ادامه از قسمت اول …
دوره بعدی ادبیات آمریکا دوران شکوفایی و ظهور نویسندگان کلاسیک از ادگار آلن پو تا ملویل است. این دوره که از دهههای ۱۸۴۰ و ۱۸۵۰ آغاز شد، به همراه خود موجی از تحول ساختاری را در ادبیات داستانی این سرزمین پدید آورد. در این دوره، در آثار نویسندگانی چون ادگار آلنپو و هنری دیوید ثورو نخستین نشانههای انحطاط تمدن مدرن آمریکایی و نیز اولین نمونههای یک اعتراض آنارشیستی به سلطه جابرانه آن ظاهر شد. رمانها و داستانهای این دوره از تاریخ ادبیات داستانی آمریکا را به لحاظ اعتبار و میزان تأثیرگذاری در نویسندگان دورههای بعد، میتوان در زمره آثار کلاسیک ادبیات آمریکایی به حساب آورد.
ادگار آلن پو (سال مرگ: ۱۸۴۹ میلادی) را میتوان آغازگر ادبیات داستانی این دوره از ادبیات آمریکا دانست. او شاعر، منتقد و نویسنده معروف داستانهای کوتاه بود. در آثار او میتوان علائم زودهنگام بروز انحطاط در جامعه آمریکا و کلیت تمدن مدرن را حس کرد. او از اهالی بوستون بود. وی زندگی ادبی خود را با انتشار مجموعه شعری در جوانی آغاز کرد و پس از آن به انتشار یک نشریه پرداخت. وی در سال ۱۸۳۸ رمان ناتمامی بهنام «سرگذشت ا. گوردن پیم» نوشت. اما نقطه اوج فعالیت ادبی او از سال ۱۸۴۰ و با انتشار داستانهای کوتاه وهمآلود، اضطرابانگیز و تاحدودی سوررئالیستی آغاز گردید. او عمری کوتاه داشت و عمده آثار داستانی تأثیرگذار او در نُه سال پایان عمر وی نگاشته و منتشر شدند. آثاری نظیر «مجموعه داستانهای عجیب و غریب» (سال ۱۸۴۰)، داستان «نقاب سرخ» (۱۸۴۲)، «گربه سیاه» و «قلب رازگو» از این قبیل هستند.
ادگار آلن پو، فردی به لحاظ روانی حساس و افسردهحال بود. در سال ۱۸۴۹ او را به صورت بیهوش در یکی از خیابانهای بالتیمور یافتند و به بیمارستان رساندند و اندکی بعد درگذشت. فضای وهمآلود، پراضطراب و نیز پریشانی ذهنی و روانی پو در آثار او به روشنی بازتاب یافته است. پو را میتوان بنیانگذار ادبیات ترس، وحشت، وهم و اضطراب و نیز اولین نویسنده داستانهای پلیسی در ادبیات آمریکا دانست. همچنین باید او را از نخستین روایتگران صادق و توانای انحطاط جامعه بورژوایی در ادبیات آمریکا بهشمار آورد. از این منظر او را از عوامل مهم تأثیرگذار در «ادبیات انحطاط» در کشورهای فرانسه و انگلستان نیز دانستهاند. شیوه پو در نگارش و سبک ادبی وی که بر حرکت سریع و مستقیم به سوی اوج داستان مبتنی است، بعدها مورد اقتباس ارنست همینگوی، نویسنده قرن بیستم آمریکا، قرار گرفت. او نخستین نویسنده آمریکایی است که «نظریه هنر برای هنر» را ارائه داد. پو در آثار داستانی خود اهمیتی برای «اخلاق» و «تعهد اجتماعی» نویسنده قائل نبود. اغلب داستانهای تخیلی و سوررئالیستی او دارای فضاهای سیاه و نیستانگارانه هستند. نیهیلیسمی که در داستانهای کوتاه پو در اواسط قرن نوزدهم ظهور کرد، ریشه در نیستانگاری مضاعف تمدن اومانیستی و جامعه سرمایهسالار آمریکایی داشت و دههها قبل از آنکه در آثار نیهیلیستهای اروپایی عیان گردد، در داستانهای او به تصویر کشیده شد.
