صغری مقدمات این نظام‌ وکالت و نیابت چگونه تدارک و طرح‌ریزی شد؟ بفرمایید بله من اول اجازه می‌خواهم سلام کنم خدمت شما، خانم دانایی‌کیا و بینندگان محترم برنامه قبل از این‌که ما به تأثیرگذاری فقاهت و فقها در عصر غیبت بپردازیم به‌نظرم بهتر است که پیشینه‌ای از فقها را بگوییم ما مفهوم فقاهت حضور فقها و تأثیرگذاریشان بر جامعۀ اسلامی از زمان پیامبر‌اکرم داریم در آن زمان ما دو دسته عالم دینی داریم محدثین و فقها، محدثین صرفاً احادیث را بیان می‌کردند فقها علاوه بر آن اجتهاد هم می‌کردند در زمان خلفا و سه امام اول هم ما فقها را داریم اما در آن زمان تعداد فقها کم بوده اولاً که در آن زمان هنوز خیلی به زمان پیامبر نزدیکیم و صحابۀ تربیت‌شدۀ پیامبر در جامعه حضور دارند و مسائل آن پیچیدگی دوران بعد را پیدا نمی‌کند اما در زمان امام سجاد و امام باقر (ع) با تلاش این بزرگواران تعداد فقیهان بیشتر می‌شود تا جایی‌که در زمان امام صادق وقتی که یک فضای بازی ایجاد می‌شود در جریان جابجایی قدرت بین بنی‌امیه و بنی‌عباس امام از این فرصت استفاده می‌کنند از این فقها استفاده می‌کنند و مبادرت به ایجاد سازمان وکالت می‌کنند وکلای این سازمان سری حلقۀ ارتباط امام معصوم با شیعیان مناطق مختلف هستند … حالا چرا سری چون سازمان سری گفتید آدم یک مقدار نگران می‌شود دلیل چه بوده … دلیلش ظلم و تعدی بنی‌عباس بوده به این صورت که در این دوران … یعنی افراد اگر شناخته می‌شدند کشته می‌شدند … قطعاً … پس محرمانه‌بودن این تشکیلات به این دلیل است که این افراد در وهلۀ نخست زنده بمانند و بتوانند به سؤالات مردم پاسخ بدهند و نیازهای آنان را مرتفع کنند، همین‌طور است؟ بله این‌ها در واقع حلقۀ ارتباط امام معصوم با شیعیان مختلف بودند این سازمان گستردگی زیادی داشته قلبش در مدینۀ منوره ‌جایی‌که امام صادق (ع) حضور داشت ولی تا کوفه و مدائن و ری و اهواز و خراسان حتی تا مصر هم دامنۀ این سازمان کشیده شده است وظیفۀ وکلای این سازمان این بوده که وجوهات شرعی را به امام معصوم برسانند … وکیل ظاهراً این‌جا تعریفی متناسب با همان عصر دارد یعنی نمایندۀ تام‌الاختیار امام معصوم برای این‌که پاسخگوی سؤالات باشند یا احیاناً وجوه شرعی را دریافت کنند و به‌دست امام معصوم (ع) برسانند آیا صرفاً وظیفۀ وکلا همین بود یا تعاریف دیگری هم برای وظایف آنها شده بود در آن دوره خیر قسمت اول صحبت شما درست بود که این‌ها دقیقاً معنی نماینده را داشتند اما در مورد این‌که تنها وظیفه‌شان دریافت وجوه شرعی بوده نه اصل کارآیی این سازمان در اواخر دوران امام صادق (ع) مشخص می‌شود آن‌جا که فرقه‌های نو‌ظهوری در درون خود تشیع به‌وجود می‌آید و شدت عمل بنی‌عباس در مقابله با تشیع بیشتر می‌شود … پس یک‌جور مکانیزم مقابله با بدعت هم داشته‌اند یعنی در واقع جمع عقلای تربیت‌شده‌ای بودند در محضر امام معصوم که می‌توانستند با فتن و بدعت‌های آن دوره مقابله کنند و نگذارند که فرق مذله که خیلی‌هاشان هم از جانب خلفای عباسی در واقع تشویق می‌شدند یا برانگیخته می‌شدند ایمان مردم را به بیراهه ببرد یعنی یک‌جور پاسبانان ایمان مردم محسوب می‌شدند همین‌طوره؟ بله در زمان امام هفتم، امام موسی کاظم (ع) این سازمان به اوج گسترش و کارآییش می‌رسد و یکی از دلایل حبس و حصر امام معصوم برای افشای ابعاد این سازمان و وکلاش بوده … و چون چنین سازمانی وجود دارد در عین این‌که امام معصوم شیعیان در زندان هستند قسمت مهمی از دوران امامت خودرا ولی این سازمان وکلا و نمایندگان فقیه دارد به وظیفۀ خود عمل می‌کند و نیاز مسلمین و شیعیان را مرتفع می‌کند یکی از برکاتی ‌که چنین سازمانی شکل‌گرفته … بله اگر این سازمان وکالت در واقع وجود نداشت شاید امروز چیزی به‌نام تشییع باقی نمی‌ماند با تبعید امام هادی (ع) به شهر نظامی سامرا یک دوران جدیدی آغاز می‌شود دورانی که امامین عسگریین به‌شدت تحت نظر هستند در این دوران امام هادی (ع) با فرستادن وکلای فقیه و موثقی مثل عبدالعظیم حسنی، هم سازمان وکالت را به بالاترین حد گستردگی می‌رساند هم زمینه‌ساز شکل‌گیری سازمان جدیدی می‌شوند که قرار است در عصر غیبت قافله‌سالار شیعیان باشد در این دوران امامین عسگریین به‌شدت تحت‌نظر هستند تا ‌جایی که می‌شود گفت تقریباً ارتباط‌شان با محیط پیرامونشان قطع می‌شود در زمان امام حسن عسکری ایشان برای پاسخ‌گویی به سؤالاتی که به ایشان می‌رسید از ادبیاتی استفاده می‌کنند که بسیار شبیه به ادبیات فقهاست وقتی هم عده‌ای از مردم از آنها می‌خواهند تا کتابی در باب احکام شرعی در