گرچه اولین اسقفنشین در سرزمین کوبا در سال ۱۸۱۵، همزمان با تسلط اسپانیاییها ایجاد شد، اما با وجود این، تا سال ۱۸۹۸ کلیسا در کوبا نفوذی را که در دیگر مستملکات آمریکای لاتین اسپانیا داشت، پیدا نکرد. طی قرون ۱۷ و ۱۸ زندگی مذهبی در کوبا بر اثر مبارزات داخلی دچار تلاطم شد و کمبود کشیش و غیبت طولانی اسقفها نیز به این تلاطم کمک کرد. در کوبا کلیساهای مستعمراتی عظیمی با نظارت و کنترل کلیسا تأسیس شد، ولی اثری در پیشرفت آیین کاتولیک در این سرزمین نکرد. برعکس، مراکز علمی باعث به وجود آمدن یک جریان ضعیف فرهنگ اشرافی شد که در آن تمایل به جدایی از مقر پاپ به وضوح مشاهده میشد. بعدها در جدال مردم کوبا با اسپانیاییها برای دستیابی استقلال، بیشتر کشیشان از اسپانیا حمایت کردند. تعداد زیادی از کشیشان از محلهای کار خود رفتند و تعداد زیادی از کلیساها منهدم شدند و ملیگرایان به جایی رسیدند که دیگر کلیسا برایشان اهمیتی نداشت. مخصوصاً بعد از جنگ دوم جهانی یک احساس جدید از نقش کلیسا در زمینههای معنوی و اجتماعی در بین روشنفکران معمولی که در جریان فعالیتهای کاتولیک کار میکردند، به وجود آمد. از جمله فعالیتهای اینها، بررسی شرایط مذهبی و رویه کوباییها نسبت به مذهب بود که به طریق علمی از جانب قسمت آموزش روحانی دانشگاه انجام میگرفت. با چهار هزار نفر کوبایی تماس گرفته شد و اصلاً آنها نفهمیدند که مصاحبهکنندگان با آنها کاتولیک هستند. عدهای از اینها مشکوک شده بودند که نکند آتش این سؤالات معینی که از آنها میشود، از گور کمونیستها برمیخیزد. ضمن این بررسی، معلوم شد که در عین حال که ۹۰ درصد از کوباییها کاتولیک تعمید شده اند، ۲۰ درصد آنها نسبت به مذهب بیتفاوت هستند. با این همه، برای رعایت آداب و رسوم اجازه میدهند بچههایشان تعمید شوند و یکسوم کاتولیکهای بزرگسال اصلاً اولین مراسم مذهبی خود را انجام نداده و فقط یکچهارم از آنها مراسم عید پاک را برگزار میکردند. ضمناً تعداد زیادی از ازدواجها فاقد اعتبار شرعی بود و بیش از نیمی از کاتولیکها با طلاق موافق بودند.
در نواحی روستایی کوبا، کلیسا اصلاً در امر تعلیم و تربیت شرکت نمیکرد. عموماً کلیسای کوبا از کلیساهای دیگر آمریکای لاتین کم نفوذتر بود و به زندگی پیروان خود نیز علاقه کمتری داشت. تعداد کمی از خانوادههای روستایی خیرات کلیسا را در هزینههای خود به حساب میآوردند. اینها بهطور اتفاقی یک کشیش را میدیدند، شاید سالی یک مرتبه و آنهم موقع تعمید بچهها که کلیسا برای تعمید هر یک، سه دلار میگرفت. این دامنه نفوذ کلیسا در کوبا بود.
اما فراماسونری کاملاً قوی بود و موفق شده بود در نظر کوباییها، از جمله کاتولیکها، تصور موافقی نسبت به خود ایجاد کند. از عدد اشخاصی که به مصاحبهکنندگان مرکز آموزش دانشگاه گفته بودند کاتولیک هستند، ۳ درصد هم اضافه میکردند که فراماسون نیز میباشند. ۴۵ درصد از آنها اظهار داشتند که فراماسون نیستند، ولی بیمیل هم نیستند که بدان ملحق شوند، در حالیکه سه درصد از کاتولیکها اظهار داشتند که به فراماسونها ملحق نمیشوند.
