فصل 1
قسمت 8
انقلاب فرانسه ۱
مدت زمان : 86 دقیقه
تاریخ پخش : ۹ آذر ۱۳۹۷
201 مگابایت
Comming Soon
129 کیلوبایت
برچسب‌ها:

متن کامل

بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم هم‌چنان که می‌دانید تبار‌شناسی انقلاب‌های معاصر موضوع اولین فصل از مجموعه برنامۀ دوران است و در این برنامه با موضوع انقلاب کبیر فرانسه در خدمت شما هستیم با این توضیح که این اولین قسمت از مجموعۀ پنج قسمتی انقلاب فرانسه است که به‌همت پژوهشگران جوان دوران تقدیم حضورتان می‌شود با تیم پژوهشگران این برنامه آشنا می‌شویم ما یک تعدادی دور هم جمع شدیم قرار شد راجع به انقلاب فرانسه توضیح بدهیم حالا یک تعدادی از قبل کتاب‌ها را مطالعه کرده بودند رمان‌های مختلف بود و اطلاعات کافی داشتند حالا قرار بود بیشتر مطالعه بشود و با توجه به این‌که قرار بود پنج جلسه باشد قسمت انقلاب فرانسه بحث کردیم که در هر جلسه چه مباحثی مطرح بشود چه موضوعاتی قرار است سرفصل‌های اصلی باشد بعد این‌ها را نوشتیم شروع کردیم زیر مجموعۀ این‌ها را به‌دست بیاوریم که چه زیرفصل‌هایی داشته باشند و جزئیات هر کدام از این جلسات چه باشد تاریخ فرانسه خواندنش حالا با توجه به ترجمه‌های کتاب‌هایی که داخل کشور هم وجود دارد از طریق کتاب‌های صرفاً تاریخی تحلیلی ما را چندان به هدف نمی‌رساند به‌خاطر همین ما رفتیم سمت رمان‌های تاریخی و می‌توان گفت رمان‌های تاریخی فرانسوی خیلی زیاد است و حالا در تحقیقات به این رسیدیم که باید از جنگ‌های صلیبی و تا حدودی دوره‌های قبلی فرانسه شروع بشود بعد که جلوتر رفتیم جالب این بود که بازی Assassin’s Creed Unity که امپراتوری کبیر است از همین جنگ‌های صلیبی و ادامۀ جک دو مولی شروع کرد ما سعی کردیم که در این پژوهش در حدی که توانستیم به ماجرا از دید تفکری وارد بشویم موردی که درباره‌اش تحقیق کردیم یک مقداری دشواری‌هایی داشت دلیل اولش این بود که اطلاعاتی که دربارۀ جریان ماسونی وجود دارد عموماً اطلاعاتی است که خودشان اجازۀ نشر آنها را دادند و طبیعتاً کنترل‌شده است مورد دوم این است که جبهۀ مقابل فراماسونری عموماً هم از این اطلاعات کنترل‌شده استفاده کرده برای شرح‌دادن موضوع هم خیلی نمادگرایانه وارد‌شده و موضوع به یک موضوع خیلی سطحی تقلیل پیدا کرده یعنی هرکسی که شاید یک مثلثی در خیابان می‌بیند می‌گوید این نماد ماسون‌هاست یک از مشکلاتی که ما واقعاً با آن مواجه بودیم کمبود منابع دست اول فارسی بود خیلی از وقت‌ها مجبور می‌شدیم برای این‌که یک متن خوبی پیدا کنیم به متن اصلی مراجعه کنیم و حالا بیایم این را ترجمه کنیم بشکنیمش به زبان فارسی که بشود به فارسی این مطلب را بیان کرد مجبور بودیم خیلی از وقت‌ها سرچ‌هایمان را به زبان فرانسوی انجام بدهیم خب بالاخص برای آرشیو خیلی وقت‌ها به زبان انگلیسی آرشیو درستی پیدا نمی‌شد و این رویه به تحقیق ما را در سال‌ها عقب برد. شکل‌گیری تفکر بعد رشد آن و القای آن تفکر به جامعه، جامعه‌ای که در اروپا قبلاً مذهبی بوده و باید بپذیرد که فضای دیگری را جایگزین آن فضای مذهبی بکند خب اگر مراحلی را که در کل روند کار طی شده بخواهیم به‌صورت تیتروار بگوییم ابتدا یک‌سری جلسات گروهی و انتخاب موضوع داشتیم بعد از آن بچه‌ها شروع کردند به تحقیق و خواندن کتاب، خلاصه‌نویسی و حالا از این خلاصه‌نویسی و تحقیقاتی که شده بود متن نریشن را نوشتیم بعد از نوشتن متن نریشن آمدیم یک سری از آنها را اصلاح کردیم یک‌سری تغییرات ایجاد شد بعد از آن در جلسات گروهی که داشتیم این مطالب را به همدیگر توضیح می‌دادیم و چه سیری را قرار بود طی کند و حالا یک‌سری چکش‌کاری‌های متن انجام شد بچه‌هایی که قرار بود پلی‌بک‌ها را تدوین کنند به جمع‌آوری آرشیو و پیداکردن مصادیق تصویری پرداختند و حالا موسیقی پیدا می‌شد فیلم‌هایی که قبلاً دیده بودند بعد رفت برای مرحلۀ تدوین اولیه و یک راه‌کاتی زدند بعد صداهای نریشن‌ها ضبط شد و رفت برای تدوین نهایی خب جناب آقای رفیق‌دوست جناب آقای امیری به استودیوی برنامه دوران خوش آمدید بسیار خوشبختم که قسمت اول برنامۀ انقلاب فرانسه را با شما شروع می‌کنم تا آن‌جایی که من اطلاع دارم یک تیم فعال پژوهشی بودید و بیش از چندماه است که در مورد انقلاب کبیر فرانسه پژوهش داشتید و پلی‌بک‌های خوبی را هم دیدم برای برنامه آماده کرده بودید همان‌طور که می‌دانیم انقلاب کبیر فرانسه یکی از مهم‌ترین و خونین‌ترین انقلاب‌های معاصر محسوب می‌شود و به‌نوعی از بعد خود به یک کلیشه برای انقلاب‌ها تبدیل شد و همۀ انقلاب‌های بعد را با انقلاب فرانسه مقایسه می‌کنند با این سؤال شروع کنیم که چرا انقلاب کبیر فرانسه و اگر بخواهیم این انقلاب را به‌درستی بشناسیم دقیقاً از کدام تاریخ باید شروع کنیم؟ زمان شروع این بررسی کجاست؟ بنده هم خدمت شما و مخاطبین گرامی سلام عرض می‌کنم قبل از ورود به بحث به مطلبی اشاره بکنیم انقلاب فرانسه با توجه به اهمیتی که داشت که اشاره هم کردید قرار شد در پنج جلسه گفته بشود و برای این‌که انقلاب و اتفاقاتی که افتاده است را مردم بهتر متوجه بشوند از قرون وسطای فرانسه شروع می‌کنیم تا فرانسۀ معاصر که برای این آشنایی، ابتدا بهتر است که کلیپ اول ببینند تا این سیر را بدانند که چه هست فقط قبل آن نکته‌ای را بگویم در این جلسه قرار است قرون وسطی بررسی بشود و فضای قبل از انقلاب کبیر که حالا جلسۀ دوم کلاً مختص انقلاب کبیر خواهد بود … بسیار خب پس ما یک کلیپ خط زمانی یا حالا به قول فرنگی‌ها تایم لاین داریم که سیر پنج قسمتی برنامۀ شما را الآن برای بییندگان نشان می‌دهد و بعد به موضوع این قسمت اول می‌پردازیم با هم کلیپ اول این دوستان را می‌بینیم خب فکر می‌کنم با دیدن این کلیپ بینندگان متوجه شدند که چه گسترۀ زمانی وسیعی را قرار است ان‌شاءالله طی این پنج جلسه با هم مرور کنیم فکر می‌کنم این مهم‌ترین سؤال باشد که چرا این همه تغییر؟ همان‌طور که در کلیپ هم مشاهده کردند بینندگان فرانسه از قرن پنجم میلادی تا قرن هجدهم که انقلابشان در سال هزار و هفتصد و هشتاد و نه اتفاق می‌افتد تا همین امروز مدام در تغییر و رفت و آمد میان انواع مدل‌های مختلف حکومتی هستند از پادشاهی به جمهوری به امپراتوری دوباره پادشاهی دوباره جمهوری و این رفت و آمدهای سرگیجه‌آور موجب شده که الآن پنجمین جمهوری فرانسه را ما شاهد باشیم در قرن بیست و یکم این تغییرات را می‌توانید قدری توضیح بدهید وجه این تغییرات چیست؟ و این همه خلاصه تلون ذائقه در خصوص نظام مدیریتی و حکومتی چرا در این کشور وجود دارد وقتی دوره‌های مختلف فرانسه را بررسی می‌کنیم می‌بینیم مدل‌های مختلفی از حکومت را داشتند که حالا در ویدئو‌ وال هم مخاطبین می‌بینند در سه دوره می‌شود این‌ها را تفکیک کرد که حالا این سه دوره ضرورتاً در امتداد هم نبودند و یک‌سری نوسانات مختلفی داشتند دو تا امپراطوری می‌بینیم که حدودً هزار‌سال با هم‌دیگر فاصله دارند حدود چهل و شش‌تا پادشاهی هست و پنج‌تا هم جمهوری که تا به امروز هم جمهوری پنجم‌شان هست ولی بخواهیم متوجه بشویم که چرا این اتفاقات افتاده و چرا این سیر به انقلاب کبیر رسیده و اتفاقات بعدیش بهتر است از شارلمانی شروع بکنیم که شاید یکی از مهم‌ترین بحث‌های این قسمت باشد برای این‌که این دیاگرام خیلی جالب تاریخی را با بینندگان برنامه مرور کنیم خوب است ببینیم دیگر از شارلمانی که سال هشتصد میلادی‌ است درسته؟ تا لوئی شانزدهم میان این دو نفر چهل و شش پادشاه داریم و از لوئی شانزدهم که در واقع با انقلاب کبیر فرانسه به عمر او خاتمه داده می‌شود تا مدل ناپلئون بناپارت که امپراطوریه یک چنین تغییر عجیبی داریم یعنی از پادشاهی به جمهوری اول به امپراتوری دوباره به پادشاهی و دوباره به جمهوری و این رفت و آمد میان پادشاهان و رؤسای جمهور موجب‌شده که دیگر از ژنرال دوگل به بعد ما شاهد جمهوری پنجم باشیم فعلاً تغییری را ندیده‌ایم این سیر زمانی است حالا شما بحثتان را پی‌بگیرید بحث بعدی را گفتم از شارلمانی باید شروع بشود و یک مقایسه‌ای که در تصویر هم مشاهده می‌کنند یک شارلمانی سال هشتصد را داریم و یک ناپلئون سال هزار و هشتصد و چهار … وجه این مقایسه را چه می‌دانید یک سری تفاوت‌تا این‌جا هست که در تصویر هم ببینند در زمان شارلمانی این پادشاه است که به محضر پاپ می‌رسد و این پاپ است که تاج را بر سر پادشاه قرار می‌دهد ولی در دورۀ ناپلئون می‌بینیم که نه این پاپ است که به محضر پادشاه می‌رسد و حالا خود پادشاه است که تاج را برمی‌دارد و بر سرش می‌گذارد یعنی این همه تغییر کرده؟ حالا باید بررسی کنیم که چه اتفاقاتی افتاده که جامعۀ فرانسوی طی حدود هزار سال از چنین وضعیتی به وضعیت دوم می‌رسد و آن چیزی که در ابتدا مشروعیت‌بخش پادشاه و سلطنت بوده الآن جایشان برعکس شده و این پادشاهه که قرار است برای کلیسا مقبولیت ایجاد کند بله خیلی مقایسۀ جالبی است که در این دو عکس دارید و این‌که یک زمان کلیسا مشروعیت می‌دهد به شاهان و زمان دیگری امپراتوران و شاهان باید به کلیسا مشروعیت بدهند خب که حالا ما می‌خواهیم از زمان شارلمانی تا ناپلئون را به‌صورت خیلی خلاصه بررسی بکنیم خب سال هشتصد میلادی پاپ لئوی سوم تاج بر سر شارلمانی می‌گذارد و شارلمانی می‌شود نایب‌السلطنۀ خداوند روی زمین چون که کلیسا نمایندۀ خداوند است و حالا پادشاه با توجه به حق‌الهی که کلیسا به او می‌دهد شروع به سلطنت می‌کند بعد از فوت شارلمانی این امپراتوری به سه تکه تقسیم می‌شود طبق قرارداد وین که می‌بینند بین فرانسه و آلمان و ایتالیا که ایتالیا بخش مرزی است و مدام بین این دعوا هست و حالا این دعواها مدام بیشتر می‌شده طی زمان که می‌گذرد هرج و مرج بیشتر می‌شود قسمت‌های مختلفی جدا می‌شوند و یک هرج و مرجی کل اروپا را می‌گیرد در این دوره است که نظام فئودالی دارد کم‌کم شکل می‌گیرد یعنی کسانی که قدرت دارند قلعه می‌سازند و به سرزمین‌های مجاور حمله می‌کنند بدبخت آن مناطق روستاییان و دهقان‌ها هستند که به آنها حمله می‌شود … پس منظور از نظام فئودالی همین تجمیع در واقع مردمی است که حول قلعه‌های اشراف شکل می‌گرفته … که این‌ها با صاحبان ‌قلعه کنار می‌آیند که یک‌سری از محصولاتشان را بدهند و برایشان کار بکنند در عوض این کار صاحبان قلعه از آنها حمایت کنند حالا قلعه‌های کوچکتر با قلعه‌های بزرگ‌تر کنار هم می‌آیند و این سلسله مراتب کم‌کم به بالا می‌رسد که شاه که نایب‌السلطنه خداوند است در رأس آن هرم قرار دارد این می‌شود نظام فئودالی که حالا از این نظام فئودالی ما به جنگ‌های صلیبی می‌رسیم در آن دوره یعنی در همین نظام فئودالی پاپ اوربانوس دوم یک فتوایی می‌دهد و آغازگر جنگ‌های صلیبی می‌شود که حدود دویست‌سال هم طول می‌کشد و این‌جا یک سری از وحشی‌های اروپا و حالا اراذل و اوباششان حمله می‌کنند به‌سمت کشورهای مسلمان که غیر از مسلمانان خود مسیحی‌ها را هم سر راه می‌کشند و حالا کم‌کم جلو بریم می‌بینیم که خیلی دلیل این جنگ‌ها آن دین یا مذهب نبوده و اهداف دیگری داشتند و طی این دویست‌سال کشتار مردم اروپایی فضایی را تجربه می‌کنند که وقتی به کشور‌های خودشان برمی‌گردند به خیلی چیزها شک کردند و یک‌سری فرقه‌ها ایجاد می‌شود جهت حالا تبیین بیشتر تأکید می‌کنم پس ما ابتدا یک مشروعیت‌بخشی از جانب کلیسا به پادشاه داریم و این‌که او سایۀ خداست بر روی زمین این‌جا بالاخره یک نظام طاغوتی شکل‌گرفته که براساس آن پادشاه می‌تواند هر کاری انجام بدهد و در سال هزار و نود و نه که پاپ اوربانوس هزار و نود و پنج که پاپ اوربانوس آن فتوای معروف کلرمون را می‌دهد و مسیحیان را به فتح بیت‌المقدس فرا‌می‌خواند تا چهار‌سال بعد که این‌ها موفق می‌شوند بیت‌المقدس را بگیرند جنایات فراوانی در بلاد اسلام اتفاق افتاده و مرتکبین این جنایات ضرورتاً مسیحیان خیلی معتقدی نیستند آدم‌های ماجراجو، آدم‌های فرصت‌طلب و حتی اشراری که نگهداری آنها در اروپا دشوار بوده و آنها را به فتح سرزمین‌های اسلامی گسیل کرده‌اند و بعد هم دویست‌سال جنگ و خونریزی که به‌نظر می‌رسد هویت انسان اروپایی را تغییر داده و چون ستون فقرات لشگر صلیبی هم معمولاً فرانسوی‌ها بودند فرانک‌ها بودند که حالا بعداً به فرنگی‌ها موسوم‌شدن به‌نظر می‌رسد که خب این جنگ‌ها باید تغییرات مهمی را در فرانسه موجب‌شده باشد الآن شما به این قسمت تأکید می‌کنید دیگه … و این‌که این دویست‌سال جنگ به‌غیر از آن تخریب‌هایی که داشته در اصل آمده ایمان مسیحیان را تخریب کرده و بعد از آن خیلی تغییراتی ایجاد‌شده که ما آن سیری را که در ابتدا بهش اشاره کردیم یکی از بحث‌های مهمش جنگ‌های صلیبی است که آن سیر شارلمانی به ناپلئون را باعث می‌شود که جای این دو فرق بکند … پس یک فرآیند تخریب ایمان است خودشان می‌گویند Crusades یا جنگ‌های صلیبی ولی در واقع ایمان مسیحیان به اصول و قواعد خودشان و نظام اخلاقی‌شان دچار فرو‌پاشی شده طی این سال‌ها … که حالا یک پلی‌بک ویژه برای جنگ‌های صلیبی داریم آن‌جا بیشتر توضیح داده می‌شود و یک کتاب هم هست جنگ‌های صلیبی استیون رانسیمان در سه‌جلد که خیلی توضیحات خوبی نسبت به این جنگ‌ها ارائه می‌دهد … خیلی تشکر می‌کنم چون به نکتۀ مهمی اشاره کردید و خب کتاب مهمی را هم دارید این‌جا معرفی می‌کنید بالاخره این‌طور استفاده می‌کنیم که تغییرات مهمی در پی وقوع جنگ‌های صلیبی در اروپا به نحو اهم و در فرانسه به نحو اخص حاصل‌شده این تغییرات را حالا قدری برای ما توضیح بدهید حالا چه اتفاقاتی افتاد؟ من هم سلام عرض می‌کنم خدمت شما و بینندگان عزیز بعد از جنگ‌های صلیبی یک طبقه‌ای در اروپا شکل‌گرفته که از جنگ برگشته و هم ایمانش را از دست داده و هم شرایط جدیدی دارد فضای جدیدی برایش حاکم است ما البته بعد یک کمی جلوتر این‌ها را خیلی کامل توضیح خواهیم داد ولی این‌ها چند دوره جریان تفکری در اروپا ایجاد می‌کنند همین طبقه و مجموعه‌ای که در کنار این‌ها ایجاد می‌شود … وترن‌های (veteran) از جنگ برگشته خودشان فرهنگی را ایجاد می‌کنند اگر بخواهیم به‌ترتیب بگوییم این‌ها اول یک دوره‌ای به‌ اسم رنسانس را ایجاد می‌کنند که خیلی از تفکرات یونانی را وارد اروپا می‌کنند و هالۀ قدسی مثلاً در عکس‌هایی که ما قدیمی‌تر داشتیم حضرت مسیح و حضرت مریم دارای هاله‌های قدسی هستند و در دورۀ این‌ها نشانۀ این تغییرات تفکری این است که دیگر حضرت مسیح آن هالۀ قدسی را ندارد این یک نشانۀ بیرونی است و بعد از این ماجرا عصر روشنگری شروع می‌شود و تعداد زیادی از متفکرین از این لایه وارد می‌شوند که این‌ها در همه چیز شک می‌کنند اعتقادات مردم را خیلی زیر سؤال می‌برند … پس یک مرحله تقدس‌زدایی داریم از مقدساتی که برای مسیحیت بسیار مهم بود مریم عذرا و مسیح (ع) با یک قدسیتی نشان داده می‌شد و معمولاً مریم (س) محجبه بودند بعد مکشفه می‌شوند بعد آن هاله را می‌بینیم دارد تصعید می‌شود یا به‌قول خودشان halo دارد تصعید می‌شود و تدریجاً برهنگی دارد جایگزین می‌شود در این تصاویر که حالا تصاویر خیلی بی‌پرواتری هم دارند که بنا به اقتضای برنامه قاعدتاً شما از تصاویر محفوظ‌تری استفاده کردید فاز اول پس تقدس‌زدایی است و مرحلۀ بعد، آغاز دوران شکاکیت است در همۀ معلوماتی که به آن می‌گفتند معلومات مقدس و حالا اسم این دوره چه می‌شود؟ عصر روشنگری … عصر روشنگری … و بعد از آن عصر روشنگری هست که خیلی این گروه جلوتر می‌آید مثلاً من یک جمله را می‌خوانم فکر می‌کنم از آقای روسو باشد ایشان می‌گویند بشر اساساً موجودی هوس‌باز قدرت‌طلب و خودپرست است که انگیزه‌های نفسانی اصلی‌ترین محرک وجودی او است یعنی کل وجوه انسانی بشر را منکرند و در جایی دیگر می‌گویند شرافت درستکاری همیشه زیان‌آور است آن چیزی که مفید است این است که شخص به ظاهر پرهیزکار و معتقد باشد ولی در باطن یک‌جور دیگر رفتار کند و آن اهداف خودش را دنبال کند و خب این یک مدل دیگری از انحراف را هم این گروه دارند و آن قسمتی است که وارد کلیسا می‌شوند و جریان اصلاحات دینی را راه می‌اندازند که آن ضربۀ سختی به مسیحیت کاتولیک می‌زند که حالا این هم ان‌شاءالله جلوتر باز توضیح خواهیم داد … پس تقدس‌زدایی، شکاکیت، اصلاح‌طلبی دینی سه مرحله‌ای است که ما شاهد هستیم خب قاعدتاً بعد از آن ما به دوره‌ای می‌رسیم که دورۀ جنگ‌های مذهبی است از این‌جا هم باید قاعدتاً ذکری بشود در برنامه … جنگ‌های مذهبی بعد از این‌که پروتستان‌ها روی کار می‌آیند خیلی شدت می‌گیرد که حالا این هم یک اشارۀ سریع داشته باشیم دو نفر از کسانی که سردمدار این جریان اصلاحی هستند یکی مارتین لوتر آلمانی هست و بعدی هم کالون هست که حالا مارتین لوتر گروه پروتستان‌ها ایجاد می‌شود و کسانی که طرفدار کالون هستند پیوریتن‌ها یکی از آن شاخه‌ها هستند یک دلیلی که سرمایه‌داران و بورژواها که جلوتر توضیح داده می‌شود طرفدار این‌ها می‌شوند حمایت این افراد از سرمایه‌داری است می‌بینند این تفکراتی که دارد ارائه می‌شود مطابق میل آنهاست در نتیجه از آنها حمایت می‌کنند … چرا؟ چون مثلاً سرمایه‌داران مجبور بودند به کلیسا باج و خراج بدهند و این افراد می‌آیند و … یک مدل فردگرایانه ارائه می‌دهند که خیلی دین اجتماعی نیست و خود پیوریتن‌ها می‌گویند که سرمایه‌دار‌ها آیت‌الهی هستند روی زمین از این طرف هم یک حمایتی می‌شود که این‌ها باعث می‌شود برسیم به جنگ‌های مذهبی که جنگ‌های به اصطلاح مذهبی است یکی از اتفاقات مهمی که معروف هم هست قضیۀ ژاندارک، دوشیزه اورلئان است که زمان شارل هفتم فرانسه اتفاق می‌افتد فرانسه در اوضاع بدی است شورش‌های مختلف می‌شود سلطنتش را دارد از دست می‌دهد شارل هفتم و حالا این دختر ژاندارک می‌آید کلاهخود مردانه می‌گذارد به قسمت‌های مختلف سفر می‌کند سعی می‌کند فرانسه را متحد کند که البته یک عده هم می‌گویند یک‌سری مشکلات روانی هم داشته … بله حالا خدمت بینندگان محترم برنامه باید عرض کنم که ژاندارک داستان تمام‌نشدنی فرانسوی‌هاست هیچ‌وقت ژاندارک برایشان تمام نمی‌شود به دلایلی، دختر روستایی که در شرایط وقوع جنگ‌های مذهبی صد ساله میان انگلستان و فرانسه یک‌دفعه احساس می‌کند که ملهم از جانب مسیح است و به‌نوعی به او وحی‌شده که باید به سپاه فرانسه بپیوندد و پیغامی را برای پادشاه برساند و مردم را به مقاومت تشویق کند و فضای ذهنی مردم آن روزگار هم کاملاً آمادۀ مواجهه با چنین پدیده‌ای بود چون یک پدیدۀ برون کلیسایی است ژاندارک کشیش نیست و لباس کلیسا هم نپوشیده یک دختر سادۀ روستایی است انگار در ادامۀ همان جریان عرفی‌شدن دین و حالا فردیتی که حاکم شده این‌جا یک دختر قدیسه‌ای که ترجیح می‌دهند وحی او را بشنوند و لشگری گرد او شکل می‌گیرد و ظاهراً چند شهر را هم این‌ها می‌توانند از انگلیسی‌ها پس بگیرند و البته پایان تلخ ژاندارک که حالا قاعدتاً بیشتر توضیح خواهید داد به این کاراکتر قدیسه‌بودن او کمک می‌کند اما همین فرانسوی‌ها که ژاندارک مهم‌ترین شهید آنها محسوب می‌شود خب مطالعاتی دارند و در پی آن مطالعات فیلم‌هایی که در آنها تلویحاً می‌گویند ژاندارک اسکیزوفرن بوده و آن وحی‌هایی هم که تلقی وحی از آنها داشته همان هزیان‌ها و در واقع توهماتی است که در واقع به ذهن یک اسکیزوفرن ممکن است برسد و قاعدتاً همیشه در این تناقض میان دو صورت ژاندارک این‌ها سرگردانند و اکثر فیلم‌هایی که فرانسوی‌ها در مورد ژاندارک ساختند به این تناقض شخصیتی او تأکید می‌کند ولی به‌هرحال این دختر یا قدیسه یا اسکیزوفرن یا بیمار روانی یا ملهم از جانب حالا یک روح متعالی در تاریخ فرانسه خیلی نقش مهمی پیدا می‌کند چرا؟ چون تلاش‌های ژاندارک منجر به اتحاد فرانسه و حفظ سلطنت شارل هفتم می‌شود و وقتی که شارل هفتم مطمئن می‌شود که دیگر سلطنت برای خودش هست یک اتفاقی می‌افتد و ژاندارک اسیر انگلیسی‌ها می‌شود … این جالبه یعنی فکر می‌کنید عمدی وجود‌داشته؟ احتمالاً یک استفاده‌هایی می‌خواسته شارل هفتم انجام بدهد چون‌که از شارل هفتم وقتی کمک می‌خواهند در بعضی از کتاب‌ها نوشته که می‌گوید اصلاً ژاندارک کیه؟ من نمی‌شناسم … یعنی پس یک ژاندارک شهید بیشتر به دردشان می‌خورد تا این‌که حالا بخواهند به طریقی او را آزاد کنند و آن انرژی حاصل از مرگ دردناک ژاندارک که گویا سوختن در آتش بوده می‌توانسته برای شارل هفتم مفیدتر باشد … شارل هفتم بعداً یادش می‌آید وقتی‌که (ژاندارک) سوزانده می‌شود یادش می‌آید که ژاندارک کی بوده قدیسه مقدس است … و حالا در انتقام او سپاه فرانسه دوباره گسیل می‌شود و با انگلیس‌ها درگیر می‌شود این نکات عجیبیه در تاریخ که خب فکر می‌کنم بینندگان برنامه فیلم‌های زیادی دیده باشند اهم از مستند یا داستانی بله الآن از پوستر فیلم ژاندارک کارل تئودور درایر دارم می‌بینم تا نسخۀ روبر برسون، لوک بسون و سریال‌های مختلفی که در مورد ژاندارک کار شده و نشان می‌دهد که این شخصیت بیشتر یک قربانی بوده از جانب خود فرانسوی‌ها که برای وحدت کشورشان به او احتیاج داشتند خب در اتفاق بعدی که به جنگ‌های مذهبی باز مربوط می‌شود کشتار سن‌بارتلمی است شخصی که جلو ایستاده ملکه کاترین دو مدیچی مادر پادشاه فرانسه که اگر ما رمان‌های الکساندر دوما را مطالعه کنیم جزئیات خیلی زیادی راجع به این اتفاق می‌گویند ملکه کاترین دو مدیچی چهار تا فرزند دارد که پسر بزرگترش شارل نهم پادشاه فرانسه است در آن دوره اختلاف شدیدی بین کاتولیک‌ها و پروتستان‌ها هست این‌ها به این بهانه که ما می‌خواهیم صلح و دوستی برقرار کنیم یک عروسی برگزار می‌کنند بین مارگارت دختر ملکه و شاه ناوار که عکس عروس و داماد را هم آن پایین می‌توانیم ببینیم … بله خب … که شاه ناوار پروتستان هست و مارگارت کاتولیگ است و وقتی که عروسی برگزار می‌شود این‌ها سعی داشتند که همۀ میهمان‌های پروتستان را که دعوت شده‌اند بیایند به کاخ لوور ساکن بشوند و حالا در یک شب همۀ این‌ها را از بین ببرند که یکی از کشتارهای فجیع دوران فرانسه است که حدود … این عروسیه الآن؟ به‌صرف شمشیر و دشنه خب … که حدوداً در یک شب پنج‌هزارنفر از پروتستان‌ها در پاریس کشته‌ می‌شوند و حالا در نواحی فرانسه هم حدوداً سی‌هزارتایی ذکر می‌کنند … خب این‌که خیلی فاجعۀ بزرگی است در پی این پروتستان‌ها عکس‌العملی نشان نمی‌دهند؟ پروتستان‌ها نه دیگه آن‌قدر ازشان کشته‌شده در این اتفاقات و یک چیز مهمی که این‌جا هست که آدم شک می‌کند که آیا اسم جنگ‌های مذهبی که روی آن گذشتند واقعیه یا نه این است که یک‌سری هم تسویه حساب می‌کردند اوضاع شلوغ بوده خود کاتولیک‌ها را هم می‌کشتند فضا ایجاد‌شده برای کشتن اتفاق بعدی که خیلی جالب‌تر می‌کند این قضیۀ جنگ‌های مذهبی را صلح وستفالی است و اتفاقی که منجر به صلح وستفالی می‌شود فردیناند دوم پادشاه آلمان میاد کارهایی که پروتستان‌ها انجام می‌دادند را محدود می‌کند و می‌گوید اجازۀ یک‌سری فعالیت‌ها را ندارید این اتفاق باعث یک‌سری شورش می‌شود در آلمان حالا یک‌سری کشور‌های خارجی هم می‌آیند دخالت می‌کنند در کارهای آلمان و جالب این است که فرانسۀ کاتولیک که در اتفاق قبلی آن همه پروتستان را کشته از پروتستان‌ها حمایت می‌کند که چرا فردیناند دارد این کار را انجام می‌دهد و وارد جنگ با آلمان می‌شوند … جالبه این‌جا حامی حقوق پروتستان‌های مقیم آلمان می‌شوند برای آسیب‌زدن به رقیبش خب … که حالا این اتفاق منجر به فروپاشی امپراتوری آلمان می‌شود و تقسیم‌بندی امپراتوری که صلح وستفالی باعث تقسیم‌بندی اروپا به کشورهای جدید می‌شود و مرزبندی‌های جدید … پس این جنگ‌ها مذهبی نبوده به‌بهانۀ مذهب دارند با هم تسویه حساب سیاسی می‌کنند و مرزها را تغییر می‌دهند و حالا نقش لژها در این‌ها خیلی پررنگ هست مثلاً کاترین دو مدیچی در سن بارتلمی که اشاره شد از خاندان دو مدیچی ایتالیا هستند و آن‌جا هم جزو لژ بودند و این‌جا بیشتر بهانۀ مذهب هست که با توجه به چیزهایی که دیدیم می‌بینیم ربطی به جنگ‌های مذهبی ندارد تحلیل شما این است که رقابت میان لژهای ماسونی جنگ‌هایی را ایجاد می‌کرد و تسویه حساب‌های محرمانه و درونی این‌ها لباس جنگ مذهبی پوشیده بود و مردم تصور می‌کردند که … چون دوره ایست که مذهب مهم است حالا جلوتر که می‌رویم هر چیزی مهم می‌شود سر آن حالا یک‌سری بهانه دارند برای جنگ‌کردن … فکر می‌کنم که به نقطۀ مهمی رسیدیم در برنامه‌های قبل که انقلاب انگلستان بررسی می‌شد آن‌جا هم تیم پژوهشگر برنامه به نقش ماسون‌ها در وقوع آن انقلاب تأکید کردند و این نکته در انقلاب آمریکا هم تأکید شد که لژ‌های ماسونی خیلی مؤثر بودند حالا این سومین گامی است که ما داریم نقش پر رنگ آنها را در تاریخ می‌بینیم و این‌که چگونه انگیزه‌سازی‌های کاذب در جامعه صورت می‌گیرد زمانی به‌ اسم جنگ‌های مذهبی زمانی به اسم آزادی بالاخره مردم را می‌توانند متقاعد کنند برای یک نظام جدید که حالا گاهی اوقات از همان نظام تلقی انقلاب می‌شود به نظر می‌رسد بعد از ۱۳۰سال جنگ‌های مذهبی که حالا در دو دورۀ متفاوت صد‌ساله و سی‌ساله اتفاق افتاده جنگ‌هایی که ضرورتاً و ماهیتاً مذهبی نبوده ماسونی بوده ولی به اسم جنگ مذهبی در واقع معرفی‌ شده و کشتار وسیعی که مردم شاهد آن بودند الآن یک نفرت از مذهب و دین دارد ایجاد می‌شود دیگر یعنی مردم احساس می‌کنند باورهای مذهبی مخل آسایش و زندگی روزمرۀ آنهاست و باید این تعلقات و تعصبات را کنار بگذارند و به مدلی از تلورانس یا تحمل دینی برسند و یک نظام حکومتی فارغ از مذهب تعریف بکنند برای خودشان در این باب توضیحی دارید؟ در دورۀ جنگ‌های صلیبی چیزی که باعث متحد‌شدن اروپایی‌ها می‌شود دینشان هست جلوتر که می‌آییم به جنگ‌های مذهبی می‌رسیم یا جنگ به‌اصطلاح مذهبی که این‌جا مذهب عامل اتحاد آنهاست و سر مذهب دارند به ظاهر با هم‌دیگر می‌جنگند بعد از صلح وستفالی که توضیح داده شد حالا مرزبندی شکل‌گرفته و به‌خاطر این مرزها می‌افتند به جان هم‌دیگر و شروع می‌کنند به جنگ‌های مختلف … یعنی ناسیونالیسم پررنگ می‌شود و ملیت‌خواهی افراطی … و حالا این‌جا شک‌ کردند به عقاید قبلی‌شان و سعی می‌کنند طبق همان چیزی که گفتید بحث تلورانس را مطرح بکنند که باید تحمل بکنیم هم‌دیگر را و اگر بخواهیم مسیحی معتقد باشیم باید یا قاتل باشیم یا مقتول پس می‌آییم دین را کلاً می‌گذاریم کنار یک وجهۀ فردی پیدا می‌کند و حالا به خردگرایی روی می‌آورند و به جایی می‌رسند که یک خرد‌گرایی افراطی و توهمی از عقلانیت‌ می‌شود و حالا سر این به جان هم می‌افتند که باز جلوتر ما می‌بینیم با این‌که مذهب را کنار گذاشتند ولی ما جنگ‌های مختلفی داریم که سر مستعمرات است یا سر این مرزبندی دارند با هم‌دیگر می‌جنگند و به این نتیجه می‌رسیم که چیزی که در جنگ‌های صلیبی اتفاق افتاد یا چیزی که در این جنگ‌های مذهبی اتفاق افتاده صرفاً بهانه بوده و تقصیر دین انداختند تقصیر آن چیزهایی که کلیسا می‌گفته انداختند برای این‌که یک‌سری جنگ را جلو ببرند و حالا هر چه به انقلاب کبیر نزدیک‌تر می‌شویم نقش این لژ‌ها پر‌رنگ‌تر می‌شود و فضایی که به ظاهر خردگراست البته قاعدتاً کلیسا هم این وسط می‌توانسته مقصر باشد ولی کدام کلیسا؟ مسیحت واقعی مسیح که مروج خشونت نبود قاعدتاً باید افرادی در کلیسا نفوذ کرده باشند یعنی نفوذی‌هایی در کلیسا که تا مدارجی هم بالا رفته باشند و قاعدتاً یک سوی این جنگ‌ها هم آنها باشند که دیدیم جنگ‌های صلیبی با فتوای پاپ اتفاق می‌افتد اما توضیح خوبی بود که ضرورتاً دین و مذهب انگیزه نیستند چون وقتی بعد از پیمان وستفالی دیگر مذهب و دین از معادلات سیاسی جامعه بیرون می‌رود جنگ‌ها هم‌چنان ادامه دارد حوزۀ تزاحم منافع لژ‌ها هم‌چنان وجود دارد و جنگ‌ها اتفاق می‌افتد فکر می‌کنم که شما این‌جا یک کلیپی آماده کردید برای این قسمت که با هم می‌بینیم و برمی‌گردیم بحث را پی‌می‌گیریم سال هزار میلادی فرامی‌رسد و اروپای مسیحی درگیر مصائب بزرگی است کار طاقت‌فرسا، غذای کم، و‌با، طاعون و جنگ‌های محلی مداوم تمام زندگی رعایا بود و اگر کسی به سی‌سالگی می‌رسید جاافتاده و دنیا‌دیده محسوب می‌شد آن‌ها حتی نمی‌توانستند از مواهب طبیعی اطراف خود بدون اجازۀ ارباب استفاده کنند زیرا ارباب، حاکم مطلق‌العنان همه چیز در زمین‌های خود بود حتی جان و زن و فرزند آنان با مرگ یک کنت، بارون یا دوک سلسله‌ای طولانی از جنگ‌ها برای تصاحب مایملک او شروع می‌شد هم‌چنین طبق قانون ارشدیت اکثر زمین‌ها به پسر ارشد می‌رسید بنابراین بقیۀ فرزندان بهتر بود بخت خود را در جایی دیگر آزمایش کنند و یا و به درگیری با یکدیگر بپردازند اما آموزه‌های کتاب مقدس مخالف نظام فئودالی است یک‌نفر مسیحی با این مسئلۀ اساسی روبرو بود که آیا حق دارد برای کشور خود بجنگد یا نه؟ برای حل این تناقض کلیسا که خود یکی از بزرگترین زمین‌داران بود آئین شهسواری و شوالیه‌گری را برای به‌خدمت درآوردن روحیۀ پیکارجویی مردم به‌وجود آورد حالا خدای مهربان مسیحی به یَهُوی جنگاور و انتقام‌جوی عهدعتیق نزدیک‌تر می‌شد در عین حال در شرق اروپا الکسیوس کامنوس امپراتور روم شرقی با احساس خطر از حملۀ ناگهانی مسلمان‌ها و برخی سرزمین‌های مجاور طی نامه‌ای از باختر و پاپ اوبانوس دوم درخواست نیروهای کمکی نمود اما الکسیوس گمان نمی‌برد که این درخواست پاسخی دور از انتظار را با لشگری عظیم در برداشته باشد در نتیجه اوربانوس دوم در شورای کلرمون سخنرانی معروف خود را انجام داد هر کس به صلاحدید کلیسا صلیب قرمز دریافت می‌کرد و سرباز این جنگ مقدس می‌شد حتی جنایتکارانی که به نشانۀ بخشایش صلیب بالا گرفته بودند سپاه صلیبی در مسیر حرکت خود به‌سوی اورشلیم روستاها و شهرها را غارت و حتی عیسویان را نیز کشتار و شکنجه و کودکان شیرخوار را بر سیخ زده و کباب کردند این جنایات در سرزمین‌های مسلمانان نیز با شدت بیشتری ادامه یافت که در تاریخ و تا امروز بی‌سابقه است این سرآغاز جنگ‌هایی بود که بیش از دویست سال به‌طول انجامید جنگ‌های صلیبی یکی از میراث جنگ‌های صلیبی ظهور فرقه‌ای به‌نام شوالیه‌های معبد است این افراد در اواسط جنگ‌های صلیبی گروهی را تشکیل دادند که زائران را به بیت‌المقدس و بیت‌اللحم برده و باز می‌گرداندند شروع‌کنندۀ این حرکت را هوگو دی پینز(Hugues de Payns) در سال هزار و صد و نوزده می‌دانند بالدوین دوم پادشاه اورشلیم بخشی از منطقه‌ای که معبد سلیمان ‌نبی (ع) در آن قرار داشت را در اختیار آنان گذاشت سپاه شوالیه‌ها با شهرها و قلعه‌های مهمی که ساختند هر روز قدرتمند و خود‌مختار‌تر می‌شد آنها در جنگ‌های بسیاری علیه مسلمانان شرکت داشتند اما با آغاز شکست‌های صلیبیون در سال‌های انتهایی قرن دوازده و به‌ویژه سال هزار و صد و هشتاد و هفت که مسلمانان به‌رهبری صلاح‌الدین ایوبی توانستند در نبرد حطین سنگین‌ترین شکست را بر صلیبیون اعمال کنند بیشتر آنها دستگیر و اعدام شدند البته گروهی از مهلکه گریختند و در اورشلیم به فعالیت‌های خود ادامه دادند شوالیه‌های معبد تحت‌تأثیر ادیان غیر‌الهی مانند میترائیسم در روم باستان به آیین‌های مخفی روی آوردند و گروهی نهان‌روش با در‌جات و سلسله مراتب را شکل دادند آنها در سال هزار و دویست و نود و هشت فردی به‌نام ژاک دو مولی را به‌عنوان استاد اعظم خود برگزیدند بعد از شکست کامل صلیبیون شوالیه‌های معبد به سرزمین خود بازگشتند آنها با عضوگیری از اشراف و ثروتمندان آئین‌ها و مناسک خود را گسترش دادند آئین‌هایی که شامل توهین به کتاب‌های مقدس و رفتارهای منافی عفت بود و اعتراض مذهبیون و مصلحین اجتماعی را برانگیخت در نهایت با دستور فیلیپ دوم پادشاه فرانسه ژاک دو مولی و تعدادی از سران شوالیه‌ها دستگیر شدند سپس با فرمان پاپ کلمنت دوم با استفاده از شکنجه اعترافاتی از ژاک دو مولی منتشر شد که طرفداران او این اعترافات را انکار و به نامۀ قبل از مرگش اشاره کردند در نهایت در سال هزار و سیصد و چهارده به حکم کاردینال‌ها سوزانده می‌شود این رویداد مرجع مهمی در اتفاقات بعدی ازجمله انقلاب کبیر فرانسه می‌شود و لوئی شانزدهم را همان زندان بردند و سرش را دقیقاً در همان منطقه‌ با گیوتین جدا کردند بسیار خب ما کلیپ جنگ‌های صلیبی را هم دیدیم و اتفاقاتی که طی آن دوران افتاد و دیدیم که یکی از همین شوالیه‌های معبد و از سرانشان حالا ژاک دو موله یا با تلفظ انگلیسی جک دِمولی چه مرگ سختی را بعداً تجربه کرد و چه سرنوشتی داشت چرا این‌قدر سخت با این‌ها دارند برخورد می‌کنند مشکل چیست؟ صِرف این‌که این‌ها از اخلاقیات مسیحیت منحرف شدند یا یک اتفاقات پشت‌پردۀ جدی‌تری است که حالا یک سلحشور مسیحی از جنگ برگشته در سرزمین خودش این‌طور عقوبت می‌شود … بله کلیسا در واقع این‌جا تاوان گناه بزرگ خودش را در جنگ‌های صلیبی دارد می‌پردازد یک گروهی شکل‌گرفته که نه مسیحی است و نه حتی اعتقادی به خدا دارد و در آن سرزمین‌ها هم ثروت زیادی به‌دست آورده و یک مجموعۀ نهان‌روشی را برای خودش ایجاد‌کرده و خیلی قدرت دارد و خودش را از ذیل کلیسا خارج کرده … فرقه شده … بله و این‌ها فرزندان خشونت بی‌حد و حصری‌اند که در جنگ‌ها به‌وجود آمد و آن قدرت‌طلبی که کلیسا کرد برای تصرف سرزمین‌های اسلامی و خب حالا در همین دوره و فضا کلیسا می‌آید یک برخوردی با آنها بکند که شاید جلوی این‌ها را بگیرد ولی خب این‌ها آن‌قدر شبکه‌سازی کردند و بعد از این‌که کلیسا این دو تا را جک دمولی و برادرش و اطرافیانشان را اعدام می‌کند مابقی این فرقه می‌روند به اسکاتلند که هم دور باشند از فضای اروپا و دسترسی به آنها خیلی سخت باشد و هم این‌که فعالیتشان را گسترش بدهند در اسکاتلند شروع می‌کنند به گسترده‌کردن فعالیت و عضوگیری خیلی سراغ وابستگان حکومتی، اشراف و افراد مستعد و دانشمندان می‌روند و یک لژی در اسکاتلند تأسیس می‌کنند همین لژ رزلین چپل یا لژ رز که بعدها این لژ یکی از مرکزی‌ترین لژهای جهان تا همین امروز هم یکی از مهم‌ترین لژهای جهان است و به فاصلۀ خیلی کمی این‌ها به حدی در خود اسکاتلند و اروپا گسترش پیدا می‌کنند که جرئت پیدا می‌کنند تفکراتشان را به مردم اروپا منتقل کنند و بیایند بیرون از لژها و حالا می‌خواهند تفکرات را گسترش بدهند این‌جا آن دوره‌ایست که یک برنامه‌ای را شروع کردند برنامۀ گام به گام برای این‌که قدرت کامل اروپا را به‌دست بگیرند و در این برنامه البته آزمون و خطا هم دارند مثلاً آقای امیری دربارۀ جنگ‌ها صحبت کردند خب جنگ‌ها را این‌ها راه انداختند همان جنگ‌های … شوالیه‌های معبد؟ بله بله جنگ‌های مذهبی را همین لژ‌ها راه انداختند ولی آزمون و خطا است یعنی وارد یک فضایی می‌شوند که خیلی روی آن برنامه‌ریزی نکردند می‌خواهند مثلاً مذهب را از جایگاه بیندازند و دارند این آزمون و خطا را انجام می‌دهند این‌ها در یک سیر گام به گام اول می‌آیند در یک فضایی زمانی که اروپا خیلی شیفتۀ علم کشورهای اسلامی است و شروع کرده ترجمه کردن علوم آنها و برای استفادۀ خودش این‌ها می‌آیند مخصوصاً همین خانوادۀ مدیچی در فرانسه علوم یونانی را و متون یونانی را در کنار این ترجمۀ متون مسلمان‌ها ترجمه می‌کنند و شروع به وارد‌کردن این‌ها به فلسفۀ مسیحیت می‌کنند و فضا را خیلی تغییر می‌دهند بعد مثلاً یک دانشمندی و افرادی مثل دکارت پیدا می‌شوند و نظریۀ شک‌گرایی را وارد می‌کند ادعای دکارت این است که ما برای این‌که وارد فضای ایمان خالص بشویم باید به خیلی از اعتقادات شک کنیم همه را کنار بگذاریم آن ایمانی که خیلی دقیق است آن را پیدا کنیم خب این در فضای اروپا و در فضای معتقدین به مسیحیت اشکال ایجاد می‌کند و خیلی شک در اعتقادات آنها می‌اندازد در گام بعدی یک کشیشی می‌آید که بعدها معلوم می‌شود از روی آرمش هم معلوم است وابسته به همین کلیسای شیطانی رز در اسکاتلند هست ایشان می‌آید یک‌سری اشکالاتی که حالا واقعاً در کلیسا وجود دارد در فضای عمومی مطرح‌کردن و بزرگترین ضربه را به مسیحیت می‌زند مسیحیت را دو شقه می‌کند یک بخش زیادی از مسیحیت را از زیر قدرت کلیسا خارج می‌کند و خب این گام بعدی است این‌جاست که وقتی مجموعۀ ماسونی می‌بیند توانست فضای اجتماعی خوبی به‌وجود بیاورد و یکی از برنامه‌هایش نتیجه داد حالا شروع می‌کند آن کسانی که عموماً رده‌های بالای لژ هستند و عموماً دانشمندان علوم انسانی‌اند در فضای جامعه می‌فرستد که آن تفکراتی که آن‌جا پروراندند و آن تفکرات مورد پذیرش جامعۀ مسیحی نیست خیلی واضح جامعۀ مسیحی این تفکرات را نمی‌پذیرد ولی آن‌قدر قدرت پیدا کرده و این‌قدر مردم نسبت به آن فضای کلیسایی دچار ذهنشان کدر شده لژ متفکرینشان را به بیرون می‌فرستند برای عوض‌کردن فضای مردم و این‌جاست که افراد مشهوری مثل روسو، دید‌رو، منتسکیو و خیلی آدم‌های دیگر وارد می‌شوند و فضای تفکری اروپا را خیلی تغییر می‌دهند … شما اکثر این افراد را عضو لژ می‌دانید؟ این‌هایی که اسم می‌بریم تقریباً بزرگان لژ هستند مثلاً روسو استاد اعظم لژ هست ژاکوبن‌هاست و جان لاک و مونتسکیو این‌ها رده‌های بالای لژ هستند و حالا بعدها خواهیم گفت خیلی از افرادی که در انقلاب شرکت می‌کنند شاگردان این‌ها هستند … یعنی منابع ماسون‌بودن این افراد را شما در منابع پژوهشی‌تان روی سایت برنامه قرار می‌دهید؟ که بینندگان بتوانند ببینند؟ بله بحث بعدی که این‌جا داریم این‌جا در واقع اواخر قرن هفده و اوایل قرن هجده هست این‌جا زمانی است که این مجموعه با این گسترۀ برنامه‌ریزی به این نتیجه می‌رسد که می‌تواند قدرت را به‌دست بگیرد و سه تا انقلاب ایجاد می‌شود حالا دوستان در جلسات قبلی هم توضیح دادند به یک توالی انقلاب انگلستان، انقلاب آمریکا و انقلاب فرانسه این مجموعه خیلی برنامه‌ریزی را از قبل دارد پیگیری می‌کند یکی از اتفاق‌ها کشته‌شدن همین پادشاه فرانسه در ماجرای انقلاب است آن صحنه‌ای که دارد کشته می‌شود نقل مشهوری هست لویی شانزدهم را می‌گویید؟ بله نقل مشهوری در تاریخ هست که یک عده‌ای در صحنه ایستادند و می‌گویند این انتقام کشته‌شدن جک دومولی است خیلی حرف عجیبیه که مثلاً پانصد‌سال یک مجموعه صبر کرده تا انتقامش را بگیرد … بله قطعاً یک سیستم هست یعنی اگر ژاک دو موله پانصد‌سال قبل توسط فیلیپ پادشاه وقت فرانسه و با فتوای کلیسای وقت سوزانده شد گویا؟ بله سوزانده شد … حالا در میدان گیوتین دارد لوئی شانزدهم اعدام می‌شود و کسی فریاد می‌زند که این به تقاص خون ژاک دو موله هست … نکتۀ جالبی که این‌جاست آقای دکتر این است که در خود غربی‌ها هم این را قبول دارند در یکی از کلیپ‌هایی که برای بازی ساخته شده به‌صورت دمو برای انقلاب فرانسه این را از جک دمولی شروع می‌کنند یعنی خودشان هم قبول دارند که این ماجرا از آن‌جا کلید خورده و به این‌جا رسیده … خب فکر می‌کنم جالبه چون سومین انقلابی‌ است که ما نقش لژ‌های ماسونی را در آن خیلی جدی می‌بینیم و فکر می‌کنم دیگر وقتش هست که یک‌بار برای بینندگان کسی توضیح بدهد که اصلاً یک لژ ماسونی چیست آداب ورود به آن چیست حوزۀ اقتدار آنها چه بوده و در این باب بیشتر بدانند اگر نکته‌ای دارید بفرمایید ببینید ساختار لژهای ماسونی را چه در آن دوره چه همین امروز شما باید یک فضای جذاب برای افراد ناآگاه بدانید خیلی از افرادی که وارد این ساختارها می‌شوند تا آخر عمرشان هم به درجات بالا راه پیدا نمی‌کنند و و متوجه حقیقت آن ساختار هم نمی‌شوند دقیقاً نمی‌دانند چه اتفاقی و چه تفکری در سطح کلان در این ساختار در جریان است و خیلی از دانشمندان و افراد مستعد نه این‌هایی که نام بردیم دانشمندان علوم طبیعی و حتی غیره که شما وقتی رجوع می‌کنید به منابع مثلاً اینترنتی یا جاهای دیگر اسم‌هایشان جزو ماسون‌هاست نحوه ورود این‌ها به لژ این است که این فرد مثلاً فضایی را برای ارائۀ تفکر خودش نمی‌بیند فضای بازی وجود ندارد بنابراین این‌ها می‌آیند این فرد را در واقع دعوت می‌کنند این فرد آن‌جا یک فضای خیلی مشتاقی را می‌بینید افرادی که به او توجه می‌کنند حرفش را می‌شنوند به او بها می‌دهند … مقصود شما این است که لژ تنها فضای نخبگانی آن دوره بوده که به آرای فلسفی یا حالا اجتماعی دانشمندان آن دوره توجه نشان می‌داده … کلیسا هم بوده ولی کلیسا تقریباً آرایی را که خودش می‌پسندید را قبول می‌کرد یا نقل مشهوری وجود دارد که هر کسی در آن دورۀ قرون وسطی نظر مخالف کلیسا داشته عضو لژ می‌شده چون اگه می‌رفته کلیسا با او برخورد می‌کردند ممکن بود دادگاهی بشود مشکل برای او ایجاد شود و مجبور است جای دیگری پیدا کند طبیعتاً لژ حالتی مثل یک در واقع اسپانسر است که این فرد را می‌پذیرد به او بها و امکانات می‌دهد مشهورش می‌کند و بعدها به رده‌های بالاتر وارد می‌شود … البته گویا طیف دیگری از لژها هم در آن دوره هستند که تحت پوشش کلیسا عمل می‌کنند که حالا ما بیشتر آنها را با نام ایلومیناتی می‌شناسیم الآن این توضیحی که شما فرمودید بیشتر ناظر به ماسون‌ها بود … بله لژ‌های ماسونی بود حالا آن دسته را خیلی این‌جا نمی‌توانیم باز بکنیم چون مطلبش طولانی می‌شود آن دسته در انحرافات دینی بیشتر وارد می‌شوند و ماسون‌ها کلاً دین را کنار گذاشتند یک تفاوت‌های این‌جوری هم یا هم دارند … سکولارتر هستند … ولی یک مطلب دیگری هم هست حالا اگر فردی بخواهد به درجات بالاتر وارد بشود این چه جوری باید رفتار کند یک‌سری مراحلی وجود دارد این مراحل حالا در آخر منابعشان را هم معرفی می‌کنیم برگرفته از منابع مختلف است و خیلی از آنها برای عموم آشکار نیست ولی آنهایی که آشکار شده این است که فرد اول تحقیر شخصیت را باید بپذیرد یعنی وقتی که وارد این فضا می‌شود حالا به صورت طبیعی افراد او را می‌آورند در یک فضایی ممکن است حتی حالا برهنه‌اش هم بکنند و تحقیرش می‌کنند شخصیتش را خرد بکنند تا فرد بپذیرد که در قبال این ساختار کسی نیست خودش را کنار بگذارد مرحلۀ بعدی این‌ است که فرد هم زباناً و هم قلباً در واقع اثبات کند که به هیچ دین الهی تعلق ندارد