واقع تألیف بکنند ایشان یک کتاب از یک عالم شیعی را معرفی می‌کنند همۀ این‌ها نشانۀ … یعنی امت را تربیت می‌کنند به نمایندگان ما رجوع کنید و برخی مواقع نیازهای خود را با آنها مطرح کنید همیشه که به ما دسترسی ندارید انگار دارند افراد آماده می‌شوند تدریجاً برای دوران غیبت ظاهراً خیلی دوران عجیبی است دوران خلفای غاصبی که در دورۀ چند امام معصوم از امام دهم به بعد هستند ظلم و جور خلفا خیلی بالا گرفته آنها هم می‌دانند که مهدی امت ظهور خواهد کرد و منتظر تولد او هستند و وجه انتقال امام عسگری (ع) به آن پادگان هم همین معناست به هرطریقی می‌خواهند که بالاخره برنامۀ الهی را قطع کنند چون مسئله، مسئلۀ برنامۀ الهی است و خب از آن‌طرف هم سازمان بگوییم نایبان یا وکلا یا فقهایی که تربیت شدند برای این دوره پیچیده‌تر و دقیق‌تر عمل می‌کند و شیعیان به تدریج برای دوران غیبت آماده می‌شوند خب از شرایط زمانی بعد از شهادت امام عسگری (ع) برای ما بفرمایید ما بعد از شهادت امام حسن عسگری (ع) وارد فاز غیبت صغری می‌شویم در این دوران هم‌چنان مدیریت تشیع و شیعیان با همان سازوکار سازمان وکالت است در این دوره امام مهدی چهار نایب خاص دارند عثمان ‌بن‌ سعید پسرش محمد بن عثمان حسین بن روح نوبختی و علی بن محمد سمری این چهار نایب در این دوران تلاش می‌کنند تا وجود امام را برای تمام شیعیان مناطق مختلف اثبات بکنند و این‌که با فرقه‌های نوظهوری که بعد از شهادت امام حسن عسکری (ع) ایجاد‌شده بودند مبارزه می‌کنند اما مهم‌ترین شخصیت شیعی در این دوران شیخ کلینی هستند ایشان از برکات حوزۀ ری هستند که حالا توسط عبدالعظیم حسنی یک تحولی در ایشان ایجاد‌شده بود و با یک واسطه شاگرد امام حسن عسکری به‌حساب میاد در دوران شیخ کلینی میل مردم برای بهره‌مندی از احادیث ائمۀ‌اطهار بیشتر شد اما احادیث پراکنده بودند و خطر تحریف هم آنها را تهدید می‌کرد بنابراین شیخ کلینی یک سفر دور و دراز بیست‌ساله را آغاز می‌کنند به اقصی نقاط جامعۀ اسلامی سفر می‌کنند همۀ احادیث را جمع‌آوری می‌کنند که حاصل آن کتاب کافی است که در آن بیش از شانزده‌هزار حدیث موجود است … پس بی‌دلیل نیست که یکی از کتب اربعۀ شیعه نام می‌گیرد اصول کافی و تا امروز هم منشاء برکات فراوان بوده وقتی ما اهمیت این جمع‌آوری را متوجه می‌شویم که زمانۀ شیخ کلینی را بشناسیم ایشان در زمان مقتدر عباسی زندگی می‌کردند علاوه بر جنگ‌های قدرتی که در دربار عباسی وجود داشت و باعث تنش در جامعۀ اسلامی می‌شد ما در این دوران با ظهور و بروز یک‌سری فرقه‌های نو‌ظهور مواجه هستیم … مثل؟ مثل قرامطه که یکی از عجیب‌ترین فتنه‌های آن‌روز جهان اسلام بود شاخه‌ای از اسماعیلیه اما خیلی افراطی‌تر در این باب بیشتر توضیح می‌دهید قرامطه در واقع یک تفکر التقاطی داشت از اسلام، مسیحیت مانوی و اسماعیلیه … چه معجون عجیبی خب … بله این‌ها به باطن امور و اصل تأویل اعتقاد داشتند یعنی انجام امور شرعی را خیلی بر خودشان واجب نمی‌دانستند ‎ خیلی معتقد به اصل صفای دل و پاکی دل و این‌ها بودند نماز را صرف دوستی امام می‌دانستند این گروه توانستند به‌خاطر عدالت اجتماعی که داشتند از بادیه‌نشینان و زارعین خرده‌پای عرب یارگیری کنند … بله یارگیری کنند و در نهایت یک حکومتی را در بحرین تشکیل بدهند این‌ها سال سیصد و هفده هجری قمری به مکه حمله می‌کنند در این حمله حجاج را می‌کشند کاروان‌ها را غارت می‌کنند سنگ حجرالاسود و پردۀ کعبه را هم برمی‌دارند و با خودشان می‌برند … این‌ها با اصل دین مخالفند … بله اعتقاد داشتند که زیارت حجرالاسود کفر است همین حملۀ قرامطه به مکه باعث شد که جامعۀ اسلامی نسبت به این گروه حساس شود کتاب ردِ بر قرامطه شیخ کلینی مورد توجه قرار بگیرد همین علم و توجه شیخ به اوضاع اجتماعی سبب می‌شود که محل رجوع شیعه و سنی باشند و ثقه‌الاسلام نام بگیرند … اهمیت نگارش کتاب ردِ بر قرامطه مرحوم شیخ کلینی وقتی آشکار می‌شود که بدانیم در آن دوره کسانی به ناحق به کل شیعیان می‌گفتند قِرمطی و این را مثلاً در سیاست‌نامۀ خواجه نظام‌الملک هم رد پایش را در قرن‌ها بعد می‌بینیم … بله که به ناحق شیعیان را با این نام جعلی می‌خواندند و آنها را شیعه خطاب نمی‌کردند پس بسیار مهم است که یک عالم شیعه کتابی می‌نویسد و ردِ بر قرامطه را آن‌جا استدلال می‌کند که چرا این‌ها مرتد هستند چرا مردودند و فاصله‌گذاری می‌کند با این گروه ملحد پس دوره، دورۀ فتنه‌های اندیشه‌ای، فکری، ایمانی است و علمای دین در آن دوره باید یک‌جور پادزهر این افکار انحرافی را در جامعه توزیع کنند زهر دارد در جامعه توزیع می‌شود در قالب افکار انحرافی و آنها پادتن آن را دارند در اختیار جامعه قرار می‌دهند خب حالا در ادامۀ بحث چه چیزی داریم از دورۀ شیخ کلینی که باقی مانده باشد؟ سال سیصد و بیست و نه هجری قمری هم شیخ کلینی هم آخرین نایب امام زمان فوت می‌کنند شش روز قبل از مرگ نایب آخر امام زمان ایشان نامه‌ای را از حضرت دریافت می‌کنند که در آن مرگش را پیش‌بینی کرده است … توقیع شریفی که به مرحوم علی بن محمد سمری یا سَیمُری می‌رسد بله این توقیع حجت شروع‌شدن عصر غیبت کبری است متنش را در واقع این‌جا داریم و دورۀ جدیدی را با سازمان جدیدی در واقع دارند اعلام می‌فرمایند به‌عنوان برنامۀ شیعیان در عصر غیبت بالاخره سازمان وکلا الآن دارد تبدیل می‌شود به سازمان فقها و تصریح امام معصوم (ع) که فقها از این به بعد حجت من هستند بر مردم و من حجت خدا هستم بر ایشان یعنی مردم دیگر در دوران غیبت کبری به من دسترسی ندارند ولی از طریق فقها به منِ صاحب‌الامر که حجت‌الله هستم بر زمین در واقع می‌توانند متابعت من را بکنند از طریق فقها این مکانیسم تا این دوره کاملاً بی‌سابقه بوده و چنین شرایطی را هیچ‌وقت نداشتند شیعیان که به امام معصومشان دسترسی مستقیم نداشته باشند پس چنین مکانیسمی از قبل طراحی شده بود سازمان فقها از میان شاگردان خاص ائمۀ معصومین و وکلای خاص آنها برانگیخته شده برای چنین دوره‌ای نظام فقاهت نظامی است برای دوران غیبت کبری این‌که به این نظام در توقیع شریفی اشاره فرموده باشند خود حضرت حجت سند تاریخی داریم که برای ما بیان بفرمائید … بله همین‌ توقیعی که شما یک قسمتیش را در واقع گفتید توقیعی است که در جواب نامۀ اسحاق بن یعقوب ایشان آوردند در آن‌جا اسحاق بن یعقوب از امام پرسیدند که در عصر غیبت در مورد حوادث روزگار به چه کسی مراجعه کنیم و امام تصریح کردند که به راویان حدیث ما مراجعه کنید … فارجعوا الى رواه حدیثنا … روایات متعدد دیگری هم داریم مثل مقبولۀ عمر بن حنظله و مشهورۀ ابی خدیجه که هر دو از امام صادق (ع) هستند و حالا روایت متعددی که اگر رجوع شود به کتاب حکومت‌اسلامی امام خمینی بینندگان محترم می‌توانند با آنها بیشتر آشنا شوند حالا این‌جا این سؤال پیش می‌آید که آیا خود شیخ کلینی نفر اول از این سلسلۀ فقها بوده یا خیر؟ نه شیخ کلینی عامل مهمی بوده که این جریان جابجایی از سازمان وکالت به سازمان فقاهت با بیشترین اقبال عمومی مواجه بشود … چون خود ایشان اصلاً مال دوران غیبت صغری است؟ نه؟ بله برای سال آخر هست … پس نمی‌توانیم ایشان را در زمرۀ فقهای دوران غیبت کبری بنامیم اما نقش مهمی در این انتقال سازمان وکالت به سازمان فقهای عصر غیبت کبری دارند فرمایش شما این است؟ بله اولین فقیه شیعه ابن قولویه هستند که بعد از مدت کوتاهی فوت می‌شوند جای خودشان را به شیخ صدوق می‌دهند و نهضت جمع‌آوری حدیث با شیخ صدوق ادامه پیدا می‌کند تا جایی‌که بزرگترین حادثۀ سیاسی قرن رخ می‌دهد ظهور حکومت شیعی آل‌بویه که ان‌شاءالله در کلیپ با آن بیشتر آشنا می‌شویم بسیار خب، بعد از این مقدمۀ تاریخی به‌شدت علمی و مفید کلیپ دوم تیم پژوهشگران این برنامه را باهم می‌بینیم ظهور آل‌بویه طبرستان بهشت امن دوستداران و فرزندان علی بن ابی‌طالب بود. علویانی که تحت تعقیب حکومت اموی و بعد عباسی بودند به این منطقه پناه می‌بردند همین تعدد بالای سادات در منطقه باعث شد تا در زمان عباسیان اولین حکومت شیعی مستقل در این منطقه تشکیل شود علی، حسن و احمد پسران بویه به لشکر این حکومت نوپا پیوستند و به‌خاطر لیاقت و شجاعت خیلی سریع پیشرفت کردند علی معروف به شجاع یکی از فرماندهان دیلمان شد. بعد از مدتی آرمان‌های قیام توسط فرماندهان فراموش شد و جایش را به گسترش قلمرو به هر طریق ممکن داد اما آرمان حکومت عدالت‌محور شیعی هرگز از ذهن علی بن بویه پاک نشد او تصمیم گرفت راهش را جدا کند از این‌رو از مرداویج که حالا با حذف رقبا مالک سپاه شده بود خواست تا او و برادرانش را به جایی دیگر بفرستد مرداویج سه برادر را با تعدادی اندک به جایی در نزدیکی لرستان فعلی فرستاد و خود به‌سمت اصفهان لشگر کشید والی عباسی با مرداویج جنگید اما شکست خورد و عقب‌نشینی کرد در بازگشت با دو هزار نفر از باقیماندۀ سپاه خود راه را به‌سمت لرستان کج کرد تا انتقام شکست از مرداویج را از علی بن بویه بگیرد خدا با علی همراه بود که لرهای غیور به سپاهش پیوستند و هم‌زمان باد مخالف آتش نفت‌پاش‌های سپاه دشمن را به درون لشکر خودی کشاند والی شکست خورد و علی پیروزمندانه وارد شیراز شد این‌جا او