ادامه از مروری بر ادیان در چین – بخش اول
***
دین مسیحیت
مسیحیت کاتولیک از قرن هفتم میلادی چندین بار در چین راه یافت و پس از جنگ تریاک در سال۱۸۴۰ به طور گسترده رواج یافت. اکنون انجمن دین کاتولیک چین دارای یکصد ناحیه مذهبی، حدود ۵ میلیون پیرو و ۵ هزار کلیسا و سالن مذهبی و ۱۲ دانشکده الهیات است. در بیش از ۲۰ سال گذشته انجمن دین کاتولیک چین ۱۵۰۰ روحانی جوان را آموزش داده و بیش از یکصد روحانی به خارج از کشور برای تحصیل اعزام کرده است. از سوی دیگر این انجمن دارای سه هزار راهبه جوان و بیش از ۲۰۰ راهبه باسابقه است. در چین هر سال بیش از ۵۰ هزار نفر تعمید میگیرند و جمعاً بیش از سه میلیون جلد انجیل به چاپ و نشر رسیده است .
دین اسلام در چین
دین اسلام به طور رسمی در سال ۶۵۱ میلادی، یعنی زمان سلسله «تانگ» به چین راه یافت. بر اساس اسناد تاریخی چین، عثمان -خلیفه سوم- برای اولین بار فرستادهای را به چین اعزام کرد تا به پادشاه چین اصول دین اسلام و چگونگی یکپارچگی اقوام عرب را توضیح دهد. در این زمان، پس از آغاز ارتباطات میان دو امپراطوری، فرستادهها و تاجرها به طور مداوم از جاده ابریشم زمینی و همچنین دریایی، از امپراتوری عرب وارد کشور چین میشدند. به ویژه تاجرها که پس از ورود به چین، در مناطق ساحلی جنوبی مانند «گوانگ جو»، «چوانگ جو» و «یانگ جو» گرد هم آمده و در آنجا سکونت میکردند. آنها کالاهایی بومی مانند ادویه، عاج و جواهر را به چین وارد میکردند و کالاهای بومی چین مانند ابریشم، چای و لوازم چینی را به کشورهای خود میبردند.
از آنجا که پادشاهان سلسلههای «تانگ» و «سونگ» از فعالیتهای بازرگانی پشتیبانی میکردند، بنابراین بسیاری از بازرگانهای عرب و ایرانی اجازه سکونت در چین داشتند.
بر اساس اسناد تاریخی «زی جی تونگ جیان»، تعداد بازرگانهای عرب که به مدت چهل سال در شهر «چانگ آن» به طور مداوم سکونت داشتند و صاحب مسکن و مزارع هم بودند، به حدود چهار هزار نفر رسید. همچنین، در این رابطه چندین سند تاریخی دیگر هم وجود دارد که آن را یک راهب سرشناس در سلسله تانگ به نام «جیان جن» نگاشته است. این راهب که معروف به انجام سفرهای بیسابقه به ژاپن است، در یکی از سفرهایش در جزیره «های نان»، دهکدههای ایرانینشین زیادی را مشاهده کرده که در نوشتههای خود به آن اشاره کرده است. این دهکدههای متصل به هم آن قدر وسیع بودند که اگر میخواستید طول آن را پیاده طی کنید، میبایستی پنج روز متوالی میگذراندید؛ همین طور پس از سه روز پیادهروی عرض آن قابل پیمودن بود.
تا سلسله سیزدهم، مغولیها بر قارههای اروپا و آسیا غلبه کرده و یک امپراطوری مغول ایجاد کردند که این امر سبب شد تا خارجیها بتوانند به راحتی به چین مهاجرت کنند. با این حال، برخی مسلمانهای آسیای مرکزی نیز وارد چین شدند. آنها و بازرگانهای عرب و ایرانی چون دین و فرهنگ نزدیک به هم داشتند، با هم ترکیب شده و یک اقلیت جدید به نام «هوی» را در چین به وجود آوردند. در واقع، از میان اقلیتهای مسلمان چین، اقلیت «هوی» دارای بیشترین جمعیت است که تعداد آنها به بیش از نه میلیون نفر میرسد. مسلمانهای ملیت «هوی» در سراسر چین پراکنده هستند. تقریباً در هر استان چین، مردم ملیت «هوی» وجود دارند. علاوه بر ملیت هوی، ملیت های دیگر هم در چین به دین اسلام اعتقاد دارند؛ البته جمعیت مسلمان چین بیشتر سنی مذهب هستند.