این با یک‌سری رفتارهای مختلفی هست در لژها مراسماتی دارند شعرهای می‌خوانند و مراسماتی که زباناً فرد این کار را انجام می‌دهد و بعد مراسماتی هست که توهین به اِلمان‌های مذهبی، کتاب‌های ادیان الهی که حالا خیلی نمی‌شود این‌ها را باز کرد ولی رفتارهای نادرستی است مرحلۀ بعد جدا‌کردن فرد از تعلقات خانوادگی مثل ازدواج مثل فضاهای در واقع خانوادگی که این لژها فضای مردانه دارد و در آنها رفتارهای غیر اخلاقی از این جنس خیلی رواج دارد و یکی از جاهایی است که متأسفانه این رفتار خیلی دیده می‌شود و نهایتا‌ً فرد باید شهوت خونریزی را به‌دست بیاورد و این با مراسم قربانی‌کردن وجود دارد خیلی از این‌هایی که ما گفتیم و خیلی‌ از آنها که حالا برای خود ما هم آشکار نیست چون این‌ها پروتکل‌هایی دارند که اجازه نمی‌دهند هر کسی هر مطلبی را بیرون بیاورد و مطرح بکند … گویا سوگند رازداری می‌خورند … بله بله و خیلی از این‌ها که از لژ خارج می‌شوند جانشان را از دست می‌دهند و مسائلی به این شکل باعث می‌شود که فرد یک شخصیت غیر‌الهی و غیرانسانی پیدا کند و این فرد حالا در هر ساختاری که باشد و در هر سیستمی که وارد بشود ممکن است ظاهر موجهی داشته باشد ظاهر اهل ایمان را داشته باشد و مناسک دینی را هم به‌ظاهر انجام بدهد ولی باطنش باطن در واقع خیلی نامناسبی است و این مجموعه حالا با این وسعت تشکیلاتی و گسترۀ جهانی و توان مالی می‌تواند برنامه‌ریزی‌های بزرگ برای دنیا انجام بدهد این‌جاست که واژه‌ای را دوست داریم خیلی روی آن تأکید بکنیم نقشه‌های ماسونی برای دنیاست و این‌که ما یک مجموعه را به سیر کامل در یک دورۀ زمانی ببینیم که دارد نقشه‌ریزی می‌کند اگرچه آزمون و خطا دارد و بعضی از نقشه‌هایش اجرا نمی‌شود بعضی جاها جلویش گرفته می‌شود ولی این نقشه‌ها را رها نکرده که یکی از افرادی که اگر تصویرش را نشان بدهند آقای آلبرت پایک هست خیلی جالب است ایشان در دورۀ جنگ‌های داخلی آمریکا یک نامه‌ای می‌نویسد به یکی از سران مافیای ایتالیا به اسم آقای ماتزینی و به او می‌گوید که ما باید سه جنگ جهانی راه بندازیم تقریباً پنجاه شصت‌سال قبل از جنگ‌های جهانی … بله چون ایشان ژنرال قرن نوزدهم هست … بله حالا امروز که ما این‌جا نشستیم دوتای این جنگ‌های جهانی راه افتاده پس نشان می‌دهد که این مجموعه برنامه‌ریزی کرده و برنامه‌یزی دارد اجرا می‌شود و این پیشگویی نیست این برنامه‌ریزی است بعد این فرد کسیه که در کتابش که دوستان این‌جا تصویرش را می‌آورند رسماً نوشته که ما لوسیفر را می‌پرستیم و لوسیفر نور است در این کتاب Morals and Dogma اشاره می‌کند که ابلیس لوسیفر را نور می‌داند که ما باید منتظر باشیم که او بیاید … این را خود آلبرتو می‌گوید؟ بله در همین کتاب اشاره می‌کند این کتاب‌هایی که این‌جا گفتیم منابعی هست که اگر کسانی بخواهند این مناسک ماسونی را پیگیری کنند در برخی از این‌ها هست و هم‌چنین چون آئین‌های ماسونی برگرفته از آئین میتراست این کتاب آقای مارتین ورمازرن یکی از منابع خوب است اگرچه درجاتشان با هم تفاوت دارد ولی این مناسک آن‌جا خیلی به‌دقت آورده‌ شده است بسیار خب از توضیحات شما من این‌طور استفاده می‌کنم که پس این بحث رایج صرفاً نمادگرایانه در خصوص ماسون‌های پرگار و چند شکل و شمایل و دو ستون و صفحۀ شطرنجی همۀ آن چیزی نیست که ماسون‌ها دارند برنامه‌ریزی فضاهای نخبگانی، جذب دانشمندان و متفکرین آن دوره و حالا بسته به تنوع ذائقه و سلیقۀ نخبگان، قاعدتاً باید تنوعی از لژها وجود داشته باشد که بتواند پوشش بدهد این تفاوت ذائقه‌ها را و این‌که افرادی پس از پیوستن به این فضای نخبگانی تا مدت‌ها نمی‌دانند کجا رفتند و تلقی‌شان این است که این‌جا یک کلوپ علمی است و از جایی حالا فرد اگر او را مناسب تشخیص بدهند با اسرار لژ آشنا می‌شود و حالا یک برنامه‌ریزی دراز‌مدتی که می‌تواند تا چند قرن آینده را براساس یک نقشۀ خلاصه مخفی جلو ببرد این جمع‌بندی من بود از مباحث شما، لایه‌های تفکری، سیاسی و احیاناً فلسفی این‌ها داشتند که ما الآن بررسی بکنیم؟ بله این لایه را اگر بخواهیم بررسی بکنیم هابز آقای توماس هابز انگلیسی اولین کسی است که جرئت می‌کند تفکر یونانی نه تفکر یونان پاگانیست را بلکه تفکر ارسطو را که انسان را ذاتاً مدنیت‌پذیر می‌دانسته زیر سؤال ببرد و انسان را موجودی در تضاد دائمی بداند … بله و بعد از او با یک فاصلۀ چند‌ساله‌ای ژان ژاک روسو که شاگرد تفکری مکتب هابز است این را ادامه می‌دهد و انسان را وحشی می‌نامد و گرگ انسان به یک شکلی و می‌گوید که این انسان آزاد بودنش این است که در محیط طبیعی باشد حالا اگر ما بخواهیم این را به شهر بیاوریم فضای مدنیت باید او را آموزش بدهیم مثلاً ببریم در مدرسه دوازده‌سال همه چیز را به او بیاموزیم … یعنی تعلیم و تعلم اجباری که دقیقاً از ژان ژاک روسو شروع می‌شود و فرانسویان آغازگر آن هستند این بوده … البته حالا همه چیز را بیاموزیم در کشور ما خیلی از این همه چیز انجام نمی‌شود … بله و خیلی گسترۀ آن بیشتر است در همان دوره آقای منتسکیو هست ایشان دارد … البته فکر می‌کنم با سند ۲۰۳۰ که نزدیک بود به کشور ما تحمیل بشود همه چیزی که مد نظر آن دوره بوده داشت اتفاق می‌افتاد که حالا با تدبیر خردمندان و خردورزان و مصلحان جامعه ما این اتفاق نیفتاد ولی با ۲۰۳۰ داشت چنین اتفاقی می‌افتاد … بله در همان دوره ما آقای مونتسکیو را داریم که ایشان دارد در واقع سیستم تقنینی و قانونگذاری و حکومتی یک نهاد و کشور بدون خدا را و بدون توجه به ابعاد غیرمادی را تئوریزه می‌کند … بله … ایشان می‌آید نظریۀ تثلیثی آقای جان لاک را ادامه می‌دهد و ساختار سه قوۀ حکومت را در کتاب روح‌القوانینش شرح می‌دهد و یک گزارۀ خیلی نامناسبی ایشان در روح‌القوانین دارد البته نه درمورد فضای آن‌روز اروپا ولی در کل ایشان می‌گوید که اگر دین حالا (به اسم آن‌روز: کلیسا) در مقابل حکومت قرار بگیرد یعنی قوانین دین در مقابل قوانین حکومت آن کسی که باید برود کنار دین است و این‌ را خیلی واضح اعلام کرده و الآن هم خیلی واضح در مراجع علمی ما دارد تدریس می‌شود … دین اگر در مقابل آزادی قرار بگیرد دین شکست می‌خورد خب عرضم به حضورتان که حالا همۀ این تفکرات را آیا می‌شود این‌طور تصور کرد که اتفاقی پدید آمده یا واقعاً اتفاقی بوده بعداً به‌صورت هارمونیک تغییری را در جامعه ایجاد کرده … قطعاً حالا ممکن است تفکر درستی نباشد ما یک‌سری گروهی از نوازندگان را داریم تصور می‌کنیم که دارند هر کدام یک سازی را می‌نوازند و یک آهنگ خوشایند هارمونیکی دارد شنیده می‌شود یک عده‌ای از متفکرین در کنار هم نشستند و دارند برنامه‌ریزی می‌کنند که یک حکومت را تمام اجزای تفکری‌اش را برای ما فراهم کنند آدام اسمیت دارد اقتصاد این حکومت را که به آن می‌گویند پدر کاپیتالیست اقتصادی را در همان دوره دارد شرح می‌دهد … از نوازندگان دیگر این ارکستر … و مثلاً نفر بعدی آقای جان لاک است که نظریۀ تولرانس دینی را دارد شرح می‌دهد که ایشان در واقع احکام دینی را ثابت نمی‌داند و دارد در آن تشکیک می‌کند که احکام دینی می‌تواند در فضاهای مختلف تغییر بکند خوب ما الآن داریم می‌بینیم یه عده‌ای دور هم جمع‌شدند دارند یک گسترۀ وسیعی از برنامه‌ریزی را برای یک حکومت ارائه می‌دهند چه‌طور این‌ها می‌توانند با هم هماهنگ نباشند و این‌ها عموماً مثلاً آقای روسو و کسان دیگر این‌ها استادان اعظم همان لژها هستند طبق نقل خودشان و اصلاً چیز پوشیده‌ای نیست و نسل در واقع انقلابیون افرادی مثل میرابو، دانتون و فیلیپ اگالیته و حتی پاپ آن دوره پاپ کلمنت چهاردهم به‌شدت تحت‌تأثیر افکار این‌ها هستند … و مارا ژورنالیست معروف انقلاب بله و این‌ها شاگردان این افراد هستند وقتی که ما این را می‌بینیم خیلی واضح باید نتیجه‌گیری کنیم که برنامه‌ریزی وجود داشته و یک مجموعه‌ای در اوج قدرت سال‌ها برنامه‌ریزی کرده، آزمون و خطا کرده حالا رسیده به این‌که تفکرش را در جامعه گسترش داده و الآن می‌خواهد قدرت را به‌دست بگیرد و این توانایی را در خودش می‌بیند که آن جامعه‌ای را که می‌خواهد قدرتش را به‌دست بگیرد تفکرش را هم در واقع پشتیبانی کند در همۀ وجوه جامعه و این کار را انجام می‌دهد منتها ما باید به نتیجۀ آن هم نگاه بکنیم در فرانسه و در همان دوره، دورۀ لوئی شانزدهم خب