سنگ بنای نظام آمریکا بر چه چیزی استوار است؟ برای رسیدن به پاسخ این سؤال باید حدود سه قرن در زمان به عقب رفته و به چند هزار کیلومتر آن طرفتر از اقیانوس اطلس یعنی انگلستان بازگردیم.
پروتستانتیزم (نهضت اصلاح دینی قرن ۱۶ اروپا) با هدایت مردانی چون «مارتین لوتر» و «کالوین» موجب ویرانی نظام اروپایی تحت اقتدار کلسیای کاتولیک شد و با تقدیس نظام فکری سکولار، پیشاهنگ حرکتی شد که حیات دنیوی را به اساسیترین هدف انسان مبدل ساخت چنانکه در پی آن، دین از مسئولیت ایجاد و تأسیس نظام مخصوص خود منفک و تابعی از نظام سکولار گردید.
چندی بعد پروتستانتیزم با انشعاب به کالوینیسم و سپس در هیئت انقلاب پیوریتنها – در اولین سالهای کشف قارهٔ آمریکا – از انگلستان جدا و در آن سرزمین جدید مبدل به ادب و فرهنگ مهاجرانی شد که انگلستان را در هوای «سرزمین موعود» و دسترسی به ثروت و آمال دور و دراز خود ترک کرده بودند.
پیوریتنیسم به مجموعهای از فرق مذهبی نوین در دورهٔ اصلاحات دینی اطلاق میشد که در حدود قرن هفدهم در انگلستان پدید آمدند و شامل گرایشهای فرعی مانند استقلالطلبها (در دوران جنگهای استقلال آمریکا)، پاپتیستها (Paptist) و کوپکِرها (Copker) بودند. پیوریتنیسم با تأکید بر ویژگیهایی مانند«ثروت اندوزی»، «مشروعیت دادن به سرمایهداری و تجارت»، «تأکید بر کار تصرفگرانهٔ ماشینی» و «توصیه به صرفهجویی و انباشت سرمایه در انطباق با نظام سرمایهداری قرون هفدهم و هجدهم تبدیل به یکی از عوامل ایجاد سرمایهداری در اروپا و به ویژه آمریکا شد.
ریشهٔ این فرقه را میتوان در عالم یهودیت پیدا کرد. در واقع پیش از آن تاریخ یهودیان از نظر کلیسای مسیحی، قاتلان عیسی (علیهالسلام) شمرده میشدند و مثلث «یهود، یهودا و شیطان» مورد لعن مسیحیان بود. اما با نفوذ مزورانه و برنامهریزی مدبرانهٔ یهودیان دنیا طلب در طول قرون ۱۶-۱۴ ، پروتستانیسم یهودگرا در مسیحیت سر برآورد و در مقابل کلیسای رم قد علم کرد و با همکاری ثروتمندان متنفذ یهودی و خوانین و پادشاهان محلی مسیحی قدرت طلب، علیه کلیسا قیام کرد و سپس از دل پروتستانیسم، کالوینیسم زاده شده و پس از آن پیوریتنیسم یهودگرا متولد شد و با توسعهٔ فرهنگ آنگلوساکسون در انگلستان و سپس آمریکا، تمدن اومانیستی معاصر توسط مسیحیت یهودیزه رشد و توسعه یافت و نهایتاً به لیبرال دموکراسی رسید.
طبق تعریف دایرهالمعارف یهود “پیوریتنیسم، مسلکی ذیل مذهب پروتستانیسم است که احکام اعتقادی و عبادی آن منطبق با مفاهیم توراتی است”.
پیوریتنها چنان بر “عمل بر تورات” اعتقاد و اصرار دارند که وقتی کرامول -که خود یک پیوریتن بود- بر انگلستان حاکم شد، پیشنهاد کردند که “تورات” به عنوان قانون اساسی انگلستان پذیرفته شود.
پیوریتنیسم نیز همانند یهودیت، حامل فلسفهای دنیامحور و نه آخرتگرا بود. این آیین در قوام و قدرت گرفتن کاپیتالیسم، نقشی کلیدی بازی میکرد. این مذهب هوادار یهود، ثروت را به عنوان یکی از شاخصهای تعیین کننده تلقی نمود و از پیدایی و قدرت گرفتن بورژوازی کاپیتالیستی و شکلگیری رژیمهای پارلمانی حمایت به عمل آورد. پیوریتنیسم، همچنین به شکلگیری و نضج پروتستانتیسم لیبرال نیز یاری رسانیده بود. وابستگی پیوریتنیسم به یهودیت در حدی بود که از تمامی دیگر مذاهب و فرق پروتستان، در این رابطه پیشی گرفت و در واقع بینشی یهودی در پوششی مسیحی بود. قدرت گرفتن پیوریتنیسم، موجب پیدایش نگاه جدیدی نسبت به یهودیان گردیده و قوم یهود مورد احترام قرار گرفتند، چرا که آنها بر مبنای تئولوژی پیوریتنیسم، حافظان فرهنگ و زبان تورات بودند و بایستی قبل از رجعت مسیح به سرزمینهای مقدس، باز گردند.
