سرمایه داری
تجارتِ در حال گسترش، نیاز فزایندهای را به روشهای نوآورانه بانکداری و کسبوکار به وجود آورد. ایتالیاییها به منظور تأمین بودجه سفرهای پرهزینه به نقاط دوردست، نظامهای اعتباری را توسعه دادند که به بازرگانان اجازه میداد تا برای تأمین بودجه فعالیتهای تجاری خود پول قرض کنند، وام بدهند، یا به سرمایهگذاری مشترک بپردازند. آنها همچنین نظامی را پدید آوردند که به تجار اجازه میداد کشتیها و بارهایشان را در برابر از بین رفتن یا خسارت دیدن بیمه کنند. ایتالیاییها تا ۱۳۰۰ میلادی بر عرصه تجارت از لندن تا قسطنطیه تسلط یافته و تا اواسط قرن چهاردهم در بروژ ( بندری در شمال بلژیک)، پاریس و لندن مراکز بانکی تأسیس کردند. آنها بودجه فعالیتهای تجاری را تأمین میکردند و به پاپهای رم و پادشاهان اروپا وام میدادند. بهرهای که از این وامها دریافت میشد، به دولت-شهرهای ایتالیایی سرازیر میگردید و بر ثروت آنها میافزود. توانایی بانکداران قدرتمند ایتالیا در تأمین بودجه هر چیز، از سفرهای اکتشافی گرفته تا جنگها، آنها را به بازیگران عمده در عرصه سیاست اروپای شمالی تبدیل میکرد.
طبقه سرمایهدار نوظهور در شهرهای مختلف ایتالیا، عمدتاً از تجار و صاحبان سرمایههای تجاری و نیز بانکداران صاحب سرمایههای بانکی تشکیل شده بود. گروهی دیگر از سرمایهداران ایتالیایی دوران رنسانس را صاحبان صنایع و کارگاههای موسوم به مانوفاکتور تشکیل میدادند.
مانوفاکتورها
مانوفاکتورها آن دسته از کارگاهها و صنایع بودند که به دوران پیش از عصر صنعتی تعلق داشتند. در مانوفاکتورها عدهای از کارگران و پیشهوران در مکانهایی گرد هم آمده و بر اساس نوعی تقسیم کار به فعالیت میپرداختند و در ازای کار خود دستمزدهای اغلب ناکافی دریافت میکردند. در مانوفاکتورها استثمار کارگران روزمزد به شدت رواج داشت و با تضعیف بیش از پیش مقررات صنوف قرون وسطایی و سیطره روح سودانگاری و سوداگری مدرن، استثمار نیروی کار کارگران و اجحاف نسبت به مشتری در حال افزایش بود. با گسترش سیطره سرمایهداری سرمایهداران مدرن، اقتصاد کالایی از اهمیت بیشتری برخوردار میشد و بر وزن، قدرت و نفوذ پول، و اقتصاد پولی افزوده میشد. اینگونه است که به تدریج سودای به دست آوردن پول بیشتر و آرزوی پولدار شدن فراگیر میشود و تدریجاً شاهد آن هستیم که شاعران به ستایش پول میپردازند.
کمونهای شهری و نظام شهری
در سده ۱۱، ۱۲ و ۱۳ میلادی برخی شهرهای اروپایی به منظور حفظ استقلال خود و در ستیز با حکومتهای فئودالی و اشراف فئودال، کمونهای شهری را تأسیس کردند. اواخر قرون وسطی شهرهای جدید به نام BURGE (بورژ – بزرگ) به وجود آمدند. ساکنین این شهرها بازرگانان، بانکداران و صاحبان کارگاهها و مانوفاکتورها بودند که دارای قدرت و نفوذ زیادی در این شهرها بودند. هسته اصلی این شهرها سرمایهداران بودند. بورژواها برای اداره این شهرها و استقلال آن، سیستم سیاسی به نام «کمونهای شهری» را پایهریزی کردند. این کمونها پایههای اصلی حکومت در سدههای بعد هستند. این کمونها تحت سلطه طبقه سرمایهدار مدرنیست قرار داشت. کمونها در ابتدا با فئودالها و کلیسا درگیر نشدند و به موازات آنها مشغول فعالیت شدند، و شروع به جذب دیگر ساکنین شهر کردند. رفته رفته، شهرها در مجموعهای ناهمگون از امتیازات، اتوریتهها، کشمکشهای سیاسی و جناحی قرار گرفتند. کمون در بسیاری اوقات با کلیسا و فئودالها سر ستیز و مقابله داشتند. کمونها علاوه بر نزاعهای بیرونی، دعواهای درونحزبی نیز داشتند. در کمونها لایهها و گروههای مختلفی حضور داشتند. کمونها عمدتاً تحت تسلط «مردم چرب» یا «مردم بزرگ» قرار داشتند. این عنوان از روی تمسخر و برای سرمایهدارهای شهری یا آن دسته از فئودالها که با سرمایهدارها ازدواج کرده بودند، اطلاق میشد. به غیر از مردم چرب، ویکنتها، نمایندگان کلیسا و امپراطور، و مردم کوچک نیز در شهرها و کمونها حضور داشتند. مردم کوچک پیشهوران، صنعتگران کوچک و خردهپا، و کاسبان و صاحبان مغازهها و تجارتهای کوچک بودند. قشر وسیعی از ساکنین شهرها را نیز کارگران کارگاهها و باربران و حمالان و بیکاران تشکیل میدادند. در کمونها مردم عادی که بیشتر ساکنین شهرها را تشکیل میدادند، حق انتخاب و رأی نداشتند.