یک‌سری کشتار بلاوجه اتفاق می‌افتد یعنی اولین نتیجۀ مستقیم تفکرات این افراد خونریزی است خونریزی شدیدی که هیچ کنترلی هم رویش نیست شاید فکر می‌کنم خود این رهبران انقلاب هم در یک دوره‌ای خیلی نمی‌توانند کنترل کنند آن وسعت خشونت‌ها و خونریزی را … و نفوس یکدیگر را بیشتر کنترل می‌کنند با گیوتین، کنترل نفوذ دارند یعنی پس اوقات تلخی‌ها و اتفاقات و اختلافات میان لژها هم بوده منطقاً که به یک آنارشی بعد انقلاب انجام می‌دهد و شاید از این منظر انقلاب کبیر فرانسه را بتوان بیشتر انتقام کبیر فرانسه نامید … در واقع این خیلی مطلب مهمی است که ما به این توجه بکنیم که این تفکرات در واقع ما را یعنی جهان را و همان حالا فرانسه را که مبدأ آن هست به آزادی، امنیت در واقع رفاه، فضای انسانی نرساند و در فاصلۀ کوتاهی کشتار یک جمهوری یک انقلاب عجیب و غریب بعد دوباره پادشاهی و پادشاهی که … و امپراتوری … و امپراتوری که خیلی عجیب است برعکس امپراطوری قبلی چون ماسون است مورد قبول این‌هاست این‌ها کسانی بودند که در آن دوره می‌گفتند مثلاً پادشاهی برعلیه آزادی است برعلیه درواقع شخصیت انسان و هویت انسان است امروز پادشاهی دوباره موافق انسان است و به‌شدت پشتش هستند کمکش می‌کنند و در واقع او را در کارهایش راهبری می‌کنند این‌جاست که ما یک مقداری باید روی این قضیه فکر کنیم این مسئله تا همین امروز جز چالش‌های بزرگ متفکرین اسلامی هم هست متفکرین اسلامی با این درگیرند که اگه بخواهند تفکرات این افراد را که پایۀ علوم انسانی است کنار بگذارند پس چه چیز را به‌جای آن بیاورند و الآن این تفکرات افراد بالاخره دز سیستم‌های حکومتی آمده و در همه جا وارد شده و ما تا زمانی که این‌ها را جایگزین نکنیم ایمن نیستیم از خیلی از مشکلات، مشکلات فکری، مشکلات اجتماعی، تحولات اجتماعی تا زمانی که ما نتوانیم مثلاَ اقتصادمان را از این فضا و در واقع از این آلودگی پاک کنیم مدل حکومتی‌مان را تا آن‌جایی که می‌شود اصلاح کنیم از این آلودگی و این یک میراثیه که فرانسه برای ما گذاشته و متأسفانه هنوز که هنوز است نه ما در حوزۀ تفکری نه خیلی از متفکرین اسلامی نه خیلی از متفکرین جاهای دیگر دنیا نتوانستند از آن رها بشوند خب اگر بخواهیم برگردیم به بحث انقلاب کبیر فرانسه فکر می‌کنم ما یک سند دیگر هم در مورد انقلاب کبیر فرانسه داریم که نشان بدهد چه‌قدر این افکار نافذ بود یا این‌که چه‌قدر انقلاب انقلاب موفقی بود آن‎‌هم کاتاکومبه در تحقیقاتتان به کاتاکومب هم رسیدید و یا این‌که چه اتفاقی افتاد چه بود این ماجرا؟ آزمایشگاه‌ انقلاب است دیگه … بله یکی از مسائلی که آن‌جا خیلی جالبه اتفاق افتاد کاتاکومب یک قبرستانی که قبلاً بود ولی مثلاً یک تعداد محدودی محلی آن‌جا دفن بودند در جریان انقلاب و این جریاناتی که بعد آن پیش می‌آید تقریباً شش‌میلیون نفر آدم آن‌جا دفن می‌شوند و دفن‌شدنشان هم به شکل خیلی غیرانسانی است … کاملاً حالت شبه آیینی دارد این زیر پاریس است الآن؟ بله زیر پای مردم پاریس که راه می‌روند … شش‌ میلیون اسکلت؟ … بله شش میلیون انسان … چه‌جوری خوابشان می‌برد و این کاملاً انگار به‌شیوۀ آیینی این گورستان عظیم زینت‌شده … بله ظاهراً حالا بخشی از ماسون‌ها … فرقه‌ای … فرقه‌ای مثلاً در آمریکا هستند که فرقۀ اسکلت و جمجمه که همین الآن هم در آمریکا حضور دارند و آقای بنجامین فرانکلینی که یکی از پدران انقلاب آمریکای بود … عکسش هم رو دلار است … جزو این فرقه بود این‌ها با استفاده از این اسکلت‌ها مراسماتی دارند و ظاهراً در آن دوره این‌ها به‌صورت مخفی با اجساد مردمی که به جنایت خودشان کشته شده بودند این رفتارها را می‌کردند و زیر پای مردم پاریس همین الآن هست و یک مرکزی است که الآن همه می‌روند و آن را می‌بینند دهند … پس آثار هنری درست کردند با کشته‌های انقلاب و می‌شود این را یک‌جوری لابراتوار یا آزمایشگاه عملی انقلاب کبیر دانست گویا بعداً هم در اتفاقات کومون که حالا موضوع جلسات بعد ما هست این اثر هنری در زیر پاریس تکمیل‌شده و با اسکلت‌های جدید آن را زینت کردند آدم واقعاً نمی‌داند چه بگوید این تمدن چه نقلی دارد بسیار خب اگر توضیحات شما در این قسمت تمام شد به‌نظرم وقت آن است که کلیپ سوم پژوهشی شما را با هم ببینیم لوئی چهاردهم دستاوردهای مجلل سلطنت هفتاد‌ساله‌اش که با رنج و نفرت رعیت فرانسوی و خون و محنت مستعمرات به‌دست آورده بود را به شورایی سپرد که باید تا به سن بلوغ رسیدن پادشاه بعدی که در هزار و هفتصد و پانزده پنج‌سال بیشتر نداشت سلطنت را اداره می‌کرد شورایی که هرچند دو فرزند نامشروع او مهم‌ترین اعضای آن به حساب می‌آمدند ریاست آن را به عهدۀ برادرزاده‌اش فیلیپ اورلئان سپرده بود و فیلیپ تصمیم گرفته بود برخلاف وصیت پادشاه در عوض بازگرداندن اختیارات از دست‌رفتۀ مجلس، سلطنت را به دست آورد در کودتایی اندرونی شورای سلطنت را از اعتبار انداخت و به حکم مجلس، حاکم فرانسۀ مجلل شد لابرویر که یکی از نویسندگان بزرگ فرانسه است می‌گوید پرهیزکار کسی است که اگر پادشاهش کافر و خدانشناس باشد او نیز کفر و خدای‌نشناسی را شعار خود قرار دهد و این کاری بود که مردم فرانسه به‌ویژه پاریسی‌ها خاصه طبقۀ منورالفکر در پیروی از نایب‌السلطنه انجام دادند و در تظاهر به بی‌دینی از هم پیشی‌ می‌گرفتند شاه جوان نیز که در هزار و هفتصد و بیست و دو و در سیزده‌سالگی به‌عنوان لوئی پانزدهم بر تخت نشست نتایج‌ رشد در درباری که روزهایش به بزم و رقص و شب‌هایش به عیش و نوش می‌گذشت را این‌گونه بروز داد که در طول پنجاه و دو سال پادشاهی سلطنت را به معشوقه‌هایش سپرد و خود به امور شخصی پرداخت و این مادام‌ها و مادمازل‌ها که ارادت ویژه‌ای به فرهنگ و ادبیات داشتند صاحبان محافلی شدند که ادبیات فرانسه و فرهنگ روشنفکرانه را انتشار دادند و برخی زمینه‌های انقلاب کبیر را فراهم آوردند شکست در جنگ‌های استعماری با انگلستان و از دست‌دادن مستعمرات شرق و غرب هم بازرگانان را به‌خشم آورده بود و هم غرور فرانسوی دو قرن آقای اروپا را خدشه‌دار کرده بود. با این همه هزینه‌های شرکت در جنگ انفصال آمریکا و جنگ‌های متعدد هم مزید بر علت شد و خزانه را بیش از پیش خالی‌ کرده بود دربار برای جبران این کسر بودجه یا متوسل به قروض اجباری از سرمایه‌داران می‌شد و یا مالیات‌های جدید تصویب می‌کرد مالیات بر نمک، زمین و هر چیز که قابل تصور بود و این درحالی بود که طبقۀ اشراف و کشیش‌ها از پرداخت مالیات معاف بودند در این بین دستگاه کلیسا هم خود باری بر دوش مردم بود و به‌عنوان بزرگترین ارباب فئودال که یک پنجم از اراضی کل فرانسه را در اختیار داشت ترتیب دریافت مالیات‌ها و انحصار‌های خاص خود را می‌داد مردم اما چنان در فقر و تنگدستی غوطه‌ور بودند که کلیسا، خواباندن کودکان زیر یک‌سال در کنار پدر و مادر را ممنوع اعلام کرده‌ بود تا توجیه و بهانه‌ای برای خفگی کودکان‌شان نداشته باشند کودکانی که وجود‌شان به‌معنای غذای کمتر برای کل خانواده بود هرچند در شرایط عادی تعداد کمی از آنها از گرسنگی و بیماری جان سالم به در می‌بردند و به یازده‌سالگی می‌رسیدند دربار سلطنتی اما فارغ از تمام این قضایا به فکر تجملات اشرافی خود بود و سهم زیادی از خزانه صرف خانوادۀ سلطنتی و دوستان و آشنایان آنها می‌شد دربار فرانسۀ آن روز دنیایی بود که کلاه‌گیس‌های زیبا و سردست‌های توری و لباس‌های ظریف بدن‌هایی را که به‌ندرت شسته می‌شد و پر از کثافت و نجاست بود را پنهان می‌داشت و عطرهای مرغوب و پرآوازه‌ای که برای پوشاندن بویی که شاید خیلی فرقی میان پادشاه و اشراف و رعیت نمی‌گذاشت و بدون توجه به ظاهر برابرشان می‌کرد چراکه اشراف فرانسوی اهتمامی به حمام نداشتند یک نجیب‌زاده اصلاً و ذاتاً پاک بود و نیازی به آب برای پاک‌کردن نداشت بسیار خب زمینه‌های وقوع انقلاب کبیر فرانسه را در این کلیپ شما دیدیم اجازه بدهید برویم سراغ آخرین سؤال پژوهشی این برنامه این زمینه‌های وقوع انقلاب اعم از اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، فرهنگی هر چه که بود چه‌گونه فضای اجتماعی ایجاد کرد و چه‌گونه دغدغۀ مردم شد بالاخره این‌ها یک‌سری برنامه‌های فضاهای خاص بود اگر بپذیریم در لژ طراحی‌شده یا در فضای نخبگانی نظیر آن الآن باید بشود دغدغۀ مردم و نهایتاً به یک بروز اجتماعی بی‌انجامد این