دیگر نویسنده معروف این دوره که البته آثار او جنبه داستانی کمتری دارند، هنری دیوید ثورو (سال مرگ: ۱۸۶۲) است. ثورو نماینده گونهای اعتراض رمانتیک-آنارشیستی به جامعه سرمایهداری آمریکا و برخی ویژگیهای تمدن مدرن است. ثورو در بیست و هشت سالگی شهر و زندگی رایج در آن را رها کرده و به «برکه والدن» رفت. او در آنجا در خانهای چوبی واقع در دل طبیعت عزلت گزید. ثورو به خاطر پرداخت نکردن مالیات و نیز مخالفت با بردگی، با مقامات دولت ایالاتمتحده درگیری پیدا کرد. اولین کتاب ثورو در سال ۱۸۴۹ با نام «هفتهای در کنار رودهای کنکورد و مریمک» که برگرفته از یکی از مسافرتهای او بود، منتشر شد.
اما اثر دیگر ثورو که موجبات شهرت و تأثیرگذاری او بر نویسندگانی چون تولستوی را فراهم آورد، «والدن: یا زندگی در بیشه» نام دارد که در سال ۱۸۵۴ آن را منتشر کرد. پس از انتشار این کتاب و حتی تا چند سالی پس از مرگ ثورو، مطبوعات مدافع سرمایهداری و مشهورات مدرنیستی، ثورو را مورد حمله قرار میدادند. ثورو نسبت به روح ظالمانه و سرمایهدارانه جامعه آمریکا و تمدن مدرن معترض بود، اما اعتراض او بیشتر وجه سلبی داشت و ملهم از نحوی آنارشیسم رمانتیک بود.
یکی دیگر از نویسندگان دوره دوم ادبیات داستانی آمریکا، ناتانیل هاثورن (سال مرگ: ۱۸۶۴) است که نخستین رمان خود را در سال ۱۸۲۸ تحت عنوان «فَن شاو» منتشر کرد. چند سال بعد، انتشار «داستانهای دوباره گفتهشده» موجب شهرت او شد. اثر معروف هاثورن، داستان بلند «داغ ننگ» نام دارد. درونمایه اصلی این اثر نیز همچون اغلب نوشتههای او، رویکردی روانشناختی به مقوله اخلاق و گناه دارد. هاثورن در خانوادهای پیوریتن پرورش یافته بود و کشاکش با مفاهیم و باورهای پیوریتانیستی، بهویژه مفهوم گناه، به رکن اصلی آثار او تبدیل شد.
در داستان «داغ ننگ»، کشیش جوان پیوریتنی به نام آرتور دیمسدل، زن جوانی به نام اِستر را اغفال میکند و سپس او را وامیگذارد تا با عواقب بسیار سخت اجتماعی ناشی از به دنیا آوردن فرزند نامشروع بهتنهایی روبرو شود. در این داستان، از «استر»، قهرمان زن کتاب، چهرهای به مثابه مظهر بزرگواری و ازخودگذشتگی ترسیم میشود؛ بهگونهای که علیرغم رفتار ضداخلاقیاش در غیاب شوهر، حس ترحم و حتی همدردی و علاقه خواننده نسبت به او برانگیخته میشود. «دیمسدل» کشیش نیز با اینکه در اواسط داستان چهرهای خبیث از خود نشان میدهد، در پایان به گناه خود اعتراف میکند. اگرچه محور اصلی کشاکشهای قهرمانان این اثر، مسائل اخلاقی است، اما روایت و روند حرکت داستان و شخصیتپردازیهای هاثورن، به گونهای است که در نهایت این نتیجهگیری غلط را پدید میآورد که گویا پایبندی به اصول اخلاقی و مذهبی، موجب تعصب میشود. گرایش آشکار هاثورن به شخصیتی گناهکار چون زنِ قهرمان داستان، غیر از اینکه موجب ترویج نسبیگرایی اخلاقی شده، از نوعی گرایش و تمایل خاص در هاثورن حکایت دارد که میخواهد نقش، رسالت و فضائل خاصی را برای زنان قائل شود. هاثورن در اغلب آثارش نثری رمانتیک و پر از خیالپردازی و ابهام را به کار میگیرد. در آثار او میتوان نوعی گرایش به معنویت بریده از شریعت و شبهعرفانی یا معنویت مدرن را شاهد بود. هاثورن در رمان دیگرش به نام «مجسمه مرمرین» که آن را در سال ۱۸۶۰ نوشت، به نوعی از گناه به عنوان یک عنصر مثبت و سازنده که موجب رشد آدمی میشود، نام میبرد. در کل میتوان گفت در آثار هاثورن نوعی گرایش به سوی ترویج مفهوم لیبرالی «آزادی و حریم فردی» دیده میشود.
