برای درک بهتر زمینههای انقلاب انگلستان، نه تنها باید از منظر سیاسی و اجتماعی به بررسی تحولات آن دوره پرداخت، بلکه شرایط اقتصاد، فرهنگ و مذهب نیز در این دگرگونی روال سلطنت یا به تعبیری انقلاب، بایستی بررسی شود.
در قرن ۱۴ پس از شیوع طاعون سیاه در اروپا (و البته انگلستان)، بیش از یک سوم جمعیت این قاره در اثر ابتلا به این بیماری جان خود را از دست دادند. در نتیجه این اتفاق، اشراف و فئودالها با کمبود کارگر مواجه شدند و دستمزد کارگران افزایش یافت. در این دوران زنان و کودکان که نیروی کار ارزانتری بودند نیز به کار گرفته شدند و افراد ماهر و استادکاران به علت نبود نیرو، طالب فراونی داشتند. در انگلستان، تغییر نظام کارگری و افزایش دستمزد کارگران از یک طرف و از طرف دیگر بازگشت سربازان پیروز از میدان جنگ (در زمانی که داشتن یک اسب و یک زره از یک فرد معمولی اشرافزاده می ساخت)، باعث افزایش روحیه استقلالطلبی این ملت شد.
از سوی دیگر از دیرباز ازدواجهای سلطنتی با کشورهای همپیمان علاوه بر ایجاد رابطه حسنه بین دو کشور برای به دست آوردن سلطنت آن سرزمین از طریق ایجاد پیوند خویشاوندی نیز جزو سیاستهای پادشاهان انگلستان بود. برای همین هنری هفتم، عروس بیوه خود، کاترین آراگون، شاهزاده اسپانیایی را به عقد پسر دیگرش هنری هشتم درآورد. هنری در زمان ازدواج، نوجوان بود و بعد از رسیدن به سن قانونی و نداشتن جانشین مذکری از کاترین، از زندگی با او دلسرد شد و به ندیمه او، آن بولین علاقمند شد و تصمیم به ازدواج با او و طلاق از کاترین گرفت. اما از آنجا که طلاق خلاف قانون کلیسای کاتولیک بود، او نتوانست نظر پاپ را برای باطل کردن ازدواجش با کاترین جلب کند.
پس از مخالفت پاپ با طلاق پادشاه، هنری هشتم تصمیم میگیرد که از کلیسای کاتولیک رم جدا شود. این اتفاق در سال ۱۵۳۴ میلادی صورت گرفت، یعنی ۱۷ سال پس از انتشار اعتراض ۹۵ مادهایِ مارتین لوتر و آغاز جنبش پروتستان. بدیهی است که در این شرایط مردمی که سالها از غارت و چپاول کلیسای کاتولیک در رنج بودند، با پادشاه خود همراه شدند. گرچه هدف پادشاه ایجاد فضایی آزاد برای شهوترانی خودش بود، اما مردم نیز از بار مادی خرافههایی چون خرید اماننامه و نجات امواتشان از برزخ با خرید این اماننامههای دروغین آسوده شدند. در این برهه مردم تفاوت زیادی بین گفتار کشیشهای کاتولیک با اعمال و رفتارِ اشرافیشان میدیدند و وجه مذهبی کلیسا نزد مردم از دست رفته بود.
هنری همان قوانین کلیسای کاتولیک را ادامه داد، فقط با این تفاوت که به جای پاپ خودش در رأس کلیسا بود و احکام را صادر میکرد. کشیشها و اسقفهایی را که با او هم عقیده بودند، در رأس کار گماشت و کلیسای انگلیکان را بنا نهاد.
جنبش پروتستانتیزم در انگلستان با به سلطنت رسیدن ادوارد ششم (پسر هنری هشتم از جین سیمور) در سال ۱۵۴۷ قوت گرفت. ادوارد خردسال (۹ ساله بود که بر تخت پادشاهی نشست) پروتستانی متعهد و باایمان بود. در زمان او قوانین کلیسای انگلیکان که مذهب پروتستان را محدود میکرد، تغییر کرد و اساس کلیسای انگلیکان امروزی شکل گرفت.
ادرواد در ۱۶ سالگی بر اثر بیماری سل درگذشت و ماری اول، دختر کاترین آراگون به جای او بر تخت نشست. ماری دقیقاً خلاف برادر ناتنی خود عمل کرد. او که یک کاتولیک متعصب بود، تلاش کرد تمام قوانین مذهب کاتولیک را به کلیسای انگلیکان بازگرداند. با فیلیپ، پادشاه اسپانیا، ازدواج کرد و وارد جنگ اسپانیا با فرانسه شد. اسقفها و کشیشان کاتولیک را از تبعید بازگرداند و بعد از آنکه مردم با بازگرداندن مذهب کاتولیک مخالفت کردند، بیش از سیصد مرد و زن از اسقف تا افراد عادی را به تیرک چوبی بست و به آتش کشید. این اعدامها موج مخالفت با مذهب کاتولیک را تشدید و تثبیت کرد. در نهایت ماری در سال ۱۵۸۸ بدون آنکه جانشینی برای سلطنت ۵ سالهاش به دنیا بیاورد فوت کرد و دیگر فرزند هنری هشتم، خواهر ناتنی ماری، یعنی الیزابت به جای او بر تخت نشست.
