پادشاهان بلافصل دودمان کاپسین در فاصله سالهای ۱۱۸۰ و ۱۳۲۸ قلمرو خود را گسترش دادند، پایههای حکومت خویش را مستحکم ساختند و بر نفوذ و قدرت خویش در پرجمعیتترین کشور مغرب زمین افزودند؛ کشوری که آبادانی، درخشش سیاسی و هنری آن از این دوره به بعد قابلملاحظه و بااهمیت است. با گذشت زمان، این جهش و ترقی به آستانه خود رسید، پیشرفت کشاورزی و توسعه صنعت پیشهوری با رکود مواجه شد و در یکسوم پایانی قرن سیزدهم، اولین نشانههای رکود و سستی به منصه ظهور رسید.(ریویر، ۱۳۹۰: ۱۱۵)
فعالیتهای پایدار تا پایان قرن سیزدهم
مرحله توسعه اقتصادی که از اواخر قرن یازدهم شروع شده بود، تا حدود سال ۱۲۸۰ ادامه یافت. چنین شرایط مساعدی سبب تسهیل اقدامات پادشاهان دودمان کاپسین شد. عوامل بسیاری دست به دست هم داد تا به این فعالیتها تداوم بخشد و این اقدامات را تقویت کند. از مهمترین این عوامل میتوان به موارد زیر اشاره کرد: (همان)
پیشرفت محسوس صلح در داخل کشور، آبوهوای مناسب که افزایش محصولات کشاورزی را ممکن میساخت، از بین رفتن بیماری همهگیر طاعون و نادر بودن قحطیهای گسترده که درگذشته بحران افزایش میزان مرگ و میر را به دنبال داشتند.(همان: ۱۱۵ و ۱۱۶)
از این دوره به بعد، رشد جمعیت تداوم یافت و فرانسه به پرجمعیتترین قلمرو مسیحیت مبدل شد. تنها عاملی که همچنان زندگی مردم را تهدید میکرد، بیماری جذام بود. افزایش بهرهبرداری از معادن نقره از قرن دوازدهم به بعد و واردات منظم سنگهای معدنی از سنگال (حدود ۳۰ تن در سال) به اروپای مدیترانهای در قرن سیزدهم، به توسعه صنعت ضرب سکه کمک نمود. ونیزیها و فلورانسیها ابتکار به جریان انداختن سکههای طلا و نقره جدید را به دست گرفتند. این سکهها انجام معاملات کلان را ممکن کرد و الهامبخش اصلاحات پولی لویی قدیس بود. ازدیاد سکه، قیمتها و به دنبال آن دستمزدها را طی این دوره افزایش داد. علاقه شدید اشراف و بزرگان به اجناس تجملی (جواهرات، لباسهای بلند و فاخر با رنگهای شاد، پوست و لباسهای زیر از جنس کتان) باعث توسعه صنعت پیشهوری شد. (همان: ۱۱۶)
پیشرفت کشاورزی ادامه پیدا کرد، هر چند که میزان آمایش اراضی بهتدریج کاهش یافت و مسأله حفظ حیات جنگلها در گوشه و کنار مطرح شد. در جنوب غربی کشور، روستاهای جدید یا به عبارت دیگر «روستاهای ییلاقی» به وجود آمد. استفاده از کود حاصل از گلولای و آهک رواج یافت. در اواسط قرن سیزدهم، سیستم آیش سهساله همراه با قوانین مشترک اجرای آن (آیش الزامی هر سه سال یکبار بر روی هر قطعه زمین) در ناحیه جلگه پاریس متداول شد. کشت محصولات جدید نظیر گندم سیاه در جنوب غربی، گیاه رازی در شرق، گیاهان مخصوص رنگرزی و درخت زردآلو که از سرزمین مقدس آورده شده بود، صورت گرفت. شرابهای نواحی بون، اُکسر، آنژه و بُردو پرطرفدار و کمیاب بود. در خصوص