تاریخچه حزب کمونیست کوبا در دوران انقلاب کوبا (حزب سوسیالیست خلق)

زمان مطالعه: 12 دقیقه
اتحادیه های کارگری در نیمه ی اول قرن ۲۰ در کوبا

آمارگیری در کوبا نشان می‌داد که در تمام روزهای سال در کوبا به طور متوسط یک چهارم از کارگران و کشاورزان بی‌کارند. در دوره بین اشغال کوبا توسط ایالات متحده آمریکا تا نزدیکی‌های حکومت باتیستا فقط ۸/۳۳ درصد از مردم سر کار بوده‌اند. در نتیجه می‌توان گفت کوبا بار یک بی‌کاری مزمن را همیشه به دوش داشت.

جنبش کارگری کوبا در سال‌های قبل از انقلاب، کار و فعالیت کمی در جهت مبارزه با شرایطی که باعث بی‌کاری مزمن و وضع بد زندگی کارگران شده بود، انجام داد. جنبش کارگری کوبا یا «کنفدراسیون دوترا با جادورس دِ کوبا» (C.T.C) که متشکل از ۳۲ فدراسیون صنعتی بود و ادعا می‌کرد در مجموع بیش از یک میلیون کارگر عضو دارد، حدود ۱۵ سال قبل از سقوط رژیم باتیستا، فاسد، کاغذباز و مبدل به یک دستگاه ضمیمه دولت شده بود.

جنبش کارگری روزگاری فعال بود. به ویژه در جریان تحول سازمان‌های کارگری که ناشی از انقلابی شد که «ماکادو» را سرنگون کرد. تعداد زیادی از اتحادیه‌‌ها مزایای اقتصادی بیش‌تری برای اعضای خود دست و پا کردند و با همکاری با اتحادیه‌های دیگر منافع سیاسی مهمی نیز به دست آوردند. کمونیست‌ها، که نفوذشان روزافزون بود، طی سال‌های اول رژیم باتیستا بر جنبش کارگری کوبا مسلط شدند. در این مدت در عین حال که اتحادیه‌های کارگری خود روز به روز کاغذباز و تشریفاتی می‌شدند، کمونیست‌ها از لحاظ حیثیت، شرافت و شدت کار به نحو سودمندی با رهبران دیگر اتحادیه‌های کارگری و سیاست‌مدارانی که فساد آن‌ها مشهور بود، مقابله می‌کردند.

طی سال‌های دولت «گرائو» و بعداً در دولت «پریو» که متعاقب آن سر کار آمد، کمونیست‌ها را به طور روزافزون به ستوه آوردند و سرانجام با زور از دستگاه رهبری « C.T.C» بیرون راندند. در سال ۱۹۵۹ که فیدل کاسترو سر کار آمد، در کوبا ۷۰۰٫۰۰۰ بیکار وجود داشت.

در کوبا به جز برای عده‌ای از کارگران که متعلق به مؤسسات معینی بودند، برای هیچ یک از دهقانان و کارگران قانون و مقرراتی به منظور حمایت از آن‌ها در برابر پیری، از کارافتادگی و مرگ وجود نداشت.

سنگینی بار فقر به ویژه بر دوش کارگران روستایی بود. نیم میلیون از کارگران روستایی زندگیشان بسته به شکر بود و فقط در حدود ۱۰ درصد آن‌ها کار مداوم داشتند که از این کار سالیانه حد متوسط ۴۵۰ دلار درمی‌آوردند. ۸۲ درصد از کل زمین‌های کوبا زمین زراعتی بود، اما فقط ۲۲ درصد آن کشت می‌شد. در مقدار زیادی از زمین‌های اربابی (لاتی فوندیاها) که بزرگ‌تر از ۲۵۰۰ اکر بود، در بیش از ۱۰ درصد از تمام زمین، غله کشت نمی‌شد. این کشور مجبور بود سالیانه مقادیری زیادی غله وارد کند.

سابقه حزب کمونیست

در اوایل، سوابق حزب کمونیست کوبا بهانه کافی به دست انقلابیون می‌داد تا از آن خوششان نیاید و به آن‌ها با بی‌اطمینانی نگاه کنند.

