برای میلیونها کارگر آمریکایی، انقلاب صنعتی به معنای تغییر اساسی در شیوه زندگانی بود. در گذشته آنها میتوانستند در خانه، مزرعه و یا تولیدیهای کوچک خانگی کار کنند. وقتی بعد از انقلاب صنعتی، افراد جامعه به کارهای کارخانهای مشغول شدند، هر دسته از کارگرها بخش کوچکی از کل کار را انجام میداد.کاری تکراری که اغلب تنها شامل یک بخش بسیار کوچک از یک فرآیند بزرگتر میشد. کارگر اغلب از نتیجه کار خود مطلع نمیشد. محیط کارخانه معمولاً خطرناک و غیربهداشتی بود. با پیشرفت بیشتر ایالات متحده در صنعت، علاوه بر مردان، زنان و کودکان نیز به شمار کارگران افزوده شدند. در حالی که یک کارگر مرد بین ۲٫۵ تا ۵٫۸ دلار برای یک هفته کار دریافت میکرد، برای همان کار و در همان مدت، هر کارگر زن ۲٫۲۵ دلار و هر کودک ۰٫۵ دلار دریافت میکرد.
کارگران مهاجر حتی از کارگران بومی وضع بدتری داشتند. مردمی که به آمریکا میآمدند، در نظر سرمایهداران به معنای نیروی کار ارزان قیمت متحرک بودند.(تاریخ مردمی امریکا ص ۵۷) دلالان آمریکایی کارگران اروپایی را برای مهاجرت به آمریکا فریب میدادند. با آنها قراردادهای به ظاهر پرسود برای کار در کارخانهها منعقد میشد، اما وقتی به آمریکا پا میگذاشتند، با حقیقت تلخ مواجه میشدند. آنها همه چیز خود را در اروپا فروخته و شغلشان را درکشور مبدأ نیز از دست داده بودند؛ پس راه بازگشتی نداشتند و ناچار بودند با هر دستمزدی تن به کارهای طاقتفرسا بدهند. از طرف دیگر با ورود بیشتر این مهاجران، اوضاع برای کارگران مشغول در کارخانهها سختتر میشد و دستمزدها کاهش بیشتری مییافت. این در حالی است که درآمد کارخانهها روزبهروز در حال رشد بود. اگر چه در فاصله ۱۸۵۹ تا ۱۹۱۹ محصولات صنعتی ۳۳ برابر شده بود، اما تنها مقدارکمى از ثروتى که رشد کشور تولید کرده بود، به کارگران اختصاص داده شد. شرایط براى زنان و بچهها، که درصد بالاى نیروى کار را در بعضى صنایع تشکیل مىدادند و اغلب درآمد بسیار کمترى از مردان داشتند، سختتر بود. بحرانهاى اقتصادى گاه و بیگاه در سراسر کشور، خود باعث رکود بیشتر دستمزدهاى صنعتى بود، در نتیجه سطح بیکارى بالا و بالاتر میرفت.
شخصیت انسانی کارگران برای سرمایهداران کمترین ارزشی نداشت و چنین میاندیشیدند: «آدمها ارزانبها و ماشینآلات گرانند. شما میتوانید آدمتان را رد کنید و آسان به جای او یکی دیگر بگذارید؛ خیلیهای دیگر هستند که به طیب خاطر حاضرند به جای او بیایند؛ لیکن نمیتوانید ماشینتان را بدون پرداخت یک بهای سنگین دور بیندازید و ماشین تازهای به جایش بگذارید.»( تاریخ مردمی امریکا ص ۵۷)
دستگاههای موجود در کارخانهها به شدت خطرناک و کار بسیار سخت بود. تا حدود سال ۱۸۸۸ سیستم صنعتی آمریکا روزی صد کارگر میکشت. هر سال حدود ۳۵۰۰۰ کشته و بیش از ۵۰۰ هزار نفر هم زخمی گزارش میشد. از سال ۱۸۸۸ تا ۱۹۰۸ بیش از ۷۰۰ هزار کارگر آمریکایی بر اثر تصادفات صنعتی کشته شده بودند و در سال ۱۹۱۳ نزدیک به یک میلیون زخمی بر اثر همان تصادفات گزارش شد. وضع طوری بود که اگر یک انسان تنها دچار نقص عضو میشد، انسان خوشبختی بود.(تاریخ مردمی آمریکا ،ص۵۵)
یکی از مسائل دیگر تاثیرگذار بر زندگی اجتماعی طبقات کارگر، شهرهای کارگری بود. شهرهایی که بر محور کارخانهها شکل میگرفتند و هدف اولیه آنها نزدیکی کارگران به محل کار خود و هدف بعدی در اختیار کامل گرفتن این شهرها و زیر سلطه قرار دادن تمام شئون زندگی کارگران از جمله آموزش و مذهب بود. کارگران مجبور بودند به هر بهایی که صاحب کارخانه میگفت، خانهها را اجاره کنند. نوع اجناس مغازههای شهرک و قیمت آنها نیز تنها در حیطه قدرت سرمایهدار بود. علاوه بر این، آموزش مدارس، کلیساها، روزنامه، پلیس و دادگستری همه و همه در دست صاحب کارخانه بود. البته مقامات محلی ظاهراً با رأی مردم انتخاب میشدند، اما همگی تحت اراده صاحب کارخانه بودند. سرمایهدار تمام منتخبین شهر را با پول میخرید و هر کس را که به نظرش آشوبگر و ماجراجو میآمد اخراج میکرد یا به زندان میانداخت و اگر لازم بود توسط قاتلین حرفه ای به قتل میرساند. نظم بسیار شدیدی به همهجا حاکم بود و روز و شب با سوت آغاز به کار و پایان کار کارخانه مشخص میشد.