غلات باید گفت که از هر دانه کاشته شده در زمینهای معمولی اغلب چهار تا شش دانه برداشت میشد؛ اما این تعداد به هفت دانه در پیکاردی در سال ۱۲۲۵ و حتی یازده دانه در آرتوآ در سال ۱۳۲۵ رسید. در حدود سال ۱۹۰۰، در مقایسه با قرن سیزدهم، وضعیت برداشت محصول توسط کشاورزان فرانسوی به این خوبی نبود. از این دوره به بعد، استفاده از سکه کاملاً رواج یافت. اربابان که درگذشته سهم خود را با دریافت اجناس کسب میکردند، از این پس، با رضایت کامل به پرداختهای منظم پول نقد از جانب واسالها رغبت نشان دادند. آنان سرفهای خود را در ازای دریافت پول آزاد میکردند و قسمتی از زمینهای خود را اجاره میدادند. عواملی نظیر مخارج هنگفت جنگهای صلیبی، اعطای هدایا به کشیشان و خرید کالاهای تجملی سبب فقیر شدن بسیاری از خردهمالکان شد. نسل بسیاری از خانوادههای اشرافی منقرض گشت. برای مثال، در پیکاردی حدود صد خانواده اشرافی در سال ۱۱۵۰ زندگی میکردند؛ اما این تعداد، در سال ۱۲۵۰، به ۴۲ خانواده کاهش یافت. بهعلاوه، اختلاف طبقات اجتماعی در بین کشاورزان نیز شدت گرفت. در کنار قاطبه کشاورزان (دوسوم، حتى چهارپنجم آنان در حدود سال ۱۳۰۰) که زندگی محقر و حتی فلاکتباری داشتند و به دنبال رشد جمعیت، در قطعه زمینهای کوچکی زندگی میکردند؛ شاهد ظهور طبقه جدیدی از کشاورزان ثروتمند هستیم. این کشاورزان زارع از اسب برخوردار بوده و اغلب زمینهای وسیع اربابی را اجاره میکردند. (همان: ۱۱۶ و ۱۱۷)
کشاورزان به طور مستمر به کلیسای محلی میرفتند و به این امر که سالی یکبار در روز عید پاک به گناهان خویش اقرار کنند، عادت کرده بودند. بدین ترتیب، جشنهای روستایی بسیاری برگزار شد و دستههای مذهبی متعددی شکل گرفت. شورشهای بزرگ آن دوره نظیر جنگ صلیبی کودکان در سال ۱۲۱۲ و جنبش چوپانان در سال ۱۲۱۵، توسط مدعیان وحی و مکاشفه، هدایت میشد و اغلب به منظور نیل به اهداف مذهبی نظیر آزادسازی مقبره حضرت مسیح (ع) انجام میگرفت. ابداع چرخ نخریسی سبب توسعه و رونق نساجی شد. در برخی از شهرها نظیر گاند، بروژ، ایپر، دویه، آراس، روئان، رمی، بووه و غیره، نساجی و نخریسی نوعی صنعت را تشکیل میداد که توسط تجار ثروتمندی سازماندهی میشد که بر عده زیادی از خردهپیشهوران تسلط داشتند. در شهرها، کار بر روی چوب، مس، آهن، فلزات گرانبها و اشیای تجملی گسترش یافت. کارگاههای نسخهبرداری و مینیاتور در پاریس مستقر شد. گسترش و پیشرفت وسایل حملونقل به طور محسوسی افزایش مبادلات را تسهیل کرد. بازارهای بسیار فعال شامپانی در انجام عملیات پولی تبحر و تکامل یافت. اولین حوالههای موعد دار (امروزه بَرات) وارد بازار شد. در راهها، کاروانسراها و صومعهها امکان استراحت و تجدید قوای بازرگانان را فراهم میکرد. ارابههایی که قسمت جلوی آنها متحرک بود و توسط اسبهای به همبسته