الیزابت دختر آن بولین بود، ملکهای که به خاطر ازدواج پادشاه با او، مذهب کشور تغییر کرده بود و به خاطر ازدواج پادشاه با زنی دیگر، به جرم بیاساس خیانت گردن زده شده بود. او نیز مانند ماری با مسائل مذهبی کشور روبهرو شد و این اولین چالش دوران حکومتش بود. الیزابت در قبال این مسأله سعی کرد رویهای محافظهکارانه در پیش بگیرد. او تمام اعضای دولت و کلیسا را به ادای سوگند وفاداری به ملکه موظف کرد و بر خلاف پدرش به جای عنوان «مرجع عالی کلیسا» به عنوان «فرمانروای عالی» اکتفا کرد و خود را به عنوان مرجع مذهبی معرفی نکرد. الیزابت به سیاست بیشتر از مذهب اهمیت میداد. او حتی به کاتولیکها اجازه داد که چنانچه برخلاف حکومت عملی انجام ندهند، میتوانند مراسم خود را به صورت خصوصی انجام دهند. با این حال کاتولیکها که توسط دولت اسپانیا و پاپِ وقت مدام تحریک میشدند، بر علیه او شوریدند.
الیزابت از مدارا دست برداشت و کشیشهای کاتولیک را به حبس و اعدام محکوم کرد. کار به حدی بالا گرفت که در شرایط بیاعتمادی و توطئههای پیدرپی به مری ملکۀ اسکاتلند که دختر عموی او نیز بود، شک کرد که درصدد توطئهچینی برای قتل او و تصاحب پادشاهیش است. الیزابت دستور داد تا مری را گردن بزنند. این اقدام موجب این شد که تنش میان دولت اسپانیا و الیزابت علنی شود. دو کشور علاوه بر مسائل مذهبی بر سر مسائل اقتصادی نیز با هم مشکل داشتند.
پیش از این، با کشف قاره آمریکا در سال ۱۴۹۲، توازن قوا در اروپا به هم ریخته و قدرتهایی چون پرتغال و اسپانیا با ثروتی که از تصاحب معادن نقره در مکزیک به دست آورده بودند، توانایی چیرگی بر کل اروپا را پیدا کرده بودند. انگلستان نیز که تاکنون از حوزه بازرگانی دریای مدیترانه به دور بود، حال در مسیر بازرگانی جدید قرار گرفت. ماری یکم به دلیل اتحادش با اسپانیا تلاشی برای سهیم شدن در ثروت سرشار قاره جدید نکرد، اما الیزابت برخلاف او با دادن لقب سر به دو دزد دریایی به نامهای جان هاوکینز و فرانسیس دریک که به سگ های دریایی معروف بودند، آنها را به تجارت در سواحل اسپانیایی قاره آمریکا گماشت، اما در سال ۱۵۶۸، فیلیپ، پادشاه اسپانیا، در اثر اختلافات پیش آمده، اجازه تجارت را به ناوگان ملکه نداد. در نتیجه اختلاف بین دو حکومت بالا گرفت. انگلیسیها کشتیهای اسپانیایی را غارت میکردند و اسپانیاییها در مسیر تجارت برده انگلیسیها کمین می کردند، و این روند مدتها ادامه داشت.
فیلیپ که از سوی کلیسای کاتولیک نیز برای برکناری الیزابت از سلطنت و احیای مذهب کاتولیک تحت فشار بود، با مرگ مری بهترین بهانه را برای حمله به انگلستان به دست آورد. در ماه می سال ۱۵۸۸، فیلیپ بزرگترین ناوگان دریایی را که جهان از گذشته تا به امروز به خود دیده، به سوی کشتیهای در حال درگیری (کشتی های انگلیسی و اسپانیایی مدام در حال جنگ بودند.) در سواحل هلند فرستاد. این ناوگان عظیم آرمادا نام داشت. طی ده روز نبرد بیامان که از هلند تا دریای مانش را در بر میگرفت، انگلستان توانست آرمادای اسپانیا را شکست دهد. اسپانیاییها مجبور به عقبنشینی شدند و برای مدتی بریتانیا قدرت بلامنازع دریاها شد، موقعیتش در اروپا تثبت شده و به رشد و شکوفایی رسید. تأثیر این پیروزی و غرور ملی حاصل از آن را در آثار عصر الیزابت میبینیم، عصری که به شکوفایی علمی و اکتشافات معروف شده است.