عده زیادی از فراماسونهای کوبایی به لژ، به عنوان یک تأسیس تعاونی اجتماعی و متقابل مثل روتاری یا لاینز نگاه میکردند. در عین حال باید توجه داشت که عده زیادی از فراماسونها به شدت مخالف مذهب بودند و بیشتر حملاتی که به اصول کاتولیک میشد از ناحیه فراماسونهای سازمانیافته بود. در بررسی معلوم شد که در طبقه زیرین اجتماع کوبا، ۶۷ درصد بیشتر کاتولیک نبودند. حال آنکه ۸۲ درصد از طبقه متوسط درجه ۲ و ۸۸ درصد از طبقه متوسط درجه ۱ و ۱۰۰ درصد طبقه بالا کاتولیک بودند. متشابهاً فقط ۴۲ درصد از بیسوادان مذهبی بودند و این درصد در بین کسانی که تحصیلات متوسطه داشتند به ۹۱ و در بین اشخاص دارای تحصیلات دانشگاه یک دفعه به ۷۰ میرسید.(این امر به دلیل تعلیمات طبیعی و ماتریالیستی در دانشگاه بود.)
در کوبا برای ۶ میلیون نفر فقط ۷۰۰ کشیش بود و سه چهارم آنها هم خارجی و قسمت اعظم این خارجیها هم اسپانیایی بودند. در نواحی دورافتاده کوبا کشیش کم بود و یا اصلاً نبود. مثلاً در ناحیه بایامو، ۲ کشیش وجود داشت.
یهودی ها در کوبا
اواخر جنگ جهانی اول اولین یهودیها که اکثراً اهل روسیه، لهستان و لیتوانی بودند، وارد کوبا شدند. این مهاجرین اولیه، در خلال دهه بیست مراکز مذهبی و مدارس را به منظور حفظ آداب و آموزش مذهبی بنا نهادند. سپس سازمانهایی جهت کمک به یهودیان تازه از راه رسیدهای که دارای شرایط اقتصادی مطلوب نبودند و همینطور به منظور کمک به بیماران ریوی و یا عقبافتادگان ذهنی تأسیس گردید.[i]
مناسک یهود
یک نکته مورد بحث جوامع یهودی این بود که یک «رابینو» به دین یهود درآید کافی نیست و باید حتماً در رحم یک زن یهود قرارگرفته باشد؛ یعنی یهودی بودن پدر اهمیتی ندارد، ولی یهودی بودن مادر اساس است.
با این همه برای رعایت آداب و رسوم اجازه میدهند بچههایشان تعمید شوند. یهودیان کوبا هر ساله بین ماههای مارس و آوریل عید پاک یهودیان را جشن میگیرند. برای این جشن کنگره یهودیان کانادا و جامعه یهودیان مکزیک مواد مورد استفاده عید پاک را ارسال میدارند که بین خانوادههای یهودی توزیع میشود. این محصولات به قیمت مناسب به افراد فروخته شده و افرادی که توانایی مالی ندارند، به آنها هدیه داده میشود و پول حاصله صرف امور خیریه و خانوادههای کمبضاعت میگردد. البته وسایل اولیه توسط آمریکای شمالی، مکزیک و اسرائیل به کوبا داده میشود، ولی منبع اصلی کانادا است. در کوبا عصرهای روز جمعه مراسم مذهبی یهود بهنام رابالات ـ شابات برگزار میشود.[ii]
دین و سیاست در کوبا
در قانون اساسی «گوآیمارو» که اولین طرح قانونگذاری در کوبا و توسط انقلابیون در سال ۱۸۶۹ تدوین یافته بود، موضوع رابطه بین مذهب و سیاست مورد بحث قرار نگرفته بود. ماده ۲۲ که در مورد آزادیهای شخصی بحث میکرد، آزادی مذهب را یکی از آزادیهای شهروندان کوبایی اعلام مینمود. در کنفرانس پاریس، هنگامیکه موضوع معاهده صلح مورد بررسی قرار گرفت، اسپانیا کوشیده بود که رسمیت کلیسای کاتولیک را در کوبا ثابت