برای اولین‌بار توانست رویای حکومت عدل علی (ع) را تا حدودی برای مردم شیراز ترسیم کند شیراز یک‌دست با علی همراه شد اما بیرون از شیراز خلیفۀ عباسی در حال تدارک سپاه برای مقابله با او برآمد مرداویج هم که از پیروزی و تمرد علی بیم داشت به‌سوی او لشگر کشید مرداویج را غلامانش کشتند سپاه خلیفه هم از علی شکست خورد خلیفه برای صلح خلعت حکومت و القاب عماد‌الدوله، رکن‌الدوله و معز‌الدوله را برای علی، حسن و احمد فرستاد و در واقع حکومت آل‌بویه را به‌رسمیت شناخت پسران بویه در طی هفتاد روز بی‌رقیب آقای ایران شدند هرچه آل‌بویه در ادارۀ مملکت توانمند بودند خلیفۀ عباسی ناتوان بود احمد معزالدوله در حالی وارد بغداد شد که خلیفه از ترس ترکان پنهان شده بود از آن زمان خلافت عباسی طفیلی آل‌بویه گشت آل‌بویه با خود عزاداری دهۀ محرم و عاشورا، بزرگداشت غدیر، بازسازی قبور تخریب‌شدۀ اهل‌بیت، آبادی راه‌ها و دارالشفاء را به بغداد آورد بسیار خب به اتفاق بینندگان برنامه کلیپ دوم تیم شما را با موضوع آل‌بویه دیدیم به چه علت این دوران را دوران مهمی تلقی می‌کنیم در تاریخ شیعیان … چون در این دوران اولین‌بار شیعیان توانستند در مورد عقاید خودشان با آزادی صحبت بکنند وقتی که حاکمان آل‌بویه در واقع حاکم شدند بر بغداد حاصل آن روشنگری‌های زیادی بود که یکی از مصادیق آن مجلس قاضی عبدالجبار معتزلی است در آن مجلس یکی از جوانان شیعه از شاگردان شیخ صدوق با مباحثه پیرامون حدیث غدیر می‌تواند حقانیت امامت را اثبات بکند و توسط قاضی به‌نام مفید ملقب می‌شود از آن‌جا ایشان را شیخ مفید می‌نامند … پس این لقب از آن‌جا آمده … شیخ مفید دربارۀ لزوم ورود فقها در عصر غیبت کبری به سیاست همان‌طور که در ویدئو وال می‌بینید می‌فرمایند بعضی از دشمنان ما را شماتت کرده و به تعطیل‌کردن شریعت در زمان غیبت متهم می‌کنند و می‌گویند هیچ یک از شیعیان در عصر غیبت حق اجرای حدود و انفاذ حکم و دعوت به حق و جهاد با دشمن را ندارند، بلکه باید صبر کنند تا امام زمانشان (عج) ظهور کند. در حالی‌که این دشمنان درست برخلاف واقع تشخیص داده‌اند همان‌گونه که انبیاء سفرای خود را به‌نیابت از خودشان به نقاط مختلف فرستاده و تبلیغ می‌کردند، علما نیز به‌نیابت از ائمه (ع) همان تبلیغ را بر عهده گرفته‌اند و وظایفشان یک‌سان است … عجب جملۀ کلیدی فکر می‌کنم زبان حال امروز ما هم است و برخی از افراد که بر امام‌خمینی خرده می‌گرفتند در نهضت ضد‌استعماری ایشان که ما در دورۀ غیبت نباید کاری انجام بدهیم حالا می‌بینیم از دورۀ شیخ مفید به این شبهه پاسخ داده شده که در دورۀ غیبت به‌سر بردن به معنای تلاش‌نکردن در مسیر برنامه‌ی الهی نیست شیعه باید در این مسیر تلاش بکند و در مسیر برنامۀ الهی حالا متابعت کند امر نواب عام حضرت حجت را همین در واقع مباحث مترقی شیخ مفید باعث می‌شود که عدۀ زیادی از مردم بغداد شیعه بشوند اما همیشه مناظرات و بحث‌های شیخ مفید به‌خاطر درگیری‌ها و کشمکش‌های سیاسی با وقفه مواجه می‌شد تا زمانی‌که بغداد به عضدالدوله رسید ایشان قطعاً بزرگترین پادشاه آل‌بویه هستند فردی خردمند که به امور مملکت‌داری وارد بودند و در انجام کارهای عام‌المنفعه هم اهتمام خاص داشتند تا او بود بغداد در یک امنیت نسبی قرار داشت شیخ از این فرصت استفاده می‌کند از این دوران آرامشی که ایجاد‌شده و تحولی در علم کلام و فقه استدلالی شیعه به‌وجود می‌آورند به مباحث فقه حکومتی خیلی جدی‌تر از قبل می‌پردازند و در اثر اقدامات بنیادین ایشان بنیان فلسفی شیعه آن‌قدر تقویت می‌شود که در آشوب‌های بعدی خللی به آن وارد نمی‌شود شاید همین باعث‌شده باشد که امام زمان در نامۀ خود ایشان را اَخی سدید یا برادر قابل اطمینان خودشان خطاب بکنند بعد از عضدالدوله همان‌طور که انتظار می‌رفت درگیری و کشمکش در بغداد به‌وجود آمد بغداد چندبار دست‌به‌دست می‌شود تا در نهایت به بهاء‌الدوله می‌رسد بهاء‌الدوله با ورود خودش به حکومت القادربالله را به خلافت می‌رساند و درصدد احیای خلافت عباسی بر‌می‌آید تنها راه رسیدن به آن شکوه در واقع گذشتۀ خلافت عباسی را دمیدن بر آتش اختلافات شیعه و سنی می‌دیده اوج درگیری شیعه و سنی در روز عاشورا بوده تا جایی‌که بهاءالدوله شیعه و سنی را از ابراز دینشان منع می‌کند شیخ مفید را هم برای مدت کوتاهی تبعید می‌کند القادربالله با اتهامات واهی سعی می‌کند شیعیان دربار را یکی پس از دیگری از کار برکنار کند اما نمی‌تواند متعرض سید‌مرتضی علم‌الهدی زعیم بعدی شیعه و شاگرد شیخ مفید شود ایشان مناصب حکومتی متعددی داشتند هم قاضی‌القضات بودند هم پیشوای علوی‌ها بودند هم عهده‌دار عمارت حج بودند و نظارت بر دیوان هم بر عهدۀ ایشان بود خوب دورۀ خلافای عباسی است که سنی هستند و الآن شاهد هستیم که یک زعیم شیعه که سید‌مرتضی است وارد آن دستگاه شده و مناصبی را پذیرفته این قبول مناصب دیوانی و حکومتی در دوره‌ای که یک خلیفۀ غاصب در رأس امور است از نظر شیعیان آیا وجه پذیرش داشت قضاوت آنها در این مورد چه بود؟ عده‌ای سید را ملامت می‌کردند که شما وارد دستگاه حکومت شدید اما سید در پاسخ آنها گفتند اگر با وارد شدن به حکومت بشود واجبی را برقرار کرد و از منکری جلوگیری کرد این امر جایز است … ضمن این‌که ما تجربۀ علی بن یقطین شیعۀ خاص امام موسی‌کاظم (ع) را در دستگاه هارون داریم یعنی بوده‌اند شیعیانی که در دورۀ ائمۀ معصومین (ع) هم به اذن امام ورود به دستگاه دیوانی می‌کردند جهت این‌که حقوق شیعیان را در واقع متکفل باشند و این‌که حقی از شیعیان ضایع نشود بعد از سید‌مرتضی اجازه نمی‌دهند عالم شیعۀ دیگری وارد دستگاه حکومت شود اما این باعث ضعف شیعه نشد سید‌مرتضی علاوه بر کارهای حکومتی‌شان یک مکتب علمی عظیمی را در بغداد شکل داده بودند که انسان‌های زیادی از عقاید و مذاهب گوناگون در آن تحصیل می‌کردند نتیجۀ مجاهدت‌های علمی سید‌مرتضی این شد که شاگرد ایشان شیخ طوسی توانست بزرگترین کرسی درسی بغداد را به‌دست بیاورد اتفاقی که تا آن زمان سابقه نداشت در ارکان قدرت هم اتفاقات بی‌سابقه‌ای افتاد اختلاف بین خلیفۀ عباسی القادربالله و حاکم آل‌بویه علنی شد به بالاترین حد خودش رسید و در نهایت خلیفۀ عباسی با طغرل سلجوقی ارتباط برقرار کرد و باعث شد که طغرل با کمترین زحمت بتواند بغداد را فتح کند و کار آل‌بویه به پایان برسد … پس با فتنۀ خلیفۀ وقت عباسی اولین دولت شیعه در واقع به انتها می‌رسد و حالا قاعدتاً علمای شیعه شرایط دشواری را دارند برای انجام وظیفۀ اجتماعی‌شان … بله طغرل در چهارصد و چهل و هفت هجری‌قمری وارد بغداد می‌شود با ورودش تمام شعائر مذهبی شیعه را ممنوع اعلام می‌کند و می‌گویند حتی اذان شیعه را هم باید تغییر بدهند این باعث می‌شود شیعیان اعتراض بکنند اعتراض هم به‌شدت سرکوب می‌شود تعداد زیادی از شیعیان کشته می‌شوند اموالشان به غارت می‌رود کتابخانه‌ها را آتش می‌زنند چند نوبت هم در این هجوم‌ها به خانۀ شیخ طوسی می‌ریزند کتاب‌ها و دست‌نوشته‌های ایشان را وسط کوچه می‌اندازند و آتش می‌زنند همین فشار‌ها باعث می‌شود شیخ طوسی تصمیم بگیرند که از بغداد به نجف‌اشرف کوچ کنند، نجف در آن زمان ده یا روستا نبود صرفاً حرم مطهر امام علی (ع) آن‌جا وجود داشت و عشایر شیعی که در واقع محافظان حرم به‌حساب می‌آمدند اما در آن دوران پر آشوب، نجف یک محل امن بود شیخ طوسی به آن‌جا هجرت می‌کنند و حوزۀ علمیۀ نجف را تأسیس می‌کنند که تا به امروز هم وجود دارد و برکاتش پابرجاست بله بالاخره به‌دلیل فشار دشمنان شیعه برکت جدیدی که حوزۀ علمیۀ نجف هست پدید می‌آید اما سؤال این است که چرا سیاست طغرل بیک سلجوقی و اعقاب او در قبال شیعیان این همه سخت و متعصبانه بود چه چیزی آنها را وادار کرده بود که این‌طور در قبال شیعیان خشن رفتار کنند … این‌ها اقوام صحرانشینی بودند که به‌خاطر جنگاوریشان می‌توانستند مناطقی از ایران را فتح بکنند اما وجاهت شرعی برای حکومت بر مردم را نداشتند خودشان هم واقعاً پایبند به هیچ فرقه‌ای یا مذهبی نبودند بنابراین به مذهب وزیرشان وابسته بودند یعنی تا زمانی که وزیر حنبلی روی کار است اشعری‌ها کاملاً قتل‌عام می‌شوند زمانی که خواجه نظام‌الملک اشعری روی کار می‌آید این نسبت برعکس می‌شود این حمایت متعصبانه سلجوقیان از یک فرقۀ اهل تسنن باعث می‌شود کل جامعۀ اسلامی دچار کشمکش و درگیری بشود بین فرق اهل تسنن با هم درگیری و کشمکش وجود داشت بین این‌ها با تشیع درگیری وجود داشت بین این‌ها با اسماعیلیه و باطنیه هم یک درگیری و کشمکش خونین وجود داشت در این دوران کتاب‌های عقلی و فلسفی زیادی سوخته شدند از انسان‌ها می‌خواستند تا بر بالای منابر نظر و عقاید خودشان تغییر بدهند از آنها اقرار کتبی می‌گرفتند قتل، کشتار گروهی، تبعید و این‌ها مرسوم بود این همان دوره‌ایست که اسماعیلیه روی می‌آورد به ترورهای سیاسی پس از توضیحات شما این‌طور دریافتیم که دوره دوره‌ایست که سلاطین سلجوقی عقل انتزاعی ندارند برای تدبیر جامعه و همۀ کار به وزرا سپرده می‌شود و دوران، دوران جنگ وزیران است بسته به مذهب و آیین آن وزیر پیروان او در آن دوره مورد حمایت‌اند و دیگران مورد هجوم و دوران تفرقۀ میان