با سرایت تفکر پیوریتنیسم از طریق مهاجران انگلیسی به ایالات متحده، اولین کلنی پیوریتانی در ایالت ماساچوست آمریکا و در قرن هفدهم شکل گرفت.
دایرهالمعارف بریتانیکا در ارتباط با پیوریتنهای آمریکا چنین آورده است: “در تاریخ کلونیزاسیون اروپا، هیچ یک از کلنیهای پیوریتن، نتوانستند به اندازه کلنی ماساچوست ثروتمند گردند. هدف پیوریتنهای بنیانگذار این کلنی، تأسیس صهیونی جدید در سرزمین پهناور آمریکا بود. میراث پیوریتنیسم بدون شک به عنوان یک فاکتور مهم در شکلگیری روح آمریکا، نقشی مهم و اساسی ایفا کرد. پیوریتانها چنان بر اجرای دقیق احکام عهد عتیق ایمان داشتند که به دنبال نامگذاری نیواسرائیل (اسرائیل جدید) به جای نیوانگلند برای آمریکا بودند”.
به همین دلیل پیوریتنها که از لحاظ تاریخی اولین و مهمترین مهاجران انگلیسی به سرزمین جدید بودند، به طریق رمانتیکی سرنوشت یهودیان و نژاد انگلوساکسن را در آمریکا به یکدیگر پیوند داده و خود را همانند یهودیان، مردم برگزیده تلقی کردند. از همین رو در مراحل ابتدایی انقلاب آمریکا، رهبران مذهبی فرقهٔ پیوریتن عنوان میکردند که «ما آمریکاییها مردمی خاص و برگزیده هستیم، ما اسرائیل عصر خود هستیم» و «ما سرنشینان کشتی آزادیهای جهان هستیم» از همین رو پیوریتنیسم به اصلیترین عنصر فرهنگی و مذهبی تشکیل دهندهٔ تمدن آمریکایی تبدیل شد.
در مکتب پیوریتنیسم سرمایهدارها «آیات و نشانههای برکت خدا» تلقی شده و به دلیل تفسیرهای عقلانی و سرمایهسالارانهٔ آن که به خوبی با روح سرمایهداری در حال تکوین همخوانی داشت تبدیل به عامل مهمی در تشکیل دموکراسی مدرن شد. در این نگرش به اصطلاح مذهبی با تأکید افراطی بر انضباط در رعایت برخی ظواهر، روح متعالی و معنوی و ملکوتی دین –که در اتصال آدمی با ساحت مقدس تجلی مییابد- تابع منطق سوداگری و عقل معاش و روش زندگی سرمایهداری تجاری و کار از خود بیگانهٔ صنعتی قرار میگیرد.
یکی دیگر از ارکان فکری پیوریتنیسم اعتقاد به «جدایی امور دین از دنیا» است. این امر خود را در تلاشی که فرقه پیوریتن در ساده کردن دین کردهاند، خود را نشان میدهد که رهاورد آن سودی است که به نظام سرمایهداری میرسد، زیرا سرمایهدار پروتستان رعایت اصول اخلاقی مثل خودداری جنسی را برای رستگاری خود کافی میدانستند و با خیال راحت به بهرهکشی ناروا و بیدادگری اجتماعی خود ادامه میدادند. بنابراین کالوینیسم، نظام اجتماعی را از آرامش برخوردار میساخت و بهرهکشی بی رحمانهٔ سرمایهداران را تسهیل میکرد.
پیوریتنیسم ضمن شکل دادن به روح و شکل آمریکا، پروسهٔ یهودیسازی ساختارهای فرهنگی، سیاسی و اجتماعی آن را عملیاتی کرد و به سرعت و با استمداد از کشیشان و مبلغان خود و استفاده از ابزارهای جدید و تکنولوژیهای نوین رسانهای کلیت آمریکا را زیر سلطهٔ نظام عقیدتی خود قرار داد.
واقعاا بسیار معلومات عالی ومفید بود،برای من که یک محقق ادبیات انگلیسی و نویسنده در زبان انگلیسی هستم و اکثر سوالهایی بی جواب که درذهن داشتم درباره صهیونیست ها و غربی ها جواب پیداکردم. از طرف من پنج ستاره.