نگه دارد. متن قانون اساسی: «مذهب کاتولیک وابسته به واتیکان در رم، نهادها و کشیشهای آن، از حقوق و آزادیهایی که در سرزمین موردبحث [کوبا] داشتهاند، در آینده برخوردار خواهند بود. اعضای این کلیساها نیز، صرف نظر از ملیتشان، اجازه خواهند داشت که از همان حقوق و آزادیها در انجام فرایض دینی برخوردار گردند.» ولی اعضای هیأت نمایندگی آمریکا در آن کنفرانس اعلام داشتند که ایالات متحده نمیتواند در مورد مذهب تبعیض یا اکراهی قائل شود، از این رو پیشنهاد کرده بودند که ماده زیر در «پیمان پاریس» گنجانده شود: «ساکنین این سرزمین [کوبا] پس از سلب حق حاکمیت اسپانیا، در انتخاب یا انجام فرایض دینی خود آزادی کامل خواهند داشت.»[iii]
از آغاز اشغال نظامی کوبا توسط آمریکا، کلیسا و دولت از یکدیگر مجزا نگه داشته شده و هیچ مبلغی از درآمدهای دولت به کلیساهای کاتولیک یا هیچ کلیسای دیگری پرداخت نمیشد. علاوه بر این، به درخواست دولت، ژنرال بروک با صدور فرمانی اعلام کرده بود که از آن به بعد تنها ازدواجهایی که در دفاتر رسمی دولتی انجام گیرند، صورت قانونی خواهند داشت و بدین ترتیب به ازدواجهای سنتی اسپانیایی که طبق موازین کلیسای کاتولیک انجام میگرفت، خاتمه داده بود.[iv]
سرانجام مذهب و تساوی اجتماعی
پس از بحثهای بسیار، «مجلس مؤسسان» سرانجام به مادهای رأی داد که بهموجب آن مذهب و دولت از یکدیگر تفکیک و تمام مذاهب در جزیره آزاد اعلام میشدند. سایر جمهوریهای آمریکای لاتین تا آن روز از رسم توأم نگه داشتن کلیسا و دولت پیروی کرده بودند. کوبا اولین کشوری بود که این سنت را شکست. مسأله مهم دیگری که مورد بحث قرار گرفت، موضوع تساوی حقوق برای تمام افراد (مردان) بود. در آخر کار، افراطیون پیروز شدند و تساوی حقوق بدون قید و شرط در «قانون اساسی کوبا» به تصویب رسید.
فیدل و کلیسا
درباره رابطه کاسترو و کلیسا باید گفت در کوبا از ۱۹۸۵ به بعد مردم اجازه داشتند که اقرار کنند به مذهب کاتولیک ایمان دارند، از همان وقت که رهبر انقلاب کوبا مصاحبه پرطول و تفصیل خود را با کشیش دومینیکنی، برادر بُتو، تحت عنوان فیدل و دین انتشار داد، از آن روز به بعد رفتن به کلیسا، هر چند از دید رسمی ناخوشایند بود، اما جایز شمرده می شد.
در پی دیدار پاپ، فیدل کاسترو قدم بعدی را برداشت و اعلام کرد که هیچ تضادی میان کلیسا رفتن و عضویت در حزب کمونیست کوبا وجود ندارد. بدین ترتیب برای اولین بار بعد از انقلاب، عیدی مذهبی را تعطیل رسمی اعلام کردند.[v] در روز هشتم مارس ۲۰۰۳ فیدل در مراسم افتتاح صومعه «خواهران تارک دنیا» شرکت نمود.
نویسنده: محمدرضا عبدالحمیدی
منابع
[i] .کوبا ،سعیده حاج شریف برای دفتر مطالعات سیاسی و بینالمللی، وزارت امور خارجه ، تهران ، ۱۳۷۴ ،صص۴۸-۴۹
[ii] .همان
[iii]. جنگ اسپانیا ـ کوبا ـ امریکاوپیدایش امپریالیسم امریکا ۱۹۰۲-۱۸۹۵(جلد دوم)، ص۶۷۴
[iv]. همان
[v]. دموسلاوسکی آرتور، تب تند آمریکای جنوبی، ترجمه روشن وزیری، تهران، نی، ۱۳۸۵، ص ۱۵