جامعۀ اسلامی است حالا خلاصه همه به جان یکدیگر افتاده‌اند در چنین شرایطی حالا عالمان شیعه چه رفتاری دارند در تبیین بهتر افکار خود و در مسیر مصون‌ماندن شیعیان از فتنه‌های آن دوران … بله در این دوران شیخ طبرسی نهضت تفسیر قرآن را با مجمع‌البیان شروع می‌کنند و سعی دارند تا تمام فرق‌اسلامی را زیر پرچم قرآن متحد بکنند مجمع‌البیان به تصحیح شیخ محمد شلتوت کتابی قابل استفاده برای تمام فرق‌اسلامیست که در آن تعصب فرقه‌ای حداقل است نهضت تفسیر قرآن بعد از علامه طبرسی با شاگردشان قطب‌الدین راوندی ادامه پیدا می‌کند وقتی حکومت‌های معتدل‌تری مثل خوارزمشاهیان روی کار می‌آیند قطب‌الدین راوندی دوباره مسئلۀ ولایت‌فقیه و اصل ولایت‌فقیه را به جریان می‌اندازد با این عنوان که بیشتر روی جنبۀ نهی از منکرش تأکید می‌کند و جهاد و جهاد با کفار در این دوران سرزمین‌اسلامی با تهدید صلیبیون مواجه می‌شود که البته این تنها تهدید آن دوران نیست … بله یکی از بدترین مقاطعی است که حیات اسلام دارد در این دوره تهدید می‌شود از یک‌سو در واقع شوالیه‌های صلیبی به‌سمت بلاد اسلام سرازیر‌ شدند با فتوای معروف پاپ اوربانوس دوم در کلرمون فرانسه و از سوی دیگر که می‌شود تقریباً سال هزار و نود و پنج میلادی از سوی دیگر حملۀ سپاه جرار مغول از شرق است به بلاد اسلام و سرزمین‌های اسلامی دارند در میان این منگنه له می‌شوند خرد می‌شوند و از آن مقاطعی است که حیات مسلمین به‌شدت در معرض تهدید است فکر می‌کنم در مورد حملۀ مغول هم شما یک کلیپی تهیه کردید که اگر مایل باشید در این قسمت می‌توانیم ببینیم … بله … بسیار خب کلیپ دوستان تیم انقلاب‌ اسلامی ایران را در مورد تاریخ تشیع و دوران حملۀ مغول با هم می‌بینیم این رویدادیست که هیچ گوشی همانندش را نشنیده ای‌کاش مادر نزاده بودم یا پیش از این مرده و از یاد‌رفته بودم این درندگان هیچ‌کس را زنده نگذاشتند و زنان و مردان و اطفال را کشتند شکم‌های زنان آبستن را دریدند و جنین‌ها را نابود کردند اسلام و مسلمانان در این مدت سختی‌هایی کشیدند که هیچ‌یک از امت‌های دیگر نکشیده‌اند انالله و اناالیه راجعون و لا‌حول ولا قوه الا بالله العلی العظیم شاید این توصیفات ابن اثیر که شاهد زندۀ حملۀ مغول به ایران بوده است واضح‌ترین و ساده‌ترین تصویری باشد که از حملۀ مغول به ایران داریم اما چه‌طور این اتفاق افتاد جهان اسلام در آن روزگار از چند طرف تهدید می‌شد از سرحدات شام، فلسطین و مصر صلیبیون حمله کرده بودند مسیحیان گرجستان از شمال یورش می‌آوردند هندوها از هند لشکر می‌کشیدند ترکان در شمال شرق به آذربایجان دست‌درازی می‌کردند با این حال خلیفۀ عباسی الناصر لدین الله به تحریک حکومت‌های داخلی علیه یکدیگر می‌پرداخت هرکه قوی‌تر بود را خلعت می‌فرستاد و ترغیب به برداشتن مدعیان دیگر می‌کرد همین تحریکات بود که باعث رویارویی خوارزمشاهیان و غوریان داشت غوریان شکست خوردند و سد بلاد اسلام با هندوها شکست وقتی محمد خوارزمشاه خزائن غزنین را گشود نامه‌های تحریک‌آمیز خلیفه را در همراهی با دشمن خود دید آن را حجتی بر بی‌صلاحیتی و خلع وی دانست و با لشکری به‌‌قصد نابودی خلافت راهی بغداد شد خلیفه دست پاچه دست به دامن دشمن دیرین خود اسماعیلیه شد اما فقط طوفان اسد‌آباد همدان توانست جلوی خوارزمشاه را بگیرد خلیفۀ عباسی در بوق کرد که هیچ قدرتی یارای نابودی سیاه‌جامگان را ندارد از آن طرف صلیبیون که در جنگ با صلاح‌الدین شکست پشت شکست نصیبشان می‌شد با کمک زنان مسیحی حرمسرای مغول این قدرت زرد تازه برخاسته را تشویق به حمله به بلاد مسلمین و محاصرۀ صلاح‌الدین کردند چنگیز آن‌قدر فتح کرد که با خوارزمشاهیان هم ‌مرز شد خلیفۀ عباسی که قدرتی قوی‌تر از خوارزمشاه دید دست دوستی به‌سمت چنگیز دراز کرد پیک و سفیر فرستاد و وعدۀ فرستادن ده‌هزار سرباز به مغولان را داد محمد خوارزمشاه برای همسایۀ تازه وارد بازرگانانی با پارچه‌های نفیس فرستاد چنگیز هم در جواب چهارصد و پنجاه مسلمان بازرگان با مال التجارۀ فراوان روانۀ ایران کرد اما جاسوسان به شاه خوارزم خبر دادند که مغولان در حال تهیۀ اسلحه‌اند و بازرگانان، جاسوسان پیش‌قراول سپاه چنگیزند محمد خوارزمشاه دستور قتل بازرگانان را صادر کرد خیانت‌های عباسیان و اشتباهات جنگی محمد خوارزمشاه ایران را طعمۀ مغولان کرد و شد آنچه ابن اثیر روایت کرد. اما این پایان ماجرا نبود بسیار خب به اتفاق بییندگان برنامه کلیپ حملۀ مغول را با هم دیدیم سرکار خانم دانایی‌کیا از تبعات این حمله برای ما بیشتر بگویید و این‌که نقش فقهای شیعه در آن دوره چه بود و جامعۀ شیعیان را چگونه صیانت کردند … حملۀ مغول در دو مرحله به سرزمین‌های اسلامی صورت می‌گیرد مرحلۀ اول چنگیز هست که این واقعه را شکل می‌دهد و مرحلۀ دوم هلاکو این کار را انجام می‌دهد … که نوۀ چنگیز می‌شود … هلاکو با سه مأموریت این حمله را آغاز می‌کند مأموریت اولش گرفتن قلعه‌های اسماعیلیه هست مأموریت دومش به اطاعت درآوردن خلیفۀ عباسی است و مأموریت سومش فرستادن خواجه نصیر‌الدین طوسی زعیم بعدی شیعه به چین است جالبه چرا؟ خواجه نصیر زعیم بعدی‌ شیعه در سال پانصد و نود و هفت هجری قمری در طوس به دنیا می‌آید پدر ایشان شاگرد قطب‌الدین راوندی زعیم قبلی شیعه بودند خواجه در زمانی که در شهر نیشابور حضور داشتند تمام علوم زمان را می‌آموزند و یک‌سال قبل از حملۀ مغول به قلعه‌های اسماعیلیه می‌روند برخی معتقد هستند که ایشان ربوده می‌شوند به‌هر حال بیست و یک سال را در این قلعه‌ها به‌سر می‌برند آوازۀ ریاضیات و علم نجوم خواجه نصیر به مغول‌ها می‌رسد و مغول‌ها برای ساخت رصدخانه که بخشی از علم نجوم بود به ایشان مراجعه می‌کنند و علاقمند هستند ایشان را به چین ببرند تا در آن‌جا برایشان رصدخانه‌ای را تأسیس بکند در این مرحله خود خواجه و سایر علما همراه با هلاکو می‌شوند تا کمترین خرابی‌ها را در سرزمین اسلامی به بار بیاورد چون واقعاً این حمله تمدن‌ اسلامی را رو به نابودی می‌برد و یکی از مظاهرش این هست که حرمین کاظمین را به‌صورت کامل نابود می‌کنند در این زمان خب پس ظاهراً علاقۀ مغول به خواجه نصیر‌الدین طوسی بابت علم نجوم بوده قابل توجه بینندگان محترم این برنامه که مغول‌ها پیرو آیین شَمَن بودند شَمَنیسم بودند و به‌شدت به نجوم و تفعل به ستارگان اعتقاد داشتند پس هر دانشمندی که دستی در نجوم داشت اگر شهرۀ آن زمان بود و او را برترین منجمین می‌دانستند برای مغول‌ها هم فرد محترمی بود ظاهراً این احترام عرضی موجب شده که متعرض این فقیه عالی‌قدر شیعه نشوند و این فقیه عالی‌قدر هم از این فرصت استفاده کردند جهت این‌که بالاخره بخشی از تخریب آنها را مانع بشوند و نگذارند که کل بلاد اسلام و به تبع آن شیعیان را در واقع مورد هتک و در واقع غارت قرار بدهند این ماجرا آیا در مورد سایر فقها هم مسبوق به سابقه هست یعنی داریم فقهای دیگری را که برای پیشگیری از تخریب ظالمین و در امان ماندن جامعۀ شیعیان وارد دربار مثلاً حکام بت‌پرستی مثل مغول‌ها بشوند این سابقه داشته؟ بله خب خواجه نصیر‌الدین طوسی این عمل را انجام دادند اما خب همۀ علما هم وارد حکومت نمی‌شوند مثل سید‌ابن‌طاووس که علی‌رغم اصرار‌های خلیفۀ عباسی که ایشان قبول نمی‌کند … پس به حسب ضرورت بوده و شرایط زمان … بله اما خواجه نصیر از فرصت رصدخانه‌سازی استفاده می‌کنند و به پادشاه مغول پیشنهاد می‌دهند که شما موقوفاتی را که ما جمع می‌کنیم به من بدهید که من با این رصدخانه‌ای بسازم و به این بهانه یک رصدخانه می‌سازند در مراغه با یک دهم موقوفات و در دو عرصۀ فرهنگ و ساخت خرابی‌هایی که مغول‌ها به بار آورده بودند هم‌زمان عمل می‌کنند رصدخانه‌ای که می‌سازند یک پردیس آموزشی بوده که تمام علوم عقلی و نقلی آن دوران را آموزش می‌دهند حالا به انواع و اقسام مراجعه‌کنندگان به این پردیس آموزشی و از آن‌طرف خرابی‌هایی را که مغول‌ها به‌بار آورده‌ بودند با بخش اعظم موقوفاتی که جمع‌آوری می‌کردند جبران می‌کنند خب پس به‌نوعی این آب رفته به جوی دارد باز می‌گردد و حالا لااقل شیعیان از آسیب مغول دارند در امان می‌مانند اما سؤال این است که بالاخره این مجالست حکام مغول با زعمای شیعه و این‌که برخی از فقهای شیعه را از نزدیک می‌بینند در باطن خلاصه سنگ‌دل آنها هم تأثیری می‌گذارد آیا آنها تأثیری هم از این مجالست می‌پذیرند یا خیر؟ بله ما می‌بینیم که در زمان محمد اولجایتو علامۀ حلی وارد دربار ایشان می‌شوند علامۀ حلی با مناظرات علمی که با علمای شافعی داشتند اثبات می‌کنند امامت اهل‌بیت پیامبر را و همین اثبات باعث شیعه‌شدن محمد اولجایتو می‌شود محمد اولجایتو اسم خودش را سلطان محمد خدابنده می‌گذارد و بعد از شیعه‌شدن به‌نام اهل‌بیت سکه ضرب می‌کند در اقصی نقاط کشور … بله بنای معروف منسوب به او هم که الآن به‌عنوان سند تاریخی در کشور ما وجود دارد همان گنبد معروف سلطانیه است در استان زنجان که می‌بینید یک مغول تازه مسلمان‌شده می‌تواند در حوزۀ سازه‌های مفید و عام‌المنفعه و خدمات دینی برای مسلمین مؤثر و مفید باشد یعنی پس مغول هم بالاخره از این هدایت بهره‌ای می‌برد و از جایی سلاطین مغول هم در واقع مسلمان