آمریکا سرزمینی است پاره پاره که یک پارچه دیده میشود. سازندهٔ اولین ساختار دموکراسی در جهان و صادرکنندهٔ آن که بیش از ۹۳ درصد از عمر ۲۴۴ ساله خود را در جنگ گذارنده. تاریخ آمریکا در غباری از این روایتها پوشیده شده است.
آمریکا کشوری است با ادعای دموکراسی، حفظ حقوق بشر و دفاع از آزادیهای فردی که از همین طریق مسیر نفوذ و تجاوز خود را به بسیاری از کشورها گشوده است. اما باید دید این مدعا در ساختار حکومتی آمریکا نیز وجود دارد؟
در سیستم سیاسی آمریکا، در زمانهایی خاص، مردانی بر سر کار آمدند که با رفتارهای رادیکال تمام شعارهای رسمی را زیر پا گذاشتند و تغییری جدی در مسیر سیاستهای آمریکا ایجاد کردند.
تصویری که گزارش رسمی تاریخ آمریکا از این مردان می سازد، افرادی بی منطق، خودخواه و عصبی بوده که خواستهای خود را بر جامعهٔ آمریکا تحمیل کردند. فرامینی که در اغلب موارد به ضرر جامعه آمریکایی تمام شد. اما از آن جایی که سیستم حکومتی خاصیت خوداصلاحی دارد، به سرعت کنار گذاشته شدند.
سوال اینجاست: آیا مردان بد وجود داشتند؟
بعد از ظهور انقلاب بلشویکی در شوروی، اثرات این انقلاب به ایالات متحده هم رسیده بود و جوانان آمریکایی که گرایشات سوسیالیست-کمونیستی داشتند به سمت تشکیل گروهی در آمریکا رفتند که در سال ۱۹۴۱ میلادی حدود ۷۵ هزار عضو پیدا کرد. بعد از شروع موج دوم اختلافات آمریکا و شوروی در دورهٔ موسوم به جنگ سرد این گروه و اعضایش تحت تعقیب قرار گرفتند. تشدید گسترش کمونیسم در اذهان رؤسای آمریکا در سال ۱۹۴۹ به صورت تصاعدی بود.
سناتور مککارتی از حزب جمهوریخواه بود و تلاش داشت که خطر کمونیسم را مهم و خیلی بزرگتر از آنچه هست، جلوه دهد. بنابراین برای مقابله با خطر کمونیسم در داخل کشور ادارهٔ اف بی آی (FBI) تأسیس شد. در طول ۴ سال کمیتهٔ فعالیتهای ضد آمریکایی، کمیتهٔ امنیت داخلی و کمیتهٔ دائمی خود حدود ۱۰۹ پرونده در مورد فعالیتهای کمونیستی افراد و مجموعهها را بررسی نمودند. سخنرانی او در مورد «لیست سیاه هالیوود» است. او از انجمنی مخفی در بین هنرمندان خبر داد که زیر نظر کمیتهٔ فعالیتهای ضد آمریکایی هستند. در این زمان بین ۱۰ الی ۱۲ هزار نفر شغل خود را از دست دادند؛ ۳۰۰ نفر از بازیگران و کسانی که در زمینهٔ فیلم مشغول به کار هستند، صرف ادعاهای بدون سند شغل خود را از دست دادند. اکثر افراد این نمونه، به کشورهای دیگری گریختند و اقلیت آنها در جامعهٔ آمریکایی تا پایان مککارتیسم منزوی و مورد اهانت واقع شدند.
پس از پایان این دوران و بازنشستگی مککارتی، دولت آمریکا اقدامات مککارتی را تلویحاً فردی قلمداد کرد. اما در واقع نهایت استفاده را از زمینهای که برای پاکسازی ایجاد شده بود کرد و هر کسی که مخالف سیاستهای آمریکا بود طرد شد. البته تاکنون و با گذشت بیش از نیم قرن، سندهای مورد ادعای مککارتی دربارهٔ نفوذ بلشویکها در دسترس قرار ندارند و اساساً این سؤال مطرح است که آیا چنین اسنادی وجود داشته است یا خیر؟
مردان بد (۱): جوزف مککارتی
مدت زمان : 4 دقیقه
نویسنده: قدسیه پائینی
تدوین: مینا و مریم کاظم
گوینده: مینا کاظم
هماهنگی: محدثه کدخدایی
تصویر: جوزف مککارتی سناتور آمریکایی در حین تحقیق در مورد نفوذ کمونیستها در دولت میکروفون را پوشانده است. (دانشنامهٔ بریتانیکا ذیل مدخل مککارتیسم)
تدوین: مینا و مریم کاظم
گوینده: مینا کاظم
هماهنگی: محدثه کدخدایی
تصویر: جوزف مککارتی سناتور آمریکایی در حین تحقیق در مورد نفوذ کمونیستها در دولت میکروفون را پوشانده است. (دانشنامهٔ بریتانیکا ذیل مدخل مککارتیسم)
خلاصه
مککارتیسم (McCarthyism) اصطلاحی است برای اشاره به فعالیتهای ضدکمونیستی سناتور جوزف مککارتی (۱۹۰۸ تا ۱۹۵۷) در آغاز دوره جنگ سرد، که موجب شد موجی از عوامفریبی، سانسور، فهرستهای سیاه، گزینش شغلی، مخالفت با روشنفکران، افشاگریها و دادگاههای نمایشی و تفتیش عقاید، فضای اجتماعی دهه ۱۹۵۰ آمریکا را دربرگیرد.
متن کامل
اشتراک در
0 نظرات
قدیمیترین