چین ۵۵ اقلیت ملی دارد که ده اقلیت از جمله؛ «هوی»، «اویغور»، «قزاق»، «تاجیک»، «قرقیز»، «ازبک» و چند اقلیت دیگر، پیرو دین اسلام هستند. اما از لحاظ جمعیت مسلمانها، اقلیت «هوی» با جمعیت بیشتر در مقام اول قرار دارد که در سراسر چین پراکنده هستند و تعداد بیشتر آنها به طور دسته جمعی در منطقه «نین شیا» زندگی میکنند که این منطقه به همین خاطر یک منطقه خودگردان است.
پس از اقلیت «هوی»، ملیت «اویغور» با جمعیت هشت میلیون نفری که در منطقه خودمختار شین جیانگ زندگی میکنند، دومین گروه از اقلیتهای مسلمان چین هستند. منطقه خودمختار شین جیانگ واقع در شمال غرب چین، مساحتی برابر با ایران دارد. جمعیت این منطقه، بیست میلیون نفر است و هفت گروه از اقلیتهای ملی ساکن در این منطقه، پیرو دین اسلام هستند. از میان این اقلیتها، ملیت «اویغور» با جمعیت بیش از هشت میلیون نفر که قومیت اصلی این منطقه را شکل میدهد، از مسلمانها هستند.علاوه بر «اویغور»ها، ملیت «قزاق» با جمعیت ۱٫۳ میلیون نفر، دومین اقلیت ملی شین جیانگ است که مسلمان هستند. آنها به طور عمده در شهر «ایلی» و منطقه «آلتای شین جیانگ» زندگی میکنند. علاوه بر این دو ملیت، ملیتهای «تاجیک» و «قرقیز» نیز به دین اسلام اعتقاد دارند، اما جمعیت آنها بسیار کم است.
وضعیت دینی مردم در چین کمونیست
کمونیسم که از سال ۱۹۴۹ ساختار حکومتی چین را تشکیل میدهد، مذهب را به عنوان ظلم کننده در حق طبقه کارگر معرفی کرده و در دوران ۲۷ ساله حکومت مائو زدونگ، بنیانگذار کمونیسم در چین، همه جنبشهای مذهبی سرکوب شدند. امروزه برخی مورخان مائوئیسم را ایدئولوژی میپندارند که توسط مائو تولید و به منظور رسیدن او به قدرت طراحی شده بود. دید رسمی دولت چین این بود که مائو مائوئیسم را برای کسب قدرت ایجاد نکرد، بلکه پس از مدتی مائو و اطرافیانش مائوئیسم را برای ایجاد یک کیش شخصیت به کار گرفتند.
هم دید رسمی حزب کمونیست چین و هم نظر عموم مردم این است که حکومت مائو یک فاجعه برای کشور بوده است. تعداد انسانهایی که به خاطر سیاستهای مائو جان خود را از دست دادند هنوز بسیار بحث برانگیزند، اما در هر حال، در نتیجه این اقدامات مائوئیسم به یک دین اجباری تبدیل شد و در طول سالها، هیچ دین یا مذهبی غیر از آنچه مائو اختراع کرده بود، اجازه نفس کشیدن نداشت.
پس از آغاز انقلاب فرهنگی در چین در سال ۱۹۶۶، دینداری و عمل به آداب و سنن دینی از همیشه سختتر شد. بیشترین تأثیر انقلاب فرهنگی بر حوزه آموزش بود. چنانکه مائو برای مردم کشور فرمانی صادر کرد که طبق آن میبایست به نابود کردن به اصطلاح چهار عادت کهنه بپردازند: «اندیشههای کهنه، فرهنگ کهنه، سنتهای کهنه و عادتهای کهنه». در پی این فرمان، گاردهای سرخ او کتابهای قدیمی، اشیای عتیقه گرانبها، بناهای یادبود در سراسر چین و تقریباً صومعههای بودایی در تبت را از بین بردند.
در مورد چین باید این نکته را نیز متذکر شد که مهمترین جهانبینیهای رایج در این کشور، یعنی آیین کنفوسیوس، تائو و بودیسم، به دلیل عدم اعتقاد به موجودی الهی و فرامادی، اساساً دین شمرده نمیشوند، اما در هرحال نظام کمونیست با هر شکلی از تدین و وجود مناسک و معابد مسأله دارد.
گردآورنده: مریم انصاری
منابع:
- ادیان چین و ژاپن، مایکل ساسو و دیگران، ترجمه محمدعلی رستمیان، قم، مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب، ۱۳۸۵٫
- دین های چینی، جوزف آ آدلر، ترجمه حسن افشار، تهران، مرکز، ۱۳۹۲٫
- آفتاب و سایه ها، محمدتقی فعالی، م، نجم الهدی، ۱۳۸۶٫