کشیده میشد، حمل بار تا وزن چهار تن را ممکن میساخت. ساخت پل سن بِنِزه بر روی رود رُن در آوینیون در سال ۱۱۸۵ خاتمه یافت. در پایان قرن دوازدهم، آببندهایی در ناحیه فلاندر ساخته شد. در دریا، تجارت شراب، نمک و پشم موجب رونق بندرهای بروژ، روئان، راشل و بردو شد. بندر اِگمورت در سال ۱۲۴۷ احداث شد. کشتیهای بسیار محکم، مجهز به مکان و با ظرفیت معادل ۳۰۰ بشکه روانه دریاهای غرب شد. (همان: ۱۱۷-۱۱۹)
شکوفایی شهرها
رشد جمعیت باعث شد تا بسیاری از روستاییان بهسوی شهرها مهاجرت کنند. در سال ۱۳۲۰، بزرگترین شهر مغرب زمین پاریس بود که جمعیتی در حدود ۲۰۰ هزار نفر را در خود جایداده بود. شهر گاند جمعیتی بیش از ۵۰ هزار نفر داشت و جمعیت شهرهای آوینیون، بردو، بروژ، لیون، روئان، سن-اومر و تولوز بین ۲۰ تا ۵۰ هزار نفر بود. در اطراف شهرها به اجبار حصارهای بلندتری ساخته میشد. با این وجود، چشمانداز شهری هیچ تغییر و تحولی نیافت. شهر که همیشه در معرض خطر آتشسوزی بود -برای مثال شهر روئان در فاصله سالهای ۱۲۰۰ تا ۱۲۲۵ شش بار در آتش سوخت!۔ دارای شبکهای از کوچههای پرپیچوخم، تنگ و کثیف بود. زمین کمیاب و گران بود و مردم مجبور به ساخت خانههای بلند دارای قسمتهای جلو زده بودند. میادین عمومی شهر وسعت زیادی نداشت. کمونها که تحت اداره بازرگانان ثروتمند بودند، آزادی خود را به دست آوردند و از مهر رسمی، دفاتر ثبت صورتجلسات و ناقوس بزرگ برخوردار شدند. مالیاتهای مربوط به شهرداری افزایش یافت. شهرهای آباد شمال کشور مخارج ساخت بازارهای سرپوشیده، ساختمان شهرداری و برج ناقوس را در شهرهایی نظیر تورنه، کامبره، اَبویل، بروژ، بولونی سور-مر و سن-ریکییه تأمین میکردند؛ اما این امری استثنایی بود، چرا که در سایر شهرها نظیر نانت و دیژون جلسات تبادل نظر و مشاوره معاونان کمون در یک صومعه برگزار میشد.(همان: ۱۱۹ و ۱۲۰)
اختلاف طبقات اجتماعی در شهرها همانند روستاها شدت یافت. بورژواهای بسیار ثروتمند که در عین حال مالک ساختمان، وامدهنده، تاجر و پیمانکار بودند، طبقه ممتاز اعیان را تشکیل میدادند. این طبقه بر زندگی شهری تسلط داشت و اغلب پیشهورانی نظیر خانواده والریشین[۱] در روئان و خانواده جیان بواَنبروک[۲] در آراس [مردم] را سخت استثمار میکردند. این پیشهوران که در گروههای متناسب با پیشه خودگرد هم میآمدند، اصناف مختلفی را تشکیل دادند. آنان قوانینی را به منظور کاهش رقابتها و ابداعات وضع کردند (این امر بهنوبه خود رکود فنی را به دنبال داشت) و کارهای زیبا و هنری را بر تولیدات عمده ترجیح میدادند. کارآموز باید شاهکاری را به وجود میآورد و حق ورود به عرصه صنف مورد نظر را پرداخت میکرد تا بتواند به درجه استادی دست یابد، در غیر این صورت، در تمام عمر یک پادو باقی میماند. برآورد شده که در سال ۱۲۶۸، تعداد ۱۰۱ صنف در پاریس وجود داشته است.(همان: ۱۲۰)