حزب کمونیست کوبا[i] که یکی از مهم‌ترین و قوی‌ترین احزاب کمونیست آمریکای لاتین بود، اولین حزب کمونیست این قاره بود که در یک کابینه ملی شرکت کرد و آموخت چگونه در شرایط گوناگون به حیات خود ادامه دهد. در ضمن این حزب اولین حزب کمونیست این قاره هم بود که از طریق نهضت‌های کارگری و سیاسی به قدرت رسید.

حزب کمونیست بعد از آن که در سال ۱۹۲۵ در دوره دیکتاتوری «ماکادو» تأسیس شد، فعالیت­های زیرزمینی را آغاز کرد و با وجود این، نقشی فعال در فعالیت‌های کارگری، به ویژه کارگران شکر و تنباکو و نساجی بازی کرد. این حزب ضمناً نقش برجسته‌ای در «کنفدراسیون ناسیونال اوبررا کوبانا» (.C.N.O.C) که یک تشکیلات کارگری بود و در سال ۱۹۲۴ توسط آنارشیست­ها تأسیس شده بود، به عهده گرفت. حزب کمونیست کوبا سخت با دیکتاتوری «ژراردو ماکادو» مخالف بود. گرچه « C.N.O.C» غیرقانونی بود، لیکن تحت رهبری کمونیست‌ها اعتصابات فراوانی را سازمان داد. کمونیست‌ها ضمناً «سندیکاتو ناسیونال اوبررو دلا اینداستریا آزو کاررا» (اس. ان. او. آی. ا) را، که دومین اتحاد ملی کارگران کوبا بود و هم‌چنین جامعه کشاورزان را تشکیل دادند.

با تمام این‌ها، به نظر می‌رسید نقش حزب کمونیست در فعالیت‌هایی که منجر به سقوط دیکتاتوری ماکادو شد، دو پهلو و دارای ابهام بود. جریان به این ترتیب بود که حزب کمونیست در اعتصاب عمومی دیگری که منتهی به سقوط ماکادو شد، خود را کنار کشید.

اما در مقابل این احتمال، رهبران کارگری ضدکمونیست نظری دیگر دارند. آن‌ها می‌گویند ماکادو به حزب کمونیست پیشنهاد کرد اگر آن‌ها کوشش کنند تا اعتصاب عمومی را متوقف سازند، او حزب کمونیست را قانونی اعلام خواهد کرد و به آن کمک مالی خواهد داد. با تمام این‌ها، مدارکی کافی به دست نیامده است تا صحت نظریات دوگانه بالا را ثابت کند.

حزب کمونیست علیه گرائو

هنگامی که حکومت «گرائو سان مارتین» به جای حکومت دیکتاتوری «ماکادو» زمام امور کوبا را در دست گرفت، پرداخت مطالبات شرکت‌های آمریکایی را به تعویق انداخت و ۴۵ درصد از نرخ گاز و برق مصرفی کاست و وقتی که شرکت‌های وابسته به این موضوع اعتراض کردند، او شرکت برق کوبا را ملی اعلام کرد. گرائو دست به اجرای برنامه‌ای برای تقسیم زمین بین کشاورزان و دادن ۳۳ «اکر» زمین به هر خانواده بی‌زمین زد. هم‌چنین با گذراندن تصویب‌نامه‌ای دستور داد دست کم ۵۰ درصد از کارگران هر شرکتی در کوبا، باید کوبایی باشند.

با این وجود و علی‌رغم اقدامات اساسی این دولت و علی‌رغم مخالفت با دولت ایالات‌متحده، حکومت گرائو با مخالفت کمونیست‌ها روبه‌رو شد.