خونینترین اعتراضات کارگری از همین شهرها آغاز شد. زیرا هیچ راه فراری از این نظم آهنین نبود. این فشارها منجر به انفجار اعتراضهای کارگری میشد. در جامعه همه اقدامات قانونی و سیاسی به سود سرمایهداران بود و به حقوق کارگران کوچکترین توجهی نمیشد. کارگران اگر چه در انتخابات شرکت میکردند، اما این حق رأی آنها قدرت روی کار آوردن سیاستمدارانی دلسوز و حقمدار را نداشت.
در طول یک قرن هر اعتصاب کارگری با بدترین شیوهها سرکوب میشد و سران آن محاکمه و حتی اعدام میشدند، و سایر اعتصابکنندگان نیز اخراج یا جریمه میشدند. تقاضاهایی مانند کاهش ساعت کار یا افزایش دستمزد، باعث میشد کارگران با برچسبهایی مانند آشوبگر، توطئهگر و براندازنده حکومت ملی، محاکمه شوند.
تا پیش از سال ۱۸۷۴، وقتى که ماساچوست اولین قانون کشور را در مورد محدود کردن ساعات کار زنان و کودکان در کارخانهها به ۱۰ ساعت در روز به تصویب رساند، هیچ گونه قانون کاری درکشور وجود نداشت. در واقع دهه ۱۹۳۰ بود که دولت فدرال فعالانه وارد عمل شد. تا آن موقع، وضع کار به عهده مقامات محلى و ایالتى واگذار شده بود که تعداد اندکى از آنها به جوابگویى و طرفدارى از طبقه کارگر در مقابل سرمایهداران ثروتمند مىرسیدند.(تاریخ کامل ایالات متحده ،ص۱۱۲ )
نویسنده: زینب حاتمپور
منابع
- تاریخ کامل ایالات متحده، منتشر شده توسط کنگره آمریکا
- هاوارد زین، داستان مردم آمریکا، خ. طاهری، م. هادی، دوره سه جلدی، تارنگاشت عدالت ،۱۳۹۲
- هاروی واسرمن، تاریخ مردمی آمریکا از ۱۸۶۰ تا ۱۹۲۱، محمد قاضی ، نشر آروین ۱۳۷۳
- کلود ژولین، رؤیا و تاریخ(آمریکا در دو قرن )، مرتضی کلانتریان، انتشارات آگاه ۱۳۵۷
بسم الله الرحمن الرحیم. با سلام و عرض تشکر خدمت دست اندرکاران,استادان,برادران و خواهران بابت اجرای خوبی که به لطف پرودگار و رهنمایی های ولایت فقیه حاصل شد. بسیاری از مطالب در متن و پی نوشت کتاب دغدغه های فرهنگی حضرت آقا بود که نکته خوشحال کننده ای بود. خیلی نکات را به ما آموخت و خیلی نکات را هم مرور کرد. ان شاالله از قسمت های بعدی نیز فیض ببریم.
با توجه به ویدیو ها,برنامه و متون نکته ای که بنظر می آید اینست که هدف انقلاب صنعتی در ظاهر هدیه دادن بهشت زمینی به انسان اروپایی دوره رنسانس بوده, اما در باطن تامین کننده نظام,مانیفست و ایدئولوژی امپریالسیتی دول اروپایی بوده, که در حقیقت میراث به جا مانده از دوره صلیبیون است; و ماسون این دوره این ابزار استعمار-صنعت-تکنولوژی را برای رسیدن به امپریالیزم انتخاب کرده. و با همین کهنه نقاب و ایجاد وهم زندگی مرفه به قسمت پنهان هدف خود رسیده. شیطان با چهره ظاهرا زیبا انسان را گول میزند و فریفته می کند و این کید اوست.
جالبه که در همین دوران انقلاب صنعتی در آمریکا، همون طور که اختاپوس روتشیلدی و مورگان ها در اروپا جولان میدادند؛ راکفلرها هم شروع به در دست گرفتن سرمایه های آمریکا شدند و تا پایان قرن ۱۹ مقدار زیادی از عایدی چاههای نفت آمریکا رو تصاحب کردند.
این سه خاندان یهودی (مخصوصا راکفلرها) در قرن ۲۰ در ادامه انقلاب صنعتی هالیوود رو هم در سیطره خودشون قرار میدن و بازوی ماسون ها و ایلومناتی ها میشن.
با سلام و تشکر بابت برنامه شایسته تقدیرتان
اگر امکانش هست بعد از روایت تاریخ و بیان سرگذشت ایده ها و نظریاتی که در نهایت در قالب نظام سرمایداری و مانند آن به واقعیت های دردناکی که قابل مشاهده است منجر شد پرداختید، حتما راه حلی که در حال حاضر جمهوری اسلامی برای برون رفت از این چالشهای تاریخی دارد نیز بیان فرمایید.
چرا که انسان محکوم به پیشرفت است و اگر با دید مثبت نگاه کنیم این ایدههای شکست خورده به دنبال راهی برای پیشرفت بشر بودند و مطمئنا بعد از شناخت ایده های شکست خورده، آگاهی پیدا کردن از ایده های جدید جزء حداقل حقوق مخاطبان شماست.
باشد که با این برنامه ها و استمرار آن راه آینده برای افراد عادی جامعه نیز روشن شود چرا که در نهایت همین مردم عادی هستند که راه را طی میکنند.
و ما هو بالهزل