در اقشار پایین جامعه شهری، طبقه کارگران، خدمتگزاران و حاشیهنشینان قرار داشت. با این طبقه به شدت بدرفتاری میشد و تعداد افراد آن به سرعت رو به افزایش بود. در هر شهر، مکان مخصوصی به مجازات علنی مجرمان با چوبه دار اختصاص داده شده بود و راهزنان اغلب به دار آویخته میشدند. البته روسپیگری که با مدارا و گذشت صاحبان قدرت همراه بود، گسترش یافت و تعداد حمامهای عمومی بسیار زیاد بود.(همان: ۱۲۰ و ۱۲۱)
در سال ۱۲۱۵، شورای اسقفهای لاتران چهارم با اتخاذ تدابیری زمینه را برای آزار و اذیت یهودیان فراهم کرد. یهودیان باید با خود علامت شرمآوری را (تکه پارچهای زرد یا قرمزرنگ) به عنوان نشانه حمل میکردند تا به واسطه آن شناخته شوند. آنان مجبور بودند در محلههای مخصوصی زندگی کنند و هیچ رابطه زناشویی با مسیحیان نداشته باشند. پادشاهان فرانسه از کنار این بدرفتاریها با یهودیان بهراحتی میگذشتند و حتی در برخی موارد به این آزار و اذیتها شدت میبخشیدند که این امر گاهی به قتلعام آنان میانجامید (برای مثال شورش علیه یهودیان در تروی در سال ۱۲۸۸ و در سراسر فرانسه در سال ۱۳۲۱).(همان: ۱۲۱)
همچنین در قرن سیزدهم، در شهرها دیرهای جدیدی برای راهبان درویش ساخته شد. پیروان فرقههای مذهبی دومینیکن در سال ۱۲۱۷ و فرانسیسکن در سال ۱۲۱۹ در پاریس مستقر شدند. این فرقههای مذهبی همزمان در اسپانیا توسط دومینیک قدیس و در ایتالیا توسط فرانسوا آسیز قدیس به وجود آمده بود. این جنبشها در دین مسیحیت تحول عمیقی ایجاد کرده و به واسطه بازگشت و توجه به آرمان فقر، آن را احیا نمود (به عقیده آنها، راهبان میبایست درویشی کنند و نمیتوانستند به کسب و جمعآوری مال و ثروت بپردازند).(همان، ۱۲۱ و ۱۲۲)
این راهبان درویش از زندگی در عزلت امتناع ورزیده و تصمیم گرفتند تا با مردم زندگی کنند و بدین منظور صومعههای خود را در قلب شهرها ساختند. پیروان فرقههای مذهبی دومینیکن، فرانسیسکن و سپس فرقههای اگوستینیوس و کارم که خطبای حاذق و اغلب باسوادی بودند، خود را مدافعان دینی معرفی میکردند که به درون مؤمنان رخنه کرده و برای فقرا منزلت و احترام قائل است. موفقیتهای آنها به حدی سریع بود -در حدود سال ۱۲۷۰، بیش از ۴۰۰ صومعه در فرانسه بنا شد- که بر لویی قدیس نیز تأثیر و نفوذ شدیدی گذاشت.(همان: ۱۲۲ و ۱۲۳)
شور و شوق مذهبی و حس میهنپرستی در شهرها، ساخت کلیساهای جامع و شکوفایی هنر فرانسوی یا هنر گوتیک را تسهیل کرد. بدین ترتیب، ساخت کلیساهای جامع شارتر (۱۲۲۰- ۱۱۹۵)، آمیان (۱۲۷۰-۱۲۲۰)، رمی (۱۳۱۱- ۱۲۱۱) و نیز بورژ (۱۲۷۰- ۱۲۰۹) خاتمه یافت.(همان: ۱۲۳)