می‌شوند و به‌جای تخریب، خدماتی را برای مسلمین آغاز می‌کنند قدم مهم بعدی که علامۀ حلی در راستای زعامت شیعه بر‌می‌دارند و قرارگرفتن زعیم شیعه در جایگاه واقعی خودش این هست که بحث جمع‌آوری زکات را برای فقیه به‌عنوان نایب عام امام زمان معرفی می‌کنند یعنی این مسئله را به‌عنوان یک بحث حالا حکومتی به‌عنوان مسئولیت فقیه و جانشین امام این را عنوان می‌کنند و خب این مسئله قدم مهمی به‌شمار می‌رود در قرار‌گرفتن زعیم شیعه در آن جایگاه واقعی که باید حضور داشته باشند من می‌خواهم نکته‌ای را اضافه بکنم برای پایان بحث بعد از مرگ پسر محمد خدابنده چون جانشینی نداشته ایران در واقع یک‌پارچگی خودش را از دست می‌دهد درگیر حکومت‌های ملوک الطوایفی می‌شود ظلم و جور یکی از این حکومت‌ها در ناحیۀ سبزوار منجر به قیام سربداران می‌شود و حکومت سربداران شکل می‌گیرد که از لحاظ عدالت اجتماعی یک حکومت بی‌مانندی در واقع در تاریخ ایران بوده … این‌ها شیعه بودند؟ بله شیعه بودند شمس‌الدین محمد شاگرد فخرالمحققین پسر علامه حلی زعیم بعدی شیعه هستند ایشان را می‌توانیم اولین فقیهی بدانیم که دربارۀ مفهوم مردم سالاری دینی به‌صراحت صحبت کردند که صحبت‌های ایشان در آن روزگار ازنظر علمای جماعت یک بدعت به‌شمار می‌رفت … به‌نظرم منظورتان از شمس‌الدین محمد ابن مکی همان شهید اول است که ما در تاریخ شیعه ایشان را با نام شهید اول می‌شناسیم چرا این نام به‌ ایشان تعلق‌گرفت سرنوشتشان مگه چه بود بر علیه ایشان توطئه می‌چینند و یک مجموعه فتاوای دروغی را از ایشان در واقع نقل می‌کنند و می‌گویند که این فتاوای شمس‌الدین محمد است ایشان در واقع این فتاوا را رد می‌کنند و می‌گویند که من چنین فتاوایی ندادم در نهایت حکم به قتل شهید اول می‌دهند اول ایشان را با شمشیر می‌کشند سپس دار می‌زنند بعد جسدشان را سنگسار می‌کنند در نهایت هم ایشان را آتش می‌زنند و خاکسترشان را به باد می‌دهند عجب سرنوشتی را برای یک عالم شیعه در آن دوران و این‌که ابلاغ رسالت زعمای شیعه چه‌قدر سخت بوده در آن روزگار خیلی خب سرکار خانم دانایی‌کیا با شما می‌خواهیم جمع‌بندی کنیم بحث را و به‌پایان ببریم بفرمایید … همین‌طور که بینندگان محترم برنامه روی ویدئو وال شاهد هستند زعمای شیعه در این دوران حدوداً هزار و دویست‌ساله مأموریت‌های مختلفی داشتند در همان ادامۀ پرورش امت صالحین مرحلۀ اولی که مشاهده می‌فرمایند مرحلۀ پایه‌گذاری امت هست مرحلۀ بعد مرحلۀ ایجاد امت هست مرحلۀ بعد مرحلۀ قوام امت هست که ما از ابتدای دوران صفویه شاهد آن هستیم مرحلۀ قیام امت از دوران میرزای شیرازی و فتوای تنباکو شروع می‌شود و تا امروز آن مرحله ادامه دارد و ان‌شاءالله در چند قدمی تشکیل آن حکومت موعود و حکومت حضرت صاحب‌الزمان ان‌شاءالله قرار داریم … بسیار تشکر می‌کنم از زحمت شما در این برنامه تقریباً وقتی برای ما باقی‌نمانده بینندگان محترم برنامه را دعوت می‌کنم که اسناد مربوط به این بخش از برنامه را روی سایت برنامه دنبال کنند و ان‌شاءالله در برنامۀ بعدی این بحث را پی‌می‌ گیریم. تا دورانی دیگر شما را به‌خدا می‌سپاریم خدانگهدار یعنی در جنگ اول خیانت پدر را داریم که همین محمد‌خان زیاد اوغلو است در جنگ بعدی که جنگ دوم است … حسین‌خان زیاد اوغلو هست که پسر او هست نه دیگه این خانواده رسماً ژنشان خائن است یعنی ژن بد هم داریم اصولاً سلاطین صفوی خیلی مؤثر نبودند آن چیزی‌که قوام جامعه را موجب می‌شد و آن ستون فقرات آن دوران بود فقها و علمای شیعه هستند نه صرفاً فقها علمایی که در آن دوره حضور داشتند ظاهراً قول مشهوری است که شاه دنبال قلیان می‌گردد زنان حرمسرا قلیان‌ها را جمع کردند شاه تغیر می‌کند می‌گوید چه کسی دستور داد قلیان‌ها را جمع کنید چه کسی اذن این کار را داد چه کسی تنباکو را حرام کرد می‌گویند همان کسی که ما را بر شما حلال کرد این قول مشهوری است این تاریخی است؟ بوده واقعاً؟ بله در خاطرات محمد‌حسن‌خان اعتمادالسلطنه آمده کلاً چندبار با حاضر جوابی جواب شاه را می‌دهند پس شاه هم دیگه بنده خدا این‌جا … حتی مثلاً خدمتکاران دربار هم جرئت پیدا‌ کرده بودند قلیان‌ها و سرقلیان‌ها را …

4 12 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

4 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
علی
علی
7 ماه قبل

چرا دیگه فعالیتی ندارین من خیلی برنامه هاتون دوست داشتم

علی
علی
5 ماه قبل
پاسخ به  سردبیر

خبر خوبیه
لطفا اگر صلاح دیدین تاریخ ژاپن را هم بررسی کنید
سریال شوگون تازگی پخش شد دیدم علاقمند شدم تاریخشون