در شهرها گروههای مختلف برای به دست آوردن حداکثر منافع در کمونهای شهری به نزاع برمیخاستند و از اینجا مبارزات طبقاتی شروع میشود. در کمونهای شهری به منظور انتخاب قانونگذاران، مجریان و قاضیان گرد هم جمع میآمدند و فقط افرادی که حق رأی داشتند، در این جلسات شرکت داشتند. این کمونها بر پایه اساسنامه خودشان، «سالاران» را به عنوان قانونگذار و مجری انتخاب میکردند. در کمونهای شهری در ابتدا مردم چرب و نجیبزادگان شهری حق رأی و انتخاب شدن داشتند. سالاران اداره روزمره حکومت و اعمال قدرت در زمینههای اجرایی، قضایی، اداری و نظامی را در اختیار داشتند. با قدرت گرفتن سرمایهداری در کمونهای شهری، این افراد به طور مستمر در تلاش و تضعیف موقعیت کشیشها و کلیسا و اشرافزادگان فئودال در شهرها بودند. شهرها محل درگیری فئودالها و سرمایهدارهای نوظهور بود. در بسیاری از این نزاعها، سرمایهدارها با تکیه بر نیروی کارگری شهری و طبقات خرد و با به میدان آوردن آنها به عنوان پیادهنظام اعتراضات و قیامها، اهداف سیاسی خودشان را پیش میبردند. این گروهها علیرغم تحمل همه مصائب از امتیازات سیاسی و اجتماعی محروم ماندند و همچنان مورد چپاول و بهرهکشی قرار میگرفتند.
در شهرها و جمهورهای دوران مدرن و رنسانس، تفاوتهای طبقاتی و مالی آشکار و فزایندهای دیده میشود. اکثریت ساکنان شهرها را «مردم خرد»(Popolion) تشکیل میدادند. عده زیادی از این مردم خرد، کارگران بیحرفه، خدمتکاران و مردم فقیر خانهبهدوش تشکیل میدادند و طیف دیگری از این مردم خرد، پیشهوران و کاسبکاران خردهپا تشکیل میدهند. عدهای از ساکنان شهرها را نیز نجیبزادگان شهری تشکیل میدادند؛ گروههایی از سرمایهداران نوکیسه و نوظهور که وارد صحنه فعالیتهای سیاسی-اجتماعی شده بودند و مردم بزرگ و دارا نامیده میشدند. جمهوریها و شهرهای نوظهور تحت کنترل بورژواها قرار داشتند. در این شهرها ترقی شکل میگرفت، اما سود این پیشرفتها در جیب بورژواها میرفت و مالیات سنگین آن بر عهده مردم خردهپا بود.
نویسنده: محمدجواد اتابکی
متشکر متن خیلی مفیدی بود! پس قبل از مدرنیته (قرن ۱۹-۱۸) ،انقلاب صنعتی (قرن ۲۰-۱۷) و حتی رنسانس (قرن ۱۷-۱۳) هم این جریان بورژوا و سرمایه و وام و شبه شهرها (کمون های قدیمی) طی قرون وسطی واپسین (قرن ۱۳-۱۱) وجود داشته طبق متن.
جالبه که در مسیحیت هم ربا ممنوع بوده به همین دلیل وام ها و نزول ها توسط یهودیان داده میشده تا بعدا از اسکوند شدن اوراق سود به جیب بزنند! یه جا شنیدم که این اصطلاح بانک از ایتالیا هم شروع شده و به نیمکت هایی گفته میشده که خاندان های یهودی پشتش مینشستند و پول نزول میدادند. (اسم خاندانشو یادم رفته، پاتروزینی یا یه چیزی شبیه این بود)