در نهایت الیزابت در سال ۱۶۰۳ بدون اینکه ازدواج رسمی و جانشینی داشته باشد، درگذشت و جیمز ششم(جیمز ششم اسکاتلند و جیمز اول انگلستان) پسر ماری، ملکه اسکاتلند، به جای قاتل مادرش بر تخت نشست و بدین ترتیب سلطنت به خاندان دیگری، یعنی خاندان استوارت رسید. جیمز که در آن زمان پادشاه اسکاتلند بود، به بریتانیا آمد. طبق ادوار قبل اولین مسأله مذهب بود. پیوریتنها و کاتولیکها تصور میکردند که جیمز بیشتر از الیزابت به آنها میدان دهد؛ پیوریتنها به خاطر اسکاتلندی بودن جیمز، و کاتولیکها نیز به خاطر کاتولیک بودن ماری، مادر جیمز، و همپیمانی او با اسپانیای کاتولیک.
در تاریخ ۱۶۰۴ در مراسمی که به نام همایش دربار هامپتون معروف شد، حدود ۸۰۰ واعظ پیوریتن عرض حالی به جیمز تقدیم کردند و در آن تقاضا کردند مراسم مذهبی ساده تر باشد، بر وعظ تأکید بیشتری بشود و مراسمی چون غسل تعمید بدون صلیب انجام شود. مهمترین درخواست آنها نگارش ترجمهای جدید از انجیل بود که در نهایت این خواسته پذیرفته شد و انجیلی به نام انجیل کینگ جیمز در سال۱۶۱۱ انتشار یافت. (در این کتاب بسیاری از مطالب به جای ترجمه بر اساس عقاید پیوریتنها تفسیر شده است.)
در دوران جیمز و پسرش چارلز یکم، پادشاه و پارلمان مدام درگیر بودند و این درگیری بیشتر بر سر دارایی ها و تأمین هزینههای پادشاهی بود.
ادامه دارد …
نویسنده: مریم اسدزاده
منابع :
- تاریخ تمدن – ویل و آریل دورانت
- انقلاب باشکوه – نوشتۀ کلاریس سویشر – ترجمۀ مهدی حقیقت خواه
- تاریخ انگلستان– نوشتۀ هارولد جی . شولتز- ترجمه عباسقلی غفاری فرد
- تاریخ جهان-نوشتۀ فیلیپه فرناندس آرمستو-ترجمۀ شهربانو صارمی
۱-جالبه که ۱۵۸۸ نبرد آرمادا اتفاق میفته، ۱۶۸۸ انقلاب شکوهمند (البته برای لیبرال ها، پیوریتن ها، بورژواها بیشتر شکوهمنده) و دوباره حدود صد سال بعد ۱۷۸۹ انقلاب فرانسه و انگار یک لوپ تاریخی اینجا هست یا یه برنامه ریزی دقیق تاریخی یا رینچک.
۲-جالبه که انگلستان یه دوره داره که بعد از اعدام چارلز اول در ۱۶۴۹ تا ۱۶۵۳ پارلمان داخلش حاکمه و هنوز کرامول لرد پروتکتور نیست، بهش میگن جمهوری مشترک المنفعه انگلیس Commonwealth of England که ایرلند و انگلیس رو شامل میشده.
۳-این ماسون ها هم که یه عدد هایی رو خیلی دوست دارن همیشه برای یک سری از تواریخ و اتفاقات یه سری کارها رو ترتیب میدن؛ عدد ۶ میلیون کشته (کاتاکومب نکرومنسرها) و سال ۱۶۶۶ (آتش سوزی و تاعون لندن برای تهمت به کاتولیسیزم) و از این قبیل.
۴-این مجلس عوام و اعیان هم که با توضیح خوب دست اندر کاران در این دو قسمت برنامه این سری آشنا شدیم باهاش خیلی جالب بود، سوالهای زیادی رو جواب میده و مفهوم لیبرالیسم قدیمی و نئولیبرالیسم امروزی رو خوب روشن میکنه!
۱-میگن طاعون بزرگ Black Death از طریق عامل انسانی (سربازهای مبتلای چنگیزخان) شیوع پیدا کرده که نمیدونم تا چه حد صحت داره. علاوه بر این میگویند نماینده پاپ با چنگیز هم ملاقات های داشته (قبل از هجوم در خود مغولستان و بعدش) که نمیدونم تا چه حد صحیحه!
۲-این طاعون بزرگ بزرگ قرن ۱۴ اروپا هم که مثل خیلی از اتفاقات ویرانگر تاریخی در اروپا به نفع انگلیس تمام شد که جای تامل دارد!
۳-الیزابت هم که دختر آنی بولینه توسط خاله اش مری بولین (معشوقه دوم هنری هشتم) بزرگ میشه، بعد از اینکه آنی رو گردن میزنند.
۴-کاترین هم که دختر قاتلان گرانادا (شاه و ملکه اسپانیا ایزابل و فردیناند) هستش میشه همسر کاتولیک هنری هشتم.
۵-این هم چارت پادشاهان انگلیس (مونارش ها). فهم تاریخ بسیار مهمه و حفظ تواریخ ضرری نداره بلکه خوبم هست 🙂
https://en.wikipedia.org/wiki/List_of_English_monarchs