کمونیست‌ها در این مدت کوتاه چند اقدام انقلابی کردند. دهقان‌ها به رهبری کمونیست‌ها در چند نقطه کوبا زمین به دست آورده بودند و برای حفظ زمین‌هایی که نصیبشان شده بود گارد سرخ تشکیل دادند و در یک شورا به نام «ریلنگو ۱۸» که در کوه‌های ایالت اورینته تشکیل شده بود و تحت نظارت یک کمونیست سیاه‌پوست کار می‌کرد، اقداماتی برای بالا بردن سطح زندگی کارگران و ازدیاد انواع محصولات کشاورزی صورت گرفت. «ریلنگو ۱۸» تا چند ماه بعد از سقوط حکومت گرائو نیز فعالیت داشت.

وقتی که دست‌چپی‌های غیرکمونیست علیه رژیم «مندای‌تا» که دست‌نشانده باتیستا بود و بعد از گرائو روی کار آمده بود، دست به اعتصاب زدند، حزب کمونیست اصلاً با آن‌ها همکاری نکرد. « C.N.O.C» هم با اعتصاب همکاری نکرد تا چند هفته گذشت و وقتی دعوت به اعتصاب عمومی را اجابت کرد و آماده اعتصاب شد که دیگر برای ساقط کردن باتیستا خیلی دیر شده بود. همین طور وقتی کمونیست‌ها تصمیم به تبعیت از رویه جبهه ملی کوبا گرفتند، زیاد دیر شده بود تا اقدامشان بتواند در مبارزه ضد باتیستا مؤثر افتد. در این هنگام دست‌چپی‌های غیرکمونیست هم از همکاری با آن‌ها امتناع ورزیدند.

باتیستا، مدافع دموکراسی!

در سال ۱۹۳۷ باتیستا محدودیت‌های سیاسی را کاهش داد و به کمونیست‌ها اجازه داده شد که «پارتیدو یونیون رولوسیوناریو» (P.U.R) را تحت رهبری چند روشنفکر برجسته از جمله «خوان مارینللو» شاعر که بعدها رئیس حزب شد، تشکیل دهند. بالاخره حزب کمونیست کوبا در ۱۳ سپتامبر سال ۱۹۳۸ برای اولین بار در تاریخ ۱۳ ساله فعالیتش، قانونی اعلام شد.

کمونیست‌ها در سال ۱۹۳۸ نقش برجسته‌ای در تشکیل «کنفدراسیون کار کوبا» (C.T.C) بازی کردند و «لازاروپنا»، یکی از افراد کمونیست، رئیس این کنفدراسیون شد. حزب کمونیست که قانونی شده بود با «P.U.R» رسماً یکی شد و تشکیل «یونیون رولوسیوناریا کمونیستا» (اتحادیه انقلابی کمونیست) را اعلام کردند و شش کرسی کنوانسیون قانون اساسی را در اواخر سال ۱۹۳۹ و اوایل سال ۱۹۴۰ به خود اختصاص دادند. اصولاً عامل ماهیت پیشرفته قانون اساسی جدید کوبا که حزب «آتن تیکوس» و دیگر گروه­های سیاسی نیز از آن حمایت کرده بودند، کمونیست‌ها بودند.

در جولای سال ۱۹۴۰، کمونیست‌ها رسماً از ریاست جمهوری باتیستا حمایت کردند و در ائتلاف سوسیال دموکرات او شریک شدند. کمونیست‌ها خودشان ۱۰ نماینده در مجلس نمایندگان و ۱۰۰ نفر در شوراهای شهرها در سراسر کوبا انتخاب کردند و در شهر سانتیاگودو کوبا که دومین شهر بزرگ کشور و هم‌چنین در مانزانیلو، انتخابات ریاست شهرداری را بردند و به پیروزی در هاوانا نزدیک شدند.