هریت بیچر استو (سال مرگ: ۱۸۹۶) یکی دیگر از نویسندگان دوره کلاسیک ادبیات داستانی آمریکا است که معروفترین اثرش یعنی «کلبه عمو تُم» را به سال ۱۸۵۲ نگاشت. او نیز نویسندهای پیوریتنیست بود و در آثار خود به گونهای غیرمستقیم به ترویج این گرایش عقیدتی میپرداخت. این اثر که از ارزش ادبی چندانی برخوردار نیست، از جهت تأثیری که در تهییج افکار و احساسات علیه بردگی بر جای گذاشت، معروف شد. «تم»، قهرمان داستان، یک برده سیاهپوست مسیحی است. سیاهپوست ودن قهرمان داستان بیچر از آن رو است که وی توجه ویژهای به تقویت حس وحدت ملی در آمریکا داشت و این موضوع را در آثار دیگرش نظیر «مروارید جزیره اور» و «مردم شهر قدیم» نیز دنبال کرد. او، پیوریتنیسم را عنصر اصلی تقویتکننده وحدت ملی در آمریکا میدانست و تبلیغ آن را کانون توجه خود قرار داده بود.
آخرین نویسنده نسل نویسندگان کلاسیک ادبیات داستانی آمریکا، هرمان ملویل (سال مرگ: ۱۸۹۱) است. هرمان ملویل در نیویورک به دنیا آمد و در کودکی برای مدتی به آلبانی رفت. وی در جوانی به دریانوردی پرداخت و اولین اثرش به نام «تای پی» را به سال ۱۸۴۶ میلادی منتشر کرد. در آثار ملویل رگههای پررنگی از تعلق به یهودیت و نژادپرستی دیده میشود. او معتقد بود آمریکا روزی دامنه نفوذش را در جهان گسترش خواهد داد و به یک امپراتوری بزرگ تبدیل خواهد شد و در آثار او رگههایی از ترویج توسعهطلبی آمریکایی دیده میشود. در رمان «ماردی» که به سال ۱۸۴۹ نوشته شده، در قالب توصیف داستان یک مسافرت دریایی، نوعی رویکرد نمادین ظاهر میگردد. (این امر در برخی داستانهای دیگر ملویل نظیر «موبیدیک» نیز خودنمایی میکند) در این داستان یک دختر زیبای سفیدپوست به نام ئیلا (که نماد حقیقت و زیبایی است،) توسط بومیان سیاهپوست اسیر میشود و راوی داستان و دوستش اقدام به نجات او مینمایند. در این اثر رگههای آشکار نژادپرستی دیده میشود.
رمان «موبیدیک» (۱۸۵۱) نیز ظاهراً رمانی نمادین است. موبیدیک، نام نهنگ سفید خطرناکی است که ناخدا «احاب» (این اسم برگردان انگلیسی همان «آخاب» تورات است) به دنبال شکار او روانه دریاها میگردد. رمان موبیدیک پس از شرح جدال شگفتآور احاب و موبیدیک، با مرگ هر دو پایان مییابد. در برخی آثار ملویل نظیر «کوزهگر اسرائیلی» (۱۸۵۵) و «محرم راز» (۱۸۵۷) جلوههایی از نیهیلیسم مدرن نیز دیده میشود. ملویل، رمانی تاریخی به نام «اسرائیل پاتر» (۱۸۵۵) نیز نوشت که رگههای یهودی آرای او در آن نیز جلوهگر شدهاند. هرمان ملویل با توجه به سه عنصر یهودیت، توسعهطلبی فزونخواهانه و اعتقاد به برتری نژاد سفید، پارهای گرایشهای نیرومند و زیربنایی از فرهنگ و تمدن آمریکا را در آثار خود بازتابانده و رواج داده است.
ادامه دارد …
نویسندگان: هدی حاجیان و قدسیه پائینی