چه‌گونه اتفاق افتاد … از ابتدای جلسه تا الآن یک‌سری از اتفاقات تاریخ فرانسه گفته شد حالا ما نزدیک شدیم به انقلاب کبیر می‌خواهیم فضای قبل از انقلاب را توضیح بدهیم که چه عوامل دیگری بودند که کمک کردند که چنین اتفاقی بیفتد یکی از این عوامل فضای بورژوازی است که در فرانسه و کلاً اروپا شکل‌گرفته آخه ما نظام فئودالی را توضیح دادیم یک‌سری قلعه هستند و کسانی که روی این زمینه دارند کار می‌کنند فضای بورژوازی کسانی هستند که کارهاشان پیشه‌گری و صنعت‌گری است و بانک‌دار هستند یا بازرگانی می‌کنند و در سیستم فئودالی حساب نمی‌شوند و حالا طی زمان این‌ها کم‌کم به شهرسازی روی آورده‌اند دارند شهر می‌سازند و صاحب سرمایه شدند و چیزی که جلوی این‌ها را می‌گیرد سلطنت و کلیسا هست چون‌که این‌ها سرمایه دارند می‌خواهند سهمی از قدرت هم داشته باشند و چیزی که جلوی این را گرفته آن حق الهی است پس با این مشکل دارند و در انقلاب کبیر هم چیزی که می‌بینیم آن نفعی که انقلاب دارد می‌رساند به این سرمایه‌دارهاست آنهایی که بورژوا هستند و مردمی که در انقلاب شرکت می‌کنند صرفاً یک پیاده‌نظام برای این افراد هستند حالا اگر ما دلایل مختلف را بخواهیم به‌صورت لیست‌شده ببینیم یکی‌اش همین تقابل سرمایه‌داری و آریستوکراسی است با اشراف کسانی که سرمایه دارند در مقابل کسانی که اشراف هستند و یک‌سری حقوق دارند مثلاً خود اشراف از مالیات معاف هستند ولی سرمایه‌داران این‌جوری نیستند این‌ها می‌خواهند به آن اهدافشان برسند بحث بعدی کمک به آمریکا در جنگ انفصال است خب یک‌سری جنگ‌ها سر مستعمرات هست فرانسه مستعمرۀ هند و کانادا را از دست‌داده … بله این اتفاق احتمالاً گروهی از بینندگان برنامه ندانند که هندوستان ابتدا جزو مستعمرات فرانسه بود که طی جنگ‌های هفت‌ساله به‌دست انگلیسی‌ها می‌افتد در مورد این عکس هم بعداً برای ما توضیح بدید که کدام مقطع تاریخی است … حالا فرانسه مستعمراتش را از دست داده که هند و کاناداست طی جنگی که با انگلستان دارد و حالا فرانسه می‌آید در جنگ استقلال آمریکا به آمریکایی‌ها کمک می‌کند و نیرو می‌فرستد که یکی از افرادی که می‌فرستد آقای لافایت هست که در وسط تصویر هم می‌توانید ببینید … ژنرال لافایت معروف که بعداً جزو بانیان انقلاب کبیر هم هست و مؤسس گارد ملی بله توضیح می‌دادید این‌که پس اصولاً لباس و ساز و برگ و تجهیزات استقلال‌طلبان آمریکا همه‌اش به‌رنگ ارتش فرانسه هست به این‌جا برمی‌گردد مثلاً این‌ها یعنی نیروهای جرج واشنگتن تجهیز شده توسط ارتش فرانسه هستند در مواجهه با کت قرمز‌های انگلیسی خب … کلود فرانسه در مقابله با از دست‌دادن مستمعراتش دارد حمایت می‌کند از از آمریکا که آمریکا مستقل بشود و ضربه‌ای به انگلستان بزند … به‌نوعی تلافی می‌کند کار انگلیسی‌ها را خب … حالا انگلستان هم کوتاه نمی‌آید و کمک می‌کند که انقلابی در فرانسه شکل بگیرد که بعداً می‌بینیم به ادامۀ لوئی شانزدهم می‌رسد و این‌جا نقش لژها خیلی پررنگ‌تر می‌شود و حالا همۀ این جنگ‌هایی که دارد اتفاق می‌افتد وضعیت بد اقتصادی را برای مردم به ارمغان می‌آورد که یک‌سری جنگ ما داریم جنگ جانشینی لهستان جنگ جانشینی اتریش و جنگ‌های هفت‌ساله که اشاره شد و فرانسه سعی دارد با جاهای دیگر هم جنگ داشته باشد که آن کسی را که می‌خواهد پادشاه بکند همۀ این جنگ‌ها باعث یک‌سری مشکلات اقتصادی برای مردم شده و اکثر نتیجه‌ش به آنها می‌رسد مالیات‌های مختلفی ایجاد می‌کنند برای این‌که بتوانند برای ادامۀ جنگ‌ها پول دربیاورند و وضعیت بد اقتصادی را داریم در مقابل این چیزی از دربار کم نشده یعنی همان اسرافی که از سال‌ها قبل داشتند تجملایی که داشتند با همان مدل دارند پیش می‌روند و این‌جا آقای نِکِر که وزیر مالی هست می‌آِید این لیست را انتشار می‌دهد به‌صورت عمومی و جو بدتر می‌شود شورش‌های مختلفی شکل می‌گیرد که چرا ما در چنین وضع اقتصادی بدی هستیم ولی دربار دارد به تجملات خودش می‌رسد که این قسمت هم شاید اشاره کنم جالب باشد کاخ ورسای که زمان لوئی چهاردهم درست می‌کنند خب خیلی کاخ بزرگی است اکثر خزانۀ فرانسه دارد صرف ساخت آن می‌شود که در توضیحاتش می‌گویند هزار عدد فواره داشته … ما موجی از قحطی پس داریم و جالب است که این قحطی که در جامعۀ فرانسه قبل انقلاب اتفاق می‌افتد در چند جای دیگر هم دیده می‌شود یعنی در انقلاب‌های مشابهی که بعداً فضاهای لژ و نخبگانی به تقلید از جامعۀ فرانسه آنها را شکل می‌دهند ما قحطی‌های مشکوکی می‌بینیم در خود انقلاب مشروطه ما دو مورد داریم این چه‌جوری است به این قحطی هم می‌شود گفت که یک‌جور مدیریت شده بوده کلاً ما این مدل را در روسیۀ تزاری هم می‌بینیم که حالا یا سر نان دارد بحث می‌شود یا سر قند که می‌بینیم یک خط مشترکی بین همۀ این‌ها هست و دارند از یک الگو استفاده می‌کنند و حالا نکتۀ جالب آن هم این است که این فقر و بدبختی شاه می‌آید کمک مالی بکند که قیمت نان پایین بیاید ولی باز می‌بینند فرقی نمی‌کند بعداً معلوم می‌شود یک تعدادی از این سرمایه‌دارها و کسانی که به لژها مرتبط بودند احتکار می‌کردند که نگذارند هیچ فرقی بکند و این شورش‌ها بدتر بشود افراد دیگری که نقش داشتند عصر روشنگری و کسانی که در نوشتن این مقالات و روزنامه‌ها و تئاتر و این جور چیزها کمک داشتند که آقای رفیق‌دوست هم به یک‌سری از افراد اشاره کردند خب این افراد تئاتر برگزار می‌کردند روزنامه می‌نوشتند و این‌جا این مطبوعات و چیزهای فرهنگی خیلی نقش دارد برای این‌که دربار را بدنام بکند یا یک‌سری اتفاقاتی که دارد می‌افتد مردم بفهمند و هم‌چنین در حمایت از سرمایه‌داری بیاید صحبت بکند و کسانی‌که جزو لژها هستند ولی ظاهراً آن موقع بیش از هشتاد‌درصد مردم فرانسه بیسوادند و نمی‌توانند بخوانند مطلب چه‌گونه به آنها منتقل می‌شود … افرادی هستند که در کلوپ‌هایی که آن موقع راه می‌افتد یا مکان‌های خاصی که بوده صحبت و سخنرانی می‌کردند پس نقش سخنوران مهم است و بحث دیگری که این‌جا کمک می‌کند به این شرایط، انقلاب صنعتی است که قبلاً بحث آن انجام‌شده که اگر ما پیروزی ماشین را در آن دوره ببینیم خب پیروزی با کسانیست که این ماشین‌ها را بر عهده دارند و در دستشان است و این‌جا انقلاب‌صنعتی می‌آید به این‌ها کمک می‌کند که بیشتر روی بیاورند به سرمایه‌داری و از دین هم بیشتر فاصله بگیرند و همه‌ی این عوامل جمع می‌شود به انقلاب کبیری می‌رسد که بعداً آن‌قدر کشت و کشتار هست که به آن دوره و عصر گیوتین می‌رسیم که ان‌شاءالله در جلسۀ دوم بررسی می‌کنیم بسیار خب ما وقت بیشتری برای ادامۀ برنامه نداریم تشکر می‌کنم از شما آقای رفیق‌دوست، جناب امیری که بحث مقدمات انقلاب کبیر فرانسه را برای ما بیان کردید ان‌شاءالله در قسمت بعدی این برنامه در خدمت بینندگان محترم خواهیم بود با موضوع خود انقلاب کبیر فرانسه تا دورانی دیگر شما را به‌خدا می‌سپاریم، خدا‌نگهدار مردم فرانسه نسبت به این موضوع عقدۀ بدی را از شاه به دل می‌گیرند اما برای بروز این عقده و برای تسویۀ حساب مجبورند تا پنجم اکتبر صبر کنند حالا پنجم اکتبر چه اتفاقی می‌افتد روز قبلش یعنی چهارم اکتبر پاریس پر می‌شود از اعلامیه‌هایی به قلم مارا این پزشک این ماسون و … ژورنالیست جنجالی … پدر ژورنالیست برانداز فرانسه که وقتی قلم می‌زد از چند نفر تا چند هزارنفر در فرانسه معمولاً کشته می‌شدند معمولاً قلم‌هایش با خونریزی همراه بود شاه می‌آید از این شرایط که ملکۀ اتریشه استفاده کند و می‌خواهند به اتریش فرار کنند که حالا آن‌جا متحد بشوند چون برادر ملکه پادشاه اتریش است به‌سمت اتریش بروند و حالا از آن‌جا حمله بکنند به فرانسه و سعی‌کنند آن تاج و تختشان را حفظ کنند حالا یک اتفاقات جالبی این‌جا می‌افتد که بخواهیم خیلی خلاصه اشاره کنیم این‌ها با لباس مبدل و یک کالسکه خاصی که می‌گویند اشتباه می‌کنند کالسکۀ سلطنتی استفاده می‌کنند … می‌خواهند فرار کنند با کالسکۀ سلطنتی فرار می‌کنند

4.9 7 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

3 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
محمد
محمد
2 سال قبل

بسیار عالی

حمید رضا عرفانی نیا
حمید رضا عرفانی نیا
3 ماه قبل

سلام خدمت شما
اگر مباحث بصورت فلوچارت و محور زمان ترسیم بشه برای یادسپاری و فهم بهتر موثر هست
ممنون از زحماتتون