ترجیح امپریالیسم انگلوساکسون بر امپریالیسم نازیسم و فاشیسم

در اوایل سال ۱۹۴۱ در اتحادیه انقلابی کمونیست، سوسیالیست‌ها تحت رهبری «خوان آروالو» از کمونیست‌ها جدا شدند، زیرا در مورد ارزیابی اهمیت امپریالیسم نازی با آن‌ها اختلاف پیدا کرده بودند. سوسیالیست‌ها می‌گفتند بین مضرات و خطرات امپریالیسم دارای ماهیت انگلیسی و امپریالیسم نازیسم-فاشیسم، آن‌ها امپریالیسم انگلیسی را ترجیح می‌دهند، زیرا به نظر آن‌ها امپریالیسم اخیر دارای خطرات و مضرات کم‌تری است و در این مورد با کمونیست‌ها اختلاف نظر دارند. اما وقتی اتحاد شوروی وارد جنگ دوم جهانی شد، کمونیست‌ها رویه خود را به موازات نام خود تغییر دادند. کمونیست‌ها نام حزب خود را «پارتیدو سوسیالیستا پاپیولار» (حزب سوسیالیست ملی) (P.S.P) گذاردند و بلاس روکا از اولین افرادی بود که داوطلب خدمت در نیروی متفقین زمان جنگ شد.

کمونیست‌ها با احزاب دموکرات و لیبرال و «A.B.C» در حکومت باتیستا ماندند. خوان مارینللو، رئیس حزب، سمت وزیر مشاور را داشت و اولین کمونیستی بود که تا آن وقت در آمریکای لاتین وارد یک کابینه شده بود. وقتی باتیستا به طور غیرمنتظره‌ای در سال ۱۹۴۴ در اجرای مقررات قانون اساسی از کار کنار رفت، کمونیست‌ها از جانشینی که برایش انتخاب شده بود و بعدها در انتخابات به «گرائو سان مارتین» باخت، پشتیبانی کردند.

مقدمات تحلیل قدرت

حکومت گرائو که بعد از حکومت باتیستا روی کار آمد، کوششی نکرد تا وسیله ناراحتی کمونیست‌ها را که مخالفتی شدید در داخل نهضت کار با حکومت می‌کردند، فراهم آورد.

در حقیقت آتن تیکوس که حزب گرائو بود و کمونیست‌ها، هر دو در سال بعد از انتخابات از یک‌دیگر پشتیبانی کردند و «خوان مارینللو» نایب رئیس مجلس سنا شد. روزنامه «هوی» بیش‌ترین تیراژ را در هاوانا داشت، لیکن در اوایل سال ۱۹۴۷ حکومت گرائو همکاری با کمونیست‌ها را کم و آغاز به حمله به آن‌ها کرد. حکومت گرائو تمام سنگینی خود را در حمایت از رهبران آتن تیکوس در «C.T.C» که به دو دسته تقسیم شده بود، به کار انداخت. یکی از این دو گروه تحت رهبری کمونیست‌ها و گروه دیگر تحت رهبری افراد برجسته آتن تیکوس و رهبران مستقل و منفرد بود. وقتی که شکاف در «C.T.C» ایجاد شد، برای مدت چند ماه معلوم نبود که اتحادیه‌های کارگری بزرگ به کدام طرف خواهند رفت، ولی به زودی کارگران صنایع شکر و تنباکو و کارگران دریایی به گروه غیرکمونیست «C.T.C» ملحق شدند. بعد از آن به تدریج قدرت کمونیست‌ها در داخل نهضت کار رو به کاهش رفت و تا اوایل دهه ۱۹۵۰ دیگر از سازمان‌های کارگری تحت نفوذ کمونیست‌ها تنها اسکلتی باقی ماند.

«ایوسیبوموجال» در سال ۱۹۵۰ دبیر کل «C.T.C» شد و دست به یک یورش ضد­کمونیستی زد. او ترتیبی داد که هیچ یک از آن‌ها دارای پستی در اتحادیه‌ها نباشند و تمام اتحادیه‌های وابسته را نیز مجبور کرد همین برنامه ضدکمونیستی را رعایت کنند و تهدید کرد تخلف هر یک از اتحادیه‌ها در اجرای برنامه اخیر، منجر به اخراج آن‌ها از «C.T.C» خواهد شد. هم‌چنین کمونیست‌ها در این مدت به مقدار قابل ملاحظه‌ای طرفداری توده‌های مردم را از دست دادند. در انتخابات سال ۱۹۵۰ آن‌ها فقط ۵۵٫۰۰۰ رأی آوردند و در عین این‌که نُه کرسی خود را در مجلس نمایندگان حفظ کردند، سه کرسی سنا را از دست دادند.