استفاده از طاق شکسته، قوس جناغی و نیز استحکام پشتبندهای معلق امکان بلندتر شدن سقف گنبدیشکل کلیسا را فراهم کرد. این ارتفاع در شهرهای لیون ۲۴ متر، پاریس ۳۲ متر، شارتر ۳۷ متر و آمیین ۴۳ متر بود. اغلب در نمای کلیسای جامع که از ارتفاع بیشتر و نیز به دلیل تعبیه پنجرههای بزرگ، از نور بیشتری برخوردار بود (برای مثال پنجرههای شیشهای کلیسای شارتر به مساحت ۲۶۰۰ مترمربع!)، یک پنجره گلسرخی قرار میگرفت. در تزیین کلیساها، شیشههای منقوش رنگارنگ به کار میرفت و در نهایت ظرافت، مجسمههایی نظیر «خدای زیبا» در کلیسای آمیان (در حدود سال ۱۲۳۰)، «آن قدیسه» و «فرشته خندان» در کلیسای رمی به شکل انسانهای خندان، جذاب و خوشسیما ساخته میشد.(همان)
بالاخره اینکه شهرها مکانهای مساعدی برای تجدید حیات فکری بودند. از پایان قرن دوازدهم به بعد، در شهر گاند، مدارس کوچکی برای آموزش فرزندان بازرگانان گشایش یافت. در قرن سیزدهم، اولین دانشگاههای فرانسه پایهگذاری و از سوی پاپ و پادشاهان از امتیازات و حقوق ویژهای برخوردار شد. شهر مونپُلیه مرکز علم پزشکی بود. شهرهای اُرلئان و تولوز در حقوق رومی شهرت داشت.(همان: ۱۲۳)
دانشگاه پاریس که بین سالهای ۱۲۰۰ و ۱۲۳۱ بنا شاده بود، به سرعت از شهرت فوقالعادهای برخوردار شد. این دانشگاه اغلب فضایی پرتنش داشت چرا که اساتید و دانشجویان در سال ۱۲۲۱ و سپس از سال ۱۲۲۹ تا سال ۱۳۳۱ اعتصاب کردند. دانشگاه پاریس توجه مشهورترین اساتید آن دوره نظیر راجر بیکن انگلیسی، آلبرت کبیر آلمانی، توماس آکوئیناس و بُناوانتور ایتالیایی را به سوی خود جلب کرد. دانشجویان بسیاری (دانشجویان میتوانستند از ۱۵ تا ۳۵ سال سن داشته باشند!) به اولین کالجهای آن دوره سرازیر شدند (تأسیس دانشگاه سوربن در سال ۱۲۵۷) و بدین ترتیب، محله موسوم به کارتیه لاتین را به وجود آوردند. در حدود سال ۱۳۰۰، نزدیک به ده هزار استاد و دانشجو در پاریس وجود داشت.(همان: ۱۲۳ و ۱۲۴)
این شور و عشق به تحصیل علم سبب درخشش هنر فرانسوی و زبان اویل در سرزمین اُک و قسمت اعظم اروپا شد. در دربار انگلستان، زبان فرانسه صحبت میشد. در اواخر قرن سیزدهم، یکی از اهالی ونیز موسوم به مارکوپولو داستان سفر خود به کشور چین را به زبان فرانسه به رشته تحریر درآورد. بر تعداد آثار غیرمذهبی افزوده شد؛ از اهم آنها میتوان به رمان رونار که در اواخر قرن دوازدهم نگاشته شد و نیز افسانههایی از زبان حیوانات در قرن سیزدهم، رمان گل سرخ (قسمت اول آن توسط گیوم لوریس در حدود سالهای ۱۲۳۰ تا ۱۲۴۰ و قسمت دوم آن توسط ژان مِهونگ بین سالهای ۱۲۶۹ و ۱۲۷۸ نگاشته شد) و همچنین اشعار روتبوف اشاره کرد. در این دوره، تئاتر فرانسه نیز شکل گرفت. آدام هال در سال ۱۲۷۶، در شهر آراس نمایشنامه بازی شاخ و برگ را به نمایش گذاشت.(همان: ۱۲۴ و ۱۲۵)
منبع:
- ریویر، دانیل (۱۳۹۰). تاریخ فرانسه: از آغاز تا رنسانس، ترجمه شهناز سلامی، تهران: اطلاعات.
پینوشت:
[۱] Val-Richin
[۲] Jehan Boinebroke(۶