مخالفت با باتیستا

هنگامی که باتیستا در سال ۱۹۵۲ کودتا کرد، کمونیست‌ها با او مخالفت کردند. باتیستا در سال ۱۹۵۳ حزب کمونیست را غیرقانونی اعلام کرد و رهبران کمونیست یا دستگیر شدند یا اجباراً ترک وطن کردند. البته تصویر این دوره مبهم و تار است؛ برای مثال، بعضی از کمونیست‌ها سر از رژیم جدید باتیستا درآوردند.

علاوه بر این عده زیادی از رهبران کارگری کوبا که «ایوسبیو موجال» دبیر کل «C.T.C» در میان آن‌ها نمونه بارزی است، نیز با کمونیست‌ها مخالفت می‌کردند.

رویه دوپهلو در دوره جنگ چریکی

طی تمام دوره‌ای که طرفداران کاسترو علیه رژیم باتیستا مشغول جنگ چریکی بودند، رویه کمونیست‌ها کاملاً مبهم و دوپهلو بود. در دوره اولی که از طرف کاسترو و طرفدارانش کوشش شد که رژیم باتیستا را سرنگون کنند، کمونیست‌ها با کاسترو به عنوان یک «عامل توطئه‌چین خیال‌پرداز بورژوازی» مخالفت کردند. بعد از حمله بی‌فرجام طرفداران کاسترو به پادگان مونکادا، در ۲۶ جولای ۱۹۵۳، «P.S.P» طی بیانیه عمومی آن را محکوم کرد. تا ماه می ۱۹۵۸ نیز کمونیست‌ها در عین این‌که اذعان داشتند که نهضت ۲۶ جولای یکی از مبارزه‌جوترین و مترقی‌ترین گروه‌های غیرکمونیست مخالف دولت است، اما سعی می‌کردند از آن حمایت نکنند.

روابط نامعلوم

روابط کمونیست‌ها و نهضت ۲۶ جولای در مدت «اعتصاب عمومی کوبا» (چند ماه مانده به پیروزی انقلاب-این اعتصابات ارتباطی با نهضت فیدل نداشت و در نهایت سرکوب شد، اما در نهایت به نفع فیدلیست‌ها تمام شد) تا موقع سقوط باتیستا علناً معلوم نشد چگونه بوده است. بعضی اطلاعات حکایت از این دارد که بلافاصله بعد از شکست اعتصاب عمومی کوبا، کمونیست‌ها درباره همکاری با نهضت ۲۶ ژوئیه با طرفداران کاسترو مشغول مذاکره شدند.

طبق اظهار خود کمونیست‌ها، توافق دقیقی بین این دو نفر و طرفداران کاسترو حاصل نشد، ولی با توجه به حوادث بعدی اولین سال انقلاب، این روشن شده است که طرفین اختلافات خود را حل نکردند، بلکه هر دو مشکوک و دشمن ماندند و رهبران انقلابی نهضت ۲۶ جولای با نظر خصمانه و بدی به کمونیست‌ها می‌نگریستند.[ii]

نویسنده: معصومه سماوی

پی‌نوشت

[i]. حزب سوسیالیست خلق، نام حزب کمونیست کوبا بود. مارسیو آلوش، زندگی در کوبای انقلابی، ترجمه حسین نعمتی، انتشارات آ. ۱۳۵۸،ص۴۳

[ii]. مسائل نیمکره غربی، کوبا کاسترو انقلاب، منوچهر کمالی طه، تهران ،انتشارات امیرکبیر ،۱۳۶۱، ص۳۵۱

………………………………….مطالب مرتبط………………………………….

کوبا مستعمرهٔ اسپانیا

اگر در آبهای اقیانوس اطلس به سمت مرکز قارهٔ آمریکا حرکت کنید به جزیره‌ای نه چندان کوچک می‌رسید که...

متمم پلات

وضعیت کوبا پس از عهدنامه پاریس به موجب «عهدنامهٔ پاریس» که به تصویب کنگره و تأیید ریاست جمهوری...

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

1 دیدگاه
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
حمید
حمید
4 سال